ذهن ما کلا اعداد رو بهتر درک میکنه. وقتی مفاهیم عددی میشن و قابل مقایسه میشن، اگرچه خیلی از مسائل نادیده گرفته میشن، اما باز بهش میارزه که با حفظ یک سری کیفیتها، یک حداقل کمیتهایی رو هم برای خودمون در نظر بگیریم.
اگر بخواهید یک کتابخوان حرفهای باشید، بخش زیادی از عمرتون (حدود ۱۰ درصد) صرف مطالعه میشه. چه بهتر که مراقبت کنیم از این عمر. شاید نوشتن و تهیه گزارش زیر براتون جالب به نظر نیاد. یکم باهاش کنار بیاید، یکم غرورتون رو بگذارید کنار، یکم تحمل کنید و برای چند وقت این نوع گزارشگیری (یا هر نوعی بهتر بلدید) رو امتحان کنید.
البته اعتراف میکنم، این لیست قرار نیست زندگی شما، کیفیت مطالعهتون و حتی کمیت مطالعتون رو تغییر بده. از این طریق قراره خودتون رو نسبت به یکی از مهمترین کارهای زندگیتون آگاهتر کنید. از طرفی قراره با تحلیل این دادهها، کمی در تشخیص ضعفها و قوتهای مطالعاتیتون پیشرفت کنید.
هدف از این نوشته راهنمایی شما برای نوشتن رویدادهای مطالعاتی شماست. نکات زیر رو برای نوشتن رعایت کنید.
۱- بهتره خودتون یک جدولی مشابه تصویر بالای صفحه رو پر کنید. فقط نباید توش دقیق باشید و جای زیادی از ذهن و فکرتون رو بگیره. تا ۲۰ درصد خطا قبوله. یعنی ۵۰ دقیقه و ۷۰ دقیقه رو یکی بگیرید. ۸۰ صفحه و ۱۲۰ صفحه رو یکی بگیرید. حرفم اینه که خودتون رو درگیر جزئیات نکنید.
۲- یک هدف کلی بگذارید. مثلا بگذارید ۵۰۰ کتاب تا ۱۰ سال دیگه! میشه سالی ۵۰ تا. فعلا خیلی جاهطلبانه نگیرید اهدافتون رو. همین هم واقعا سخته، اگر سالی ۲۰ تا هم گرفتید اصلا اشکالی نداره، فقط تنظیم کنید. سر این هدف هم سخت نگیرید. قراره کمکم اصلاح بشه. خیلی هم نباید بهش فکر کنید و با دیگران در میونش بگذارید. این قرار فقط توی ذهن شماست و جایی ثبت نمیشه، اما در ذهنتون تکرار میشه. دیگران حداکثر باید بدونن که شما زمانی رو در بخشهایی از هفته به کتاب اختصاص دادید و حق ندارن این کار مهم رو خدشهدار کنند یا براش برنامه بریزین.
۳- میتونید مطالعات یک سال گذشتتون (یا حتی عقبتر) رو هم توش بگنجونید. مشکلی نیست. ببینید خودتونید و خودتون. سخت نگیرید. راز این جدول در سخت نگرفتنه. اگر دیدید دارید جایی با دقت یا طمع این لیست رو پر میکنید یکم دست نگه دارید و نفس راحت بکشید.
۴- این جدول رو در یک فایل اکسل قفلدار، روی یک کاغذ یا … ذخیره کنید. اگر درخواستتون زیاد بود من یک سیستم تحت وب برای تحلیل و ثبت اطلاعاتتون (به صورت محرمانه مخصوص خودتون) قرار میدم. برام سه روز کار داره. با این کار همه جا در دسترس خواهید داشت. اما باید نیازش رو از طرف حداقل ۵۰ نفر احساس کنم.
