تو کتاب “غلبه بر کمال خواهی” تلاش برای در کنترل داشتن همه چیز رو از نشانههای کمال گرایی از نوع منفی و پایین آورنده بازده فرد دونسته. شما با این موضوع موافق نیستین؟
اتفاقا تغیین خط قرمز، کمک میکنه شما کمتر دچار کمالگرایی بشید. خط قرمزها خیلی نیازی نیست فیت و دقیق باشند. صرفا به شما کمک میکنند تا راحتتر تصمیم بگیرید، زمان و انرژی کمتری رو هم صرف کنید. بگذارید براتون مثال بزنم:
مثلا من یکی از خط قرمزهام پرداخت حداکثر یک میلیون برای خودم و خانوادهاست. دو برند اصلی رو هم بیشتر خرید نمیکنم. بنابراین هر وقت نیاز به خرید گوشی دارم، در کمتر از ۱ ساعت خریدم رو میکنم. حالا وقتی اخبار رو مرور میکنم، ممکنه بری مواقع این خط قرمزها رو هم تغییر بدم. برای ماشین هم همینطور، هیچ وقت بیشتر از ۱ سوم حقوق سالانهام، خودرو خرید نمیکنم.
نکتهای که میتونه کار رو خراب کنه، اینه که شما هر بار بخواهید تمام این فرایند رو طی کنید و یک کالا بخرید یا یک کاری رو انجام بدید. این کار فاجعه است. کمالگرایی اونجاش بده که شما رو از کار به دور میکنه و لذت شما رو از زندگی و انتخاب کم میکنه. اما با تعیین مناسب خطوط قرمز و ضربالاجل (مثلا حداکثر ۵ ساعت برای خرید یک کالای ۱ میلیونی وقت بگذارید) شما زمان و انرژی کنترلشدهای رو برای هر تصمیمی به کار میگیرید.
با سلام و عرض ادب
من هم از محمد رضا شعبانعلی عزیز به سایت شما رسیدم.
بنظرم هدف از کتاب خوندن بیشتر ایجاد بینش هست و نه صرفا دانش و کاری که شما شروع کردید هم درمن به شخصه بینش ایجاد میکنه و با خمیرمایه دانش
سلام.من از طریق یکی از دوستانم با شما آشنا شدم و بسیار خوشحام که در مسیری قدم برداشتم که خود این مسیر یادگیری ،برای من کار ذوقی شده۰واقعا دنبال کردن شما به ذهن آشفته من جهت میده۰سپاسگذارم
سلام بر شما, مدتیست با سایت شما آشنا شدم و با تمام وجودم مطالب شما رو میخونم و تلاش میکنم که به اهداف کلامتون فکر کنم و ارزشهایی رو در خودم نهادینه کنم, وجود شما در این فضا و ارایه مطالبی چنین با ارزش به شدت برای بنده امید بخش و راهگشاست, صمیمانه و خودخواهانه آرزو میکنم مستدام باشید تا زندگی برای ما لذت بخش باشد.😀
میثم عزیز
یه چیزی رو چند وقت هست،که میخام ازت بپرسم به این دلیل که تو نگاهت متفاوت هست.منتهی به موضوعت بی ربط هست ولی سعی میکنم اخرشو ربط میدم .مثلا هر چی درمورد قدرت نامحدود ذهن یا مدیرت زمان میدونستم تو جور دیگه میگی والبته دقیق تر وبا جزییات ببیشتروتقریبا مخالف میگی. .برا همون من تو رو شیخ طوسی میدونم درفقه:)شیخ کسی بوده که هرچی فقها میگفتن اون دقیقا مخالف بقیه نظر میداده!وجالبی کار اینجاس که محکم هم نظر میداده وبه این راحتی نمیتونستن نظرشو رد کنن!حالا سوالم در مورد توسعه فردی هست.اینکه تقریبا بچه ها تمام تمرکزشون روی توسعه فردی هست واین رو شرط موفقیت میدونن!من راستش خیلی موافق نیستم.برااثبات مجبورم یه مقدمه از فلسفه بگم:در فلسفه در باب علت مرکب میگن که سه جزءداره:مقتضی،شرط،عدم مانع.برای اینکه معلولی بوجود بیاد باید مقتضی باشه شرایط فراهم بشه ومانع مفقود باشه .مثلا برای تولید گندم ،مقتضی بذر هست شرایط آب،خاک وکود هست وموانع مثلا تگرگ ونبود سن و…اگه باشه محصولی بنام گندم تولید میشه.حالا با این مقدمه آیا تنها شرط موفقیت توسعه فردی هست؟ چون من دیدم دوستان میگن اگه این کارها رو انجام بدی موفق میشی!یعنی اگر رو خودت کار نکنی موفق نمیشی!یعنی توسعه فردی رو مقتضی میدونن در حالی که من معتقدم اون جزءشرایط هست وشاید یکی از مهمترین عوامل .جالبی کار اینجاس معمولا این رو بسط میدن به کسب وکار!به نظر من رشد یه شرکت فقط به توسعه فردی افراد اون شرکت نیست!ومواردی مث دولت هم خیلی موثره.بچه ها طوری از توسعه فردی میگن که امگار تو یه جامعه دولت هیکاره هست!کافی هست همین دوستان خودشون شرکت بزنن به نظر من به ورشکستگی کشیده میشه !به نظر من مجموع یکسری شرایط هست که منجر به نتیجه مطلوب میشه ونه صرفا یه عامل.حالا کسی که روی توسعه فردی کار کرده وشرکتی زده جنسی رو تولید.اگر شرایط اقتصادی طوری بشه که مثلا دولت جنسشو نخره این منجر به این نمیشه که این آدم وحشی بشه ؟چون ما میگیم که شرط موفقیت توسعه فردی هستش،حالا اگه این ورشکست شد چی سرش میاد ؟چی فک میکنه؟
من یه مدتی میشه مطالعه و خواندن کتاب رو شروع کردم.
