راستش من یه نرم افزار نصب کردم تا عادت خوندن توئیتر و سایتهای خبری رو از سرم بندازم. نمیگم صد در صد ولی نرم افزار میگه تا اینجا حدودا 30 درصد موفق بودم. امید است که ترک شود کامل!
سلام.برای بسیاری ازمشکلات زندگی،می بایست راه حل های متعارف وعام را کنار گذاشت! خواستم بنویسم «گاها»یادم آمد که واژه ی نادرستی است. بعدش هم می خواستم بنویسم «عامی»ولی دیدم که مدت زیادی می شود که با این تقسیم بندی از بالا به پایین و دو شقه کردن اینوری ها و آن وری ها،مخالف هستم!! ما بهتر می فهمیم ما بیشتر می دانیم…..
پس در عنوان مطلب شما نکات مهمی نهفته است و شاید شماره های دو و سه هم بشود به آن اضافه کرد…..چون این اولین باری است که به وبلاگ شما آمده ام و دارم دیدگاهم را می نویسم، احتمال می دهم که با عقایدتان در مورد تحمل سختی ها و لبخند زدن پس از آن موافقم….شادبودن تنها انتقامی است که می توان از زندگی گرفت……
«گرانبهاترین چیز برای انسان زندگی است،زندگی فقط یکبار به او داده می شود،پس باید آن را چنان گذراند که سال های بهدررفته عمر موجب عذاب دردناک نگردد،تا بهنگام بدرود زندگی بتواند بگوید همه نیروهایم وقف زیباترین چیزهای جهان،وقف مبارزه در راه رهایی بشریت شده بود،پس باید شتافت،زندگی کرد،آخر یک بیماری بی معنی و یا یک تصادف تراژیک ،می تواند رشته آن را از هم بگسلد.» عبارتی گلچین شده از کتابی که در سال 58 خواندم بنام
«چگونه فولاد آبدیده شد»
یادش بخیر سیزده سالگیم و مطالعه کتاب هایی که سرمشق زندگیم شد
میثم عزیز
این حس تعلق وعاشق بودن،رومیخاستم درنوشته قبل بگم که خداروشکر میبینم نوشته ای بهش اختصاص دادی.خاطره ای ازمرحوم کاتوزیان میگم،که در دهه شصت،بااینکه ایشون وخیلی های دیگه رو ازدانشگاه اخراج کردند،وخونه نشین کردند.خیلی ها رفتن خارج ازکشور.ولی ایشون میگفت پسرانم میگفتن بابا بیا امریکا،بهترین دانشگاه ها شمارو استخدام میکنن،خواهراش میگفتن بیا فرانسه،این کشور لعنتی چیه؟!این نتیجه تلاش ات هست؟!ایشون میگه من ماهی بودم که فقط تواین آب میتونستم شناکنم.ایشون انفصال دایم ازخدمات دولتی بودند!ولی وایستادند!اونم باچه شرایط سختی،باوجوداینکه بعدازچندسال کانون وکلا به ایشون پروانه وکالت میدن،ولی نه تنها درسال هایی که تنها ممردرامدش ازنوشتن بوده وبه گفته خودش ،زمان هایی بوده که هر شش ماه یکبار گوشت میخوردن!حاضربه وکالت نبوده،وشرایط به این سختی روپشت سرگذاشته.وجالب اینه حتی پشیمونم نبوده!این مگرچیزی جز عاشق بودن است؟!.برای همون تا حس تعلق وعشقی نباشه،تلاش برای قانع کردن استعدادها ،به نظر بی فایده است.
سلام:
امروز از خوندن مطالب شما خیلی استفاده کردم. الان همه درگیر افکار منفی شدیم. امروز در دانشگاه یک دانشجو به من مراجعه کرد به خاطر یک مسئله خیلی کوچک، بغضش ترکید و خیلی گریه کرد از ناامنی، اینده تاریک و ترس زیادش گفت از صبح دارم بهش فکر می کنم چقدر بعضی از خبر ها و خبر خوندن روی جوان ها و حتی بچه ها داره تاثیر می زاره. نمی دونستم باید چکار کنم می خواستم حرف بزنم اما جملات بر زبانم جاری نمی شد چون خودم هم به کسی نیاز داشتم که به من کمک کنه.
میثم مدنی عزیز ایکاش بدونی که چقدر نوشته هات روی من تاثیر می زاره. من همیشه به خیلی ها خوندن وبلاگ شما رو توصیه می کنم. لطفاً ما رو در این روزها تنها نذار و راهنماییمون کن.
سلام..مطالب سایتتون خیلی خوبه ممنون از وقتی که میگذارید.
این مطبتون رو هم دوست داشتم.
پس در مجموع میشه گفت که در “زندگی شکست نخوردن نداریم!مهم این است که بدانیم موفق شدنی هم هست”
میثم عزیز
نوع نوشته هات بسیارعالی هست.منتهی چیزی که هست،اینه که معمولا درهرموضوع وتحلیل ها،باید به مبانی توجه کنیم.چون مبنای تفکر شما کشاورزی هست،معمولا اقدام ها یت هم حول همین تفکر میچرخه.توحتی اگه شکست بخوری خیلی راحت،بلندمیشی وحتی درس هم میگیری.توکشاورزی هم دقیقا ازاین اتفاق ها زیادمیفته.مثلا یکسال کلی گوجه فرنگی کشت شد ولی میوه نداد!چون بذرها چینی بود وفقط بوته داشت.وموارد دیگه هم خیلی زیاده که منجرشده ،ازجیب هزینه کنی.یکسال محصول میدادولی انقد،رب واردمیشد که همش میشدضرر.یه سال پولمون رونمیدادن!منتهی چیزی که هست اینه که ،این شکست ها منجربه توقف نشده.بودن کسایی که بخاطر همین موارد رفتن سراغ شغل دیگه،منتهی نه تنها پیشرفت نداشتند بلکه ثابت موند.وماباهمه این شکست ها خیلی وصعیتمون بهترشده.
ماچون عالبا تفکرکارمندی هست،ازخوندن این مطالب فقط شایدحالشون خوب بشه،نه اینکه درس بگیرن ومنجربه اقدام بشه.
با سلام و احترام
خوشحالم که بعد از 11 سال که از دوره لیسانس فارغ التحصیل شده ام، به طور کاملا تصادفی با وبلاگ همکلاسیم مواجه شدم که پره از پختگی و موفقیته؛ خوشحالم که ذهنتون تا این حد زیبا مسائل رو تحلیل میکنه و مثل همیشه موفق و پر تلاش هستید
موفق باشید و سربلند
سلام
نوشته هاتون واقعا حال آدم رو خوب میکنه. ممنون که وقت میزارین و مینویسید
فقط خاستم بگم اگر بشه یک نوشته جداگانه به هدف و هدفگذاری اختصاص بدین و با جزییات و مثال شیوه هدفگذاری درست رو بیان کنید و اینکه نحوه هدفگذاری در شغل و زندگی شخصی متفاوت هست؟
سلام
چند تا چیز من رو خوشحال میکنه و حالم رو تغییر میده .
روضه امام حسین
سفر به جاهای زیارتی
حرف زدن با داداشم
بازی کوتاه با بچه هام
کتاب خوندن عمیق و دقیق
نوشته های آقای شعبانعلی و کلانتری و از امشب شما
خواندن نهج البلاغه که به نظرم کتابی به شیرینی اون بعد از قران نیست
ترجمه ای نادقیق و شاید نادرست:
“”انسان های بسیار حساس غالبا به عنوان فردی ضعیف یا همچون کالاهایی آسیب دیده تلقی می شوند. احساسی بودن زیاد، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه فردی واقعا زنده و متواضع است. هیچ همدلی ای برای فردی که شکست خورده وجود ندارد او همانند جامعه ای است که از کار افتاده و از نظر احساسی ناتوان است. در بیان احساسات واقعی خود هیچ شرم و خجالتی نداشته باشید. کسانی که زمانی به عنوان افرادی ناخوشایند و ناسازگار با عموم مردم یا افرادی دارای مسائل زیاد توصیف می شوند، همان هایی هستند رویاها را برای مراقبت از جامعه انسانی زنده نگه می دارند. از اینکه که اشک های خود را در حضور دیگران و در روشنایی بریزید هرگز شرمگین نباشید.”.”
سلام در گوگل به دنبال سرچ کتاب هایی که جادی برای داده کاوی معرفی کرده بود، بودم که با لطف هوشمندی گوگل به وبلاگ شما رسیدم، راستش وقتی به خودم اومدم بسیاری از پست های شما رو خونده بودم و اصلا یادم رفته بود که اولش دنبال چی بودم (گرچه بعضی از پست هاتون مرتبط با دیتا بود)
نکته بسیار جالبی که برام وجود داشت این بود که شما تو نوشته هاتون به سه نفر اشاره کرده بودید که من قبل از یافتن وبلاگ شما پیگیر محتواهای تولیدی از طرف این سه بزرگوار بودم :محمد رضا شعبانعلی، دکتر هلاکویی و جادی میرمیرانی و شما برای من تبدیل به نفر چهارم این مجموعه شدید.