۵- یک ردهبندی رو در یه جایی ثابت در نظر بگیرید. باید بتونید به متنها بین ۱ تا ۵ از نظر سختی نمره بدید. ۵ رو بگذارید برای متنهای ریاضی، آکادمیک، فلسفی خیلی سنگین، ۱ رو بگذارید برای متنهای سبک و داستانی. اسم این ضریب رو بگذارید عمق متن. باز هم سخت نگیرید و وسواس به خرج ندید.
در ضمن یک صفحه معمولی از کتاب رودر نظر بگیرید. تعداد خطهاش رو ضرب در تعداد کلماتش در هر خط کنید. اسم این عدد رو بگذارید مساحت صفحه. هر بار که متنی رو میخونید تعداد صفحهای که خوندید رو هم به طور حدودی حساب میکنید. در ضمن توی جلد هر کتاب، یا یه جای ثابت که بعدا میگم ضرایب مساحت و عمق صفحات رو یادداشت میکنید که بعدا خود اکسل براتون حساب کنه. توجه داشته باشید:
- هیچ لزومی برای استفاده از اکسل هم نیست، کافیه توی یک کاغذ بنویسید، گاهی اوقات بهتره.
- لزومی نداره تمامی صفحات یک عمق یا یک مساحت واحد داشته باشن. یه جاهایی از کتاب هست که کلی ساده است و بخشی هم هست که خیلی سخته. برای همین عمق و مساحت در یک کتاب متغیره، فقط بازم میگم سخت نگیرید. زیر ۳ ثانیه عدد بدید. (این ۳ ثانیه رو برای همه اعداد حفظ کنید).
۶- کتابهای درسی یا متنهای کاری رو توی کار حساب نکنید. مگر واقعا به فرم یک کتاب خونده باشید. در این مورد توی فصل ۲ کتابخوانی خواهم نوشت.
۷- میتونید جدول رو هفتگی و به صورت تقریبی پر کنید، هیچ اشکالی هم نداره. من خودم بیشتر مطالعم (به خاطر سنگینی کار ذهنیم) در آخر هفته انجام میشه. حتی میتونید میزان مطالعه در هفته رو بنویسید و از روزانه نویسی فرار کنید. یک نکته مهم اینه که کل فرایند نباید زمانی بالای ۵ دقیقه در هفته ازتون بگیره! فقط اوایل برای تسلط بهش یکم زمان بگذارید. برای همینه که با رفتن سمت اپلیکیشن و … مخالفم. چون نهتنها نیازی نیست، بلکه به سمت عمومی شدن و به اشتراک گذاشتن پیش میره که کاملا خلاف هدف این صفحهاست.
۸- هر کتابی یک دستهبندی داره، یک کتاب دستهبندیش فلسفی سطحی هست (مثل برخی کتابهای آلن دباتن)، یک سری کتابها گلدکوییستی و عام هستند (مثل کتابهای اسکاول شین، دبی فورد، تریسی و …). بعدا بیشتر مینویسم. فعلا یک چیزی بنویسید، بعدا میتونید در مورد اون کتاب اصلاحات انجام بدید. پُرش نکردید هم هیچ اشکالی نداره.
۹- هر صفحهای که میخونید، باید مطلب و محتوای اون رو در ذهنتون دوباره پردازش کنید مگر این که داستان ساده یا کم عمق باشه. با الهام از نشخوار گاو، این بخش رو میگذاریم نشخوار محتوا. یعنی چقدر یک مطلب از کتاب ذهن شما رو در سایر اوقات پر میکنه؟ چقدر تحلیلش میکنید. یک زمانی با ۸۰ درصد خطا! براش براورد کنید! یعنی شاید یک بار فکر کنید ۲ ساعت یا ۱۰ ساعت فرقی نداره! اگر نزدیک به واقعیت باشه بهتره، اما قرار نیست حساب کتابش طول بکشه. یه چیزی ذهنی براش وارد کنید. بعد از یک مدت در زیر ۳ ثانیه تعیین کنید چقدر نشخوار کردید.