الان در حال خوندن کتاب سکوت قدرت درومگراها هستم.اما متاسفانه یه مانع خیلی بزرگ تو مسیر راهم هست :من تا وقتی کتابی رو برای خودم خلاصه نویسی نکنم نمیفهممش(البته خلاصه هم خوبه اما من خیلی بیشتر از یک خلاصه مینویسم.من باید تمام نکات مهم صفحه رو برای خودم بنویسم حتی گاهی واو به واو صعحه رو نوشتم.و بدتر از همه اینکه گاهی حتی با نوشتن هم یاد نمیگرم.انگار پیش خودم تو ذهنم اینطور جا افتاده که یکجاهایی رو بنویس بعدا مرور میکنی بهتر متوجه میشی.این خیلی تاثیر بدی توی فرایند مطالعه کردن من گذاشته.متاسفانه به قدری شرطی شدم توی این قضیه که حتی وقتی کسی ادرس مکانی رو به من میده باید کروکی بکشم برای خودم وگرنه یاد نمیگیرم ادرس رو!
من عاشق کتاب خوندن هستم ولی خییییلی وقت گیره برام و.
میشه لطفا اگه راه حلی برام دارید بفرمایید.
و یک سوال دیگه به نظر شما ایا هوشی از هوش های ۸(۱۰)گانه در من ضعیفه که حتما با نوشتن یاد میگیرم؟؟
سلام
یک سوال از شما میپرسم. فرض کنید شما بدون تمرین در یک دو ماراتون شرکت میکنید.
کمی میدوید، خسته میشوید، نیاز به آب دارید گرسنه میشوید. یک دونده ماراتون یک جا این مسیر را میدود اما شما که آمادگی ندارید، نهتنها لذتی نمیبرید، بارها و بارها خسته میشوید.
به نظرم نحوه ورود شما به کتابخوانی صحیح نیست. ذهن شما آمادگی ورود به چنین کتابی را ندارد! بهتر است با کتابهای داستان روان شروع کنید. کتابهای سبک را در درست بگیرید. بعد آرام آرام بروید به سمت کتابهای سنگینتر و کنایهای تر.
من خودم هم در مورد کتابهای کاری و فنی خودم مثل شما رفتار میکنم. تا کتابی را روی کاغذ نیاورم احساس نمیکنم خواندهام. البته به سبک شما این کار را نمیکنم. بلکه سعی دارم هر فصل را در دوصفحه خلاصه کنم. آن هم زمانی که کتاب جلوی من نیست.
و اما در مورد موضوع آخر: سعی میکنم موضوع را در بخش «چرا کتاب بخوانیم؟ بخش سیوپنجم: تا اسیر اسمهای بزرگ، آزمونهای احمقانه و نامرتبط و استحاله زمان نشویم.» بیشتر توضیح دهم. اما شما هرگز دنبال اون موضوع نباش. امتیازها و طبقهبندیها برای شناختن بهتره که معمولا درست نیستند.
سلام من خیلی وقت نیست بامطالب کتابخوانی شما آشنا شدم ازطریق شعبانعلی عزیز وبا دخترم که نوجوان سیزده ساله ای است مشترکا مطالب شمارا میخوانیم
بیشتراز خودم نگران این هستم که چگونه دخترم را آرام آرام وارد این وادی کتاب وکتابخوانی کنم.
فقط میتوانم تشکرکنم وبگم جامعه به مدل ذهنی امثال شما ومیکرو اکشنهای موثر شما احتیاج داره سپاس که مینویسید
سلام بر اقا میثم عزیز
سرباز که بودیم اموزشی ؛ سرهنگ ها به ما فشار می اوردن می گفتن :باید سختی بکشین یکی از یچه ها گفت دلیل نمیشه که چون ما امریه هستیم(شاید بچه سوسول باشیم )دیگه فشار بیشتر تراز بچه های سرباز عادی به ما وارد بکنین
ما هم تو زندگیمون سختی کشیدیم. سرهنگه که دید راست میگه دوستمون؛ گفت :اگه سختی کشیدین که عقده ای میشین؛ اگه هم نکشیدین که ادم میشین
به نظرم اونایی که وحشی میشن
وحشی (برخی) مسئولین ما هستند. سالها برای رسیدن به قدرت حقارت کشیدهاند. استرس دیدهاند. و حالا کمی وقت دارند تا عقده و بدبختیهای این همه سال را جبران کنند
فک کنم وحشی یا اهلی شدن بستگی به شرایط و انتخاب خود جاندار داره و خیلی عوامل دیگه
میثم عزیز
عیدروبهت تبریک میگم.