ممنون از زمانی که صرف نوشتن می کنید .
به خاطر شرایط فعلی جامعه، و حجم این همه تبلیغات و یا حقایق ناامیدکننده، هر موقع حالم بد میشه میام مطالب وبلاگتون رو میخونم و چقدر حالم رو خوب میکنه. متشکرم برای وقت و انرژی ای که برای انتقال افکارتون میگذارین.
میثم عزیز
بابت متن های فوق العاده ات ممنون.
من چندجمله ای درباب فوایدتارخ خواندن از زرین کوب میگم:تاریخ بخوانیدچراکه تاریخ همواره نشان حیات بوده نه مرگ.تاریخ به مامی آموزد انسان ها چطورزیسته اند نه اینکه چطورمرده اند.تاریخ به مامیگه که وجودانسان معنی وهدف داره وحتی مرگ هم آن را زایل نمیکند! همین فایده ست که تاربخ دلهره پوچی سارتر وکامورازایل میکند.
ودرمورداینکه گفتی حق ماست بهترین زندگی روداشته باشیم،اندکی تردیددارم!وفقط میدانم حق حیاتی به ماداده شده؛وماحق نداریم این حق رونادیده بگیریم.پس لابدوجود مابی علت نبوده ،لابدمسولیتی داریم،شایدقراره دنیای روکه تحویل گرفتیم اندکی بهترتحویل بدیم.وکافیه بدونیم که این فقط مردگان اند که بی انگیزه اند.مادامی که نفس میکشیم ،نه تنها حق بلکه تکلیف نیزداریم که انگیزه وامیدداشته باشیم.
هر وقت حرف از امید و ناامیدی در شرایط بحرانی پیش میاد چیزی که بلافاصله به ذهنم میاد اینه که خیلی از مردم حافظه تاریخی خوبی ندارند. کاملا با حرفهای شما موافقم و مرسی برای این پست.
From فرزانه on زحل ۱۵۰ ماه دارد و زمین یکی! با این درد چه کنیم؟
Go to commentFrom سعید فعله گری on به خاطر درد زایمان، داد و بیداد نکن، نفس عمیق بکش!
Go to commentFrom مشاور on به خاطر درد زایمان، داد و بیداد نکن، نفس عمیق بکش!
Go to commentFrom موسویان on جوشاندن سر سگ در دیگ و بچه خرخون
Go to commentFrom جعفرسیرجانی on به خاطر درد زایمان، داد و بیداد نکن، نفس عمیق بکش!
Go to commentFrom ال on آیا در جبهه جنگ با داعش مذاکره میکنید؟ با افکار منفی خود هم همان کار را بکنید.
Go to commentFrom میثم مدنی on آیا در جبهه جنگ با داعش مذاکره میکنید؟ با افکار منفی خود هم همان کار را بکنید.
Go to commentFrom farzaneh on در فوتبال گل نخوردن نداریم، مهم این است بدانیم گل زدنی هم هست
Go to commentFrom جعفرسیرجانی on در فوتبال گل نخوردن نداریم، مهم این است بدانیم گل زدنی هم هست
Go to commentFrom مهدیس شیرین پور on نقش آدم خوبه رو بازی نکنید!
Go to commentFrom میثم مدنی on نقش آدم خوبه رو بازی نکنید!
Go to commentFrom علیرضا مالکی on در فوتبال گل نخوردن نداریم، مهم این است بدانیم گل زدنی هم هست
Go to commentFrom میثم مدنی on در فوتبال گل نخوردن نداریم، مهم این است بدانیم گل زدنی هم هست
Go to commentFrom محمد برزین on بخش حالٍْخوبکُنَک!
Go to commentFrom محمد ریاحی on نقش آدم خوبه رو بازی نکنید!
Go to commentFrom پرمیس on زحل ۱۵۰ ماه دارد و زمین یکی! با این درد چه کنیم؟
Go to commentFrom جعفرسیرجانی on دختر: بهترش رو دیدم، ما: بدترش رو هم دیدیم
Go to commentFrom م.الف on دختر: بهترش رو دیدم، ما: بدترش رو هم دیدیم
Go to comment