۱۰- حالا وقتشه جدول رو پر کنید. ستونهای جدولتون موارد زیر هستند. هیچ ادعایی در مورد کامل بودن یا بینقص بودنش ندارم. بهترش رو بلدید پیشنهاد بدید (با توجه به شرایطی که گفتم). اضافه کنید یا حذف کنید. ممکنه بعدا اصلاحاتی رو هم خودم بگم روش اعمال کنید.
تاریخ | روز هفته | تعداد صفحه | مساحت صفحه | عمق متن | زمان صرف شده | دستهبندی محتوا | اسم کتاب | زمان نشخوار |
تا یه جایی که به حد کافی رشد کنید، به پایِش میزان مطالعه خودتون نیاز خواهید داشت. اگر دوست داشتید میتونید از من برای تحلیل میزان مطالعتون کمک بگیرید. در ضمن چند مورد از این میزان مطالعهها رو هم توی ماههای آینده تحلیل میکنم. لطفا تا اون موقع، فقط داده جمع کنید.
۱۱- ممکنه بگید من الان آماده نیستم، هنوز نمیدونم چه کتابی بخونم و از کجا شروع کنم. راحت میتونید از معرفی دوستانتان کمک بگیرید. توی همین متنهای من هم کلی کتاب هست. میتونید از من، با نوشتن شرایطتون بپرسید (موردی). تا زمانی که نوشتههای کتابخوانی تموم بشه. هر چقدر بد، هر چقدر سخت. شروع کنید و خودتون رو روی فرم نگه دارید. سر زمانش همه چیز سر جاش قرار خواهد گرفت.
۱۲- این کار رو برای دیگران انجام ندید و نگذارید کسی برای شما انجام بده! بعضی تحقیقات نشون میده که مثلا بررسی میزان مطالعه بچهها روی لذتشون از کتاب خوندن تاثیر زیاد گذاشته. یک سری از این مطالعات رو میتونید از این طریق ردگیری کنید. اگر میخواهید بچههاتون کتابخون بشن، براشون کتابهای خوب تهیه کنید، خودتون با انرژی و خوب کتاب بخونید، کارهاتون رو ثبت کنید و بگذارید از شما الگو بگیرن، بهشون هم بگید اگر روزی برای خودت چنین جدولی درست کردی به هیچ کس نشونش نده. بعدا مفصل در این مورد مینویسم، اما این مورد رو خواهشا رعایت کنید.
در ضمن دوتا جدول دیگه هم هست که باید پر کنید.
۱- کتابهای خوانده شده
۲- یک جدول کتاب برای مطالعه در آینده.
بعدا سر صبر در موردشون مینویسم.
فقط یک نکته رو رعایت کنید، این رو برای چندمین بار میگم:
ثبت وقایع یک موضع فرعی و کمکیه، نباید زمان و انرژی ذهنی زیادی از شما بگیره. اصلا وسواس نداشته باشید و با کسی هدفتون رو در میون نگذارید. در ضمن باید از جَوگیری در نوشتن برنامههای جاهطلبانه، افراط و تفریط جلوگیری کنید. این برنامه رو هم برای دیگران انجام ندید، اگر کسی دوست داشت بهش یاد بدین چجوری انجام میدین، اما نه مقایسه در کار باشه، نه درخواست برای دیدن دادههای اون آدم.
نکته آخر اینکه
مواظب کیفهای پول گرانقیمت خالی از پول باشید!