درمورد نسبی بودن ،تقریبا درهمه جا هست.مثلا درحقوق شرکت ها،مادونهاد داریم یکی مدیریت شرکت یکی نهاد هدایت کننده،یابه تعبیری یکی میشه مغز یکی زبان شرکت.حال اگرمعامله ای انجام بشه که تعارض داشته باشه،کی باید ضرر رو تحمل کنه؟سهامدارها یا ثالثی که خریده؟مثلا در شرکتهای تجاری توجه به ثالث هست .اما باز درحقوق مدنی قضیه دقیقا برعکس هست ومرکز توجه مالک هست ونه ثالث.درموضوعات دیگه هم همینطور هست.درمورد خوب یابدبودن گفتی،خب سوال اینه که،اگردرمحیطی باشیم که اکثروحشی باشد!آیا مامیتونیم اهلی باشیم؟خورده نمیشیم؟راه مقابله اش چیه؟ماهم بایدوحشی بشیم؟آیا وحشی یااهلی،بودن ما فقط دست خودمون هست؟یامحیط هم موثره؟درمورداینکه ماکدومش هستیم رونمیدونم!شایدالان اهلی باشیم،ولی خب اگه شرایط برای ماهم فراهم بشه وحشی نمیشم؟!(شایدمصداق این باشیم که میگن طرف آب گیرش نمیاد وگرنه شناگرخوبیه!)براهمون اینو نمیدونم کدومش هستم!تو یه کلمه میخای بگی وحشی ها کسایی هستن که زیاده روی میکنن.زودگول خوردن رونفهمیذم!توچی زود گول میخورن؟بهرحال راهکاررونگفتی،البته احتمالا در نوشته بعدی اشاره میکنی.
چقدر دغدغههای متفاوت و نابی نسبت به اطرافیانم دارید. خوندن مطالب شما واقعا برام لذت بخشه، ممنونم ازتون.
آیا امکان دسترسی به سخنرانیهاتون در موضوع مسیر شغلی هستش؟ اگرم امکانش باشه لطفا چنتا منبع مفید در این زمینه معرفی کنین.
From رسا on الگوی رشد و موفقیت (ظاهری) بر اساس توسعه مهارت
Go to commentFrom رسا on خط قرمزها و ددلاینها چیزهایی احمقانه اما همانقدر مفید
Go to commentFrom میثم مدنی on خط قرمزها و ددلاینها چیزهایی احمقانه اما همانقدر مفید
Go to commentFrom فطمه زهرا پاکزاد on شما چای را به خاطر قند میخورید یا قند را به خاطر چای؟
Go to commentFrom محمد حسین کاربه on ۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش اول: ۱ مساوی ۴!
Go to commentFrom بیژن ده حوضی on ۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش اول: ۱ مساوی ۴!
Go to commentFrom فرزانه on خط قرمزها و ددلاینها چیزهایی احمقانه اما همانقدر مفید
Go to commentFrom یزدان on وحشی هستید یا اهلی؟ (۲)
Go to commentFrom مریم محمدی on وحشی هستید یا اهلی؟ (۱)
Go to commentFrom جعفرسیرجانی on وحشی هستید یا اهلی؟ (۲)
Go to commentFrom میثم مدنی on وحشی هستید یا اهلی؟ (۲)
Go to commentFrom میثم مدنی on وحشی هستید یا اهلی؟ (۲)
Go to commentFrom Stare on وقتشه راه کتابخوانی رو حرفهای آغاز کنید! فعلا با ثبت فعالیت شروع کنید.
Go to commentFrom میثم مدنی on وقتشه راه کتابخوانی رو حرفهای آغاز کنید! فعلا با ثبت فعالیت شروع کنید.
Go to commentFrom لیلا on وحشی هستید یا اهلی؟ (۱)
Go to commentFrom میثم مدنی on وحشی هستید یا اهلی؟ (۱)
Go to commentFrom حسنا on ۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش چهارم: تا کتابها نوشته شوند.
Go to commentFrom میثم مدنی on ۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش چهارم: تا کتابها نوشته شوند.
Go to commentFrom رضا چترزرین on وحشی هستید یا اهلی؟ (۱)
Go to commentFrom جعفر سیرجانی on وحشی هستید یا اهلی؟ (۱)
Go to commentFrom رسا on وحشی هستید یا اهلی؟ (۱)
Go to commentFrom میثم مدنی on وحشی هستید یا اهلی؟ (۱)
Go to commentFrom یزدان on تنگ آرزوها
Go to commentFrom میثم مدنی on تنگ آرزوها
Go to comment