تشویق و تنبیه, مهارت زندگی و کار, توسعه مهارت, یادگیری رفتار,, توسعه سازمان, تنبیه کارمند و فرزند

هیچ وقت برای تنبیه خود، محروم نشوید! فعالیت کنید.

این نوشته با الهام از ایمیل یکی از دوستان است.

گاهی ما می خواهیم خودمان را تنبیه کنیم و مثلا سینما رفتن یا کتاب خواندن (که دوستشان داریم) را برای خود ممنوع می کنیم. این موضوع از تنبیه های بدنی می آید که ما در کودکی با آن مواجه شده‌ایم، حالا یا مستقیم یا غیر مستقیم.

اولا این که تنبیه کردن، به شدت عزت نفس را کم می‌کند. بنابراین خود را تنبیه نکنید! فرزند خود را هم تنبیه نکنید. به او مسیر را نشان دهید! مثلا روزی یکی از بچه‌های فامیل می‌خواست دستش را به بخاری بزند! همه شروع به تنبیه و داد و فریاد کردند. من هم با آرامش خاصی، دست بچه را گرفتم و نزدیک بخاری کردم! (تا حدی که نسوزد) کمی که گرمای زیاد را حس کرد، فهمید که دیگر نباید دستش به بخاری بخورد!

اگر فرزندی دارید و بد غذا می‌خورد، بهتر است هر بار که بد غذا خورد، به جای فریاد و تنبیه،‌ به او یاد دهید که چگونه قاشق را به دست گیرد.

این موضوع را من سر کلاس زیاد دیده‌ام. دانشجویانی، در برخی مسائل ساده برنامه‌نویسی مشکل داشتند، کاری که می‌کردم این بود که مسائل ساده مطرح می‌کردم و از همه بچه‌ها می‌خواستم تا آن را سر کلاس حل کنند. به همه بچه‌ها سر می‌زدم و سعی می‌کردم به هر کسی بگویم مشکلش از کجاست (تا جایی که بلد بودم و عقلم می‌رسید). این که سر یک دانشجو داد بزنم یا از کلاس بیرونش کنم که چرا درس یاد نگرفته‌ای، احمقانه‌ترین کاری است که می‌توان کرد.

شاید خود آن دانشجویان متوجه نمی‌شدند که چقدر این روش فرق دارد، شاید به خاطر عادت به جو سایر کلاس‌ها، من یا کلاس من را نمی‌آمدند. شاید خیلی‌ها از کند بودن کلاس ناراحت بودند. بگذریم.

خیلی احمقانه‌است که پای تو آسیب دیده و لنگ‌میزنی و به خاطر عدم توانایی در دویدن خود را تنبیه کنی! آن هم بیایی برای تنبیه، کف پای لنگت را شلاق بزنی. حتی با منابع سازمانی‌ هم باید چنین برخورد کرد. به نظرم این که تو توانایی یاددهی داشته باشی خیلی مهم است، تا این که یک نیرو را به خاطر ندانستن یا انجام اشتباه یک کار تنبیه کنی.  یا این که فرض کن فرزند تو در فلان موضوع ضعیف عمل کرده. راهش این نیست که بیایی او را از چیزی محروم کنی. باید سعی کنی ببینی دلیل چیست و سعی کنی راهش بندازی.

البته این که کسی با نیت قبلی یک عمل اشتباه را انجام دهد، به نظرم باید محروم‌سازی برای وی رخ دهد و نه تنبیه! یعنی مثلا اگر نیرویی به عمد در سازمان کار اشتباه می‌کند، تنبیه او بدترین کار ممکن است. صرفا یک دشمن را کینه‌ای‌تر کرده‌ای.

دانشجویان زیادی می‌توانند شهادت دهند که هزینه تاخیر بیش از حد آن‌ها جدایی است و نه تنبیه. یعنی ادامه کار را با آن‌ها انجام نمی‌دهم. حتما می‌پرسید چرا؟

کسی که شلاق به دست می‌گیرد برای زدن و تنبیه دیگری، بیشتر از آن که شلاق می‌خورد خسته می‌شود (ذهنی و جسمی!). فقط درد کمتری دارد.

یک موضوع مهمی را همینجا می‌خوام باهاتون در میان بگذارم.

خیلی از ایده‌ها و مباحثی که اینجا مطرح می‌شود به جهت ایجاد یک نگاه دیگر است و نیازی نیست به آن مانند یک وحی منزل نگاه کنید. یعنی ممکن است من کسی را هم تنبیه کرده باشم (یادم نمی‌آید) اما کلیتش اینه که کسی رو تنبیه نکنم.

پس

  • اگر دیدید تنبل هستید و نمی‌توانید کار کنید، کتابی بردارید، فیلم خوبی ببینید، کاری کنید. نه این که خودتان را از چیزی محروم کنید.
  • اگر رفتاری ناجور از شما سر زد، بگردید ایراد را پیدا کنید. شاید در آن لحظه حتی بر سر خود فریاد هم بزنید اما باید همانجا تحقیر خود را کنار بگذارید و ادامه دهید.
  • اگر می‌بینید در جایی لنگ می‌زنید، بروید خود را درمان کنید، نه این که بر پشت خود شلاق بزنید،
  • اگر فرزندی، دانشجویی، کارمندی، اشتباهی کرد (کم‌تکرار) به او یاد دهید یا مسیر یاد گرفتن را به او نشان دهید (اگر برایش ارزشی قائل هستید)، تنبیهش نکنید.

4 دیدگاه در “هیچ وقت برای تنبیه خود، محروم نشوید! فعالیت کنید.”

  1. متن عکس نوشته:
    “تنبیه بدنی به همان اندازه که برای گیرنده شرم آور است برای زننده شرم اور است ،عدم بهره‌وری‌اش به کنار به غیر از محکم کردن شخصی فایده دیگری ندارد”
    از ترجمه بد مغدرت می‌خوام 🙂

  2. ترجمه ای نادقیق و شاید نادرست:
    تنبیه فیزیکی برای تنبیه شونده و تنبیه کننده به یک اندازه تحقیر آمیز است، از طرفی کاملا غیر موثر است. نه شرم و نه درد فیزیکی حتی از نوع سختگیرانه آن هیچ اثری ندارند.

    1. با سلام، بنده مدت طولانی دچار گناه های غیبت، فحاشی، تهمت بودم، درحال ترک کردنم، تصمیم گرفتم خودم رو تنبیه کنم، نوعی خودزنی انجام دادم که کمر و پاهام بشدت درد گرفتن، این میشه تنبیه یا معاقبه نفس محسوب میشه؟

  3. بعضی رفتارهای بد ما ریشه درکودکی ما دارند و ترک آنها مشکل است،مثل کسیکه خشم ریشه دار از رفتارهای خانواده دارد، ودر بزرگسالی اون خشم را درشرایط گوناگون نشون میده، بااینکه خودش بیشتر رنج میکشه، پس سوال اینجاست که با چنین رفتارهای بدی چگونه باید برخورد کرد

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.