خیلی از اپها و … برای این کارها وجود دارن، که خودم تستشون کردم. اما باید مواظب حریم شخصیتون توی کتابخونی باشید. به شدت احتیاط کنید با پز دادن تعداد کتابهایی که دارید میخونید، عالِم نمیشید. هر چقدر تونستید این موضوع رو در سکوت اجرا کنید. حتی فامیل درجه ۲، دوستهایی که خیلی صمیمی نیستند! (شما حداکثر یک دوست خیلی صمیمی دارید و بس!). برای همین هیچ شبکه اجتماعی برای نمایش تعداد و نوع کتابهایی که خوندید مناسب نیست! (خیلی در این مورد خواهم نوشت، فعلا فقط میتونم بگم به من اعتماد کنید) مگر این که بخشی از کتابهایی که خوندید رو در فضای وب نقد یا تحلیل کنید.
برخی از پلتفرمها مثل goodreads شما رو گمراه میکنن. حالا وقتی طبقهبندی کتابها رو نوشتم و کتابهای سمی رو معرفی کردم. میتونید کتابهای مطرح و مهم در اون پلتفرمها (goodreads) رو بررسی کنید و متوجه بشید چه آفتی توش وجود داره. همون کیف پولهای گرانقیمت خالی از پول خواهید شد.
سوالی داشتید در زیر بپرسید، اگر لازم باشه در مورد متن بیشتر توضیح میدم.
در ضمن اگر فایل اکسل لازم داشتید نمونش رو از اینجا دانلود کنید.
اگر هم فایل برای پرینت میخواهید، فایل PDF رو از اینجا دانلود کنید.
سلام جناب مدنی
در ابتدا میخوام ازتون به خاطر این سلسله نوشته ها در باب کتاب و کتابخوانی تشکر کنم.
سوالی که داشتم در خصوص نشخوار بود. چگونه باید باشه؟ ارادی غیرارادی؟ زمان خاص باید بهش اختصاص بدیم یا بذاریم ذهن در پس زمینه خودش اینکار رو بکنه؟ چگونه اثربخش ترش کنیم. و اینکه اگر نکته بیشتری در این خصوص به ذهنتون میرسه ممنون میشم بگید. باتشکر
سلام.
تصمیم گرفتم حتما این اطلاعات را ثبت کنم. منتظرم که در موردِgoodreaders هرچه زودتر بنویسد. من به تازگی عضو شدم. مهمترین انگیزهام این بود که جایی باشه که ملزم بشم به نوشتن در مورد کتابی که خوندم. و دید کلیم رو نسبت به اون کتاب بیان کنم.
سلام جناب مدنی. از دسته بندی کتاب ها گفتین. ای کاش یا خودتون مطلبی تحت همین عنوان منتشر کنید یا منبعی رو معرفی کنید که نسبت به دسته بندی کتابها آگاهمون کنه.
سلام و سپاس بابت سلسله مطالبی که در مورد کتابخوانی ارائه می کنید. برای من بسیار جذاب و کاربردی هست و با اشتیاق دنبال می کنم.
خیلی مشتاقم در مورد goodreads و علت عدم استفاده از اون بیشتر و سریعتر بدونم که زودتر خودم رو از مسیر گمراهی که عنوان کردین و شاید ناخواسته توی اون مسیر باشم،نجات بدم.
سلام و سپاس از مطالب کاربردیتون.
این اصطلاح کتابهای گلدکوییستی خیلی برام جالب بود امیدوارم هر چه زودتر پست یا مطلبی در این خصوص بنویسید تا بتونم ازش استفاده کنم.
در باب سایت goodreads, که خود من دو سه سالی میشه بعنوان repository ازش استفاده میکنم بنظرم ایدش و مکانیزم کاریش البته در حد خودم بد نیست. واقعیت من در مورد کتابهایی که می خوام بخونم خیلی حساسم و قبل از خرید و خوندنشون کلی تحقیق میکنم که یکی از منابعم کامنتها و ریت همین سایت هستش البته تنها ملاکم نیست. منتها چندین کتابی که انتخاب کردم و توی این سایت نظرات و دیدگاههای سایرین رو خوندم و به این نتیجه رسیدم که نظر کلی روشون مثبته و اونا رو خوندم واقعا راضیم و یه جورایی معیار خوبