۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش پانزدهم: تا دنبال کار بی‌نقص نگردیم، بلکه به دنبال کارهای خوب و بی‌نقص بگردیم!

«ملکوم گلدول» را چندباری خدمتتان معرفی کرده‌ام. او در این ویدیو به داستان «هوارد مسکویتز» را می‌پردازد:

او در یک رستوران کوچک در «وایت‌پلین» نشسته بود ، سعی می کرد در رویاهایش برای  «شرکت نسکافه» کارهایی را انجام بدهد. و ناگهان، مانند رعد و برق، جوابی به ذهنش رسید. زمانی که داده‌های پپسی رژیمی را تجزیه و تحلیل می کردند، سوال اشتباهی را پرسیده بودند. آنها به دنبال پپسی کامل و بی نقص می‌گشتند، در صورتی که باید دنبال پپسی‌های بی عیب و نقص می گشتند. به من اعتماد کنید. این یک الهام عظیم بود. این یکی از درخشان‌ترین پیشرفت‌ها در تمام دانش مواد غذایی بود. «هوارد» به کنفرانس‌هایی در سراسر کشور رفت، می‌ایستادو می‌گفت، بیشتر ...

داستان: در هندسه (یادگیری) راه شاهانه وجود ندارد.

این داستان به نظر من خیلی مهمه و باید برای شاگردها، فرزندها و اطرافیانمون تعریف کنیم. فکر کنم، اقلیدس جزء اولین ریاضی‌دانانی باشه که ما در دبستان شناختیم. قضیه‌هاش معروفن. اما یک روایت جالب هم در مورد ایشون هست.

در زمان اقلیدس (۳۶۵–۲۷۵ پیش از میلاد)، یادگیری دانش به این راحتی نبود، دانستنی‌های زیادی هم وجود نداشت. طبق مطالعاتی هم که من داشتم، در اون زمان، هندسه جزء پیشرفته‌ترین و عمیق‌ترین حوزه‌های دانش بود. این بوده که بطلمیوس اول، پادشاه مصر و لیبی ترغیب می‌شه (از طرف اطرافیان) که بره پیش اقلیدس و هندسه یاد بگیره. اما نکته اینجا بود که فهم و درک اصول هندسه سخت‌تر از این حرف‌هاست (خدا رو شکر فهمید!) و از اقلیدس طلب راه ساده‌تری برای یادگیری کرد. اینجا بود که اقلیدس در جواب می‌گه: بیشتر ...

در پاسخ به مهدی: خودزنی نکنیم، اوضاع آنقدرها هم بد نیست! تهران در مقابل دوبی | مقایسه چالش محیط زیست

در زیر پست «خودزنی نکنیم، اوضاع آنقدرها هم بد نیست! تهران در مقابل دوبی» مهدی عزیز یک لینک گذاشت به صفحه‌ای از سایت انتخاب که آقای حقانی در اون گفته:

به طور غیرقانونی در پارک مادر برج سازی کردند/ هیچ پروانه ای در دوره قالیباف صادر نشده که درآن تخلفی نباشد / تراکم ها پیشاپیش واگذار شده / بسیاری از زیرساخت ها از بین رفت / شورای چهارم کوتاهی کرد بیشتر ...

بی گدار به آب زدن، کشتن جادوگر و فریاد جارچی

به احتمال زیاد بارها از سه داستانی که در اینجا می‌آورم استفاده خواهم کرد، از این رو، آن‌ها را در پستی جداگانه آوردم.

۱- بی گدار به آب زدن

در گذشته، که می‌خواستند از رودخانه رد شوند، باید کلی بررسی می‌کردند و گدار (معبر) می‌زدند تا از آن رودخانه رد شوند. چرا که جریان یا عمق آب در برخی نقاط رودخانه زیاد بود. اگر کسی بی‌گدار به آب می‌زد، احتمالش بود که غرق شود. از طرفی زمان زیادی هم طول می‌کشید تا گدار زدن (تحلیل کردن) انجام شود و با اطمینان کار انجام شود. بیشتر ...

۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش چهاردهم: تا نحوه استفاده از جادوی کلمات و افسون واژگان را یاد بگیریم.

۱- سواد

احتمالا انسان‌های اولیه، سواد را توانایی شمردن و حساب کتاب شکار و گوسفندان می‌دانستند. بعدها با تکامل زبان‌های نوشتاری، سواد را توانایی خواندن و نوشتن می‌دانستند، بعدها به واسطه انقلاب صنعتی، آمادگی نیروی کار برای صنعت بود. حتی بعدها در آمریکای دهه ۶۰ و ۷۰ نیز سواد را  آن چیزی که باعث تربیت نیروی کار مفید برای غلبه بر رقبای اقتصادی شود، می‌دانستند. بیشتر ...

۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش سیزدهم: تا یاد بگیریم، درخت همیشه سبز بی بَر و بار است.

البته اعتراف می‌کنم: برخی از درختان همیشه‌سبز، میوه و شکوفه می‌دهند‍! نکته مهمی که باید بدانیم بحث استثناهاست. مثلا فرض کنید بگوییم:

کسی که با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در اتوبان‌های تهران حرکت می‌کند تصادف می‌کند.

به این معنی نیست که حتما تصادف می‌کند. خیلی‌ها تصادف نمی‌کنند. موضوع این است که احتمال به شدت بالا می‌رود. شاید اغلب قوانین و دانش‌های غیر ریاضیاتی بر اساس احتمالات وضع شده‌اند. مثلا اگر سیگار و قلیان بکشی به احتمال بالا زودتر می‌میری. برخی مسن‌های فامیل با وجود کشیدن قلیان،  ۹۴ سال عمر کردند. کلی فامیل ورزشکار و سالم‌خور داریم که در ۳۰ سالگی فوت کردند. دانش‌های مدیریتی و اقتصادی هم چنین است. تقریبا هر سیستم پیچیده‌ای به نوعی پیش‌بینی ناپذیر است. اما شاید بتوان احتمال رخ دادن یک حادثه را زیاد یا کم کرد. مثلا اگر شما سکه‌ای دارید که می‌خواهید خط آن ظاهر شود، کافیست به تعداد کافی آن را پرتاب کنید، هر چند ممکن است این تعداد ۱۰ میلیون بار باشد. البته باز هم ممکن است خط را نبینید ولی دارید مرتب احتمال خط آمدن را بالا می‌برید. بیشتر ...

درباره من

من شاید بتونم رزومه خودم و در  لینکدین خلاصه کنم.

در سال‌های اخیر، کار اصلیم مدیر عاملی شرکت آرنیکا طرح هست که تمرکزش روی استفاده از هوش مصنوعی، علوم داده، بلاکچین و سایر تکنولوژی‌ها در شرکت‌داری هست. در کنارش کارهای دیگری هم می‌کنم، دارم روی رادیو تصمیم کار می‌کنم که امیدوارم تموم بشه فصل اولش بالاخره. در کنارش سعی کردم شرکت‌های دیگری رو توسعه بدم که شاید حدود ۵ تا بشن، از حوزه دارو گرفته تا ساختمان و اینترنت اشیا. بیشتر ...

عربستان از اروپا، آمریکا و استرالیا رتبه و اعتبار دانشگاهی می‌خرد؟ مورد عجیب تبلیغات در مقاله پژوهشی.

راستش تاحالا کلی خبر خوندیم در مورد فروش مدرک، پایان‌نامه، مقاله و از این دست. همه این‌ها متاسفانه درست هستند، کما اینکه بارها برای خودم پیش اومده و پیشنهاد شده. کیفیت و نحوه پذیرش دانشگاه‌های ما اونقدر پایین اومده (حتی دانشگاه‌های دولتی) که الان یه جورایی قبول شدن هم پولی شده، چراکه سوالات کنکور هم اونقدر پیش‌بینی پذیر شده که با پرداخت پول کافی به معلم‌های خصوصی حرفه‌ای (بعضی‌هاشون تا ساعتی ۱.۵ میلیون می‌گیرن) و یکم تلاش، در بهترین دانشگاه‌های ایران قبول می‌شید. با توجه به برخورد زیاد با خیلی از دانشجویان در دانشگاه‌های ایران، خنده داره که حسم می‌گه (اگر داده‌ای در اختیارم قرار بدن، حاضرم مجانی تحلیل کنم) رابطه زیادی بین درآمد/موقعیت خانوادگی دانشجویان و درجه دانشگاه پذیرش شده وجود داره! پولی شدن دانشگاه‌های دولتی از طریق شبانه، پردیس کیش و بین‌الملل، سهمیه اساتید و …. این موضوع رو خیلی بیشتر پررنگ می‌کنه. مثلا اگر بخوام شهودم رو به نسبت درآمد/موقعیت خانوادگی و درجه دانشگاه قبول‌شده در لیسانس (برای دانش‌آموزان علاقمند نه هر دانش‌آموزی که درس نمی‌خونه، این‌ها رو قاطی نکنیم) بگم، می‌تونم براتون دیاگرام زیر رو از ذهنم تصویر کنم. البته به عمد کمی غلو کردم در دیاگرام. بیشتر ...

خودزنی نکنیم، اوضاع آنقدرها هم بد نیست! تهران در مقابل دبی.

پیش‌نوشت ۱: قصد من از این نوشته اصلا انکار پیشرفت کشورهای عربی نیست. همچنین تایید احزاب و شهرداری حاکم در ایران و تهران نیست! فقط قصد دارم فارغ از مسائل نژادی و خودباختگی، یک نگاه منصفانه‌ای به اوضاع داشته باشیم.

پیش‌نوشت ۲: متاسفانه این پست پر از عکسه و این دو تا نتیجه داره، اول اینکه حجم این صفحه خیلی زیاد می‌شه. دوم، خیلی از عکس‌ها مرجع نخواهد داشت. من به همین خاطر هیچ عکسی از خودم (بعدها کلی عکس رو به اشتراک می‌گذارم) نگذاشتم. همه عکس‌ها توی گوگل قابل جستجو بوده و من هیچ ادعایی روشون ندارم. اما در اون مکان‌ها حضور داشتم و به جرأت می‌تونم بگم که تقریبا همشون نسبت به عکس واقعا خوشگل‌ترن (آبشار تهران، پل طبیعت، پارک نهج‌البلاغه). بیشتر ...

۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش دوازدهم: تا حرف تازه داشته باشیم.

بخش ۱:‌ اوضاع

حدود ۱۲ سال پیش، وقتی وارد محفلی می‌‌شدی هر کسی متخصص چیزی بود! یکی جک بلد بود، یکی آخرین سی‌دی که دیده‌بود را تعریف می‌کرد، یکی کلیپ جالبی را دیده بود. هر کسی شده بود متخصص چیزی و حرف تازه‌ای برای زدن داشت. تا اینکه بلوتوث و گوشی متداول شد. دیگه تقریبا خیلی از کلیپ‌ها را همه دیده بودند، جک‌ها کمی شروع به گسترش کرد. اما باز هم می‌شد کلیپی بلوتوث کرد، جکی اس‌ام‌اس کرد. بیشتر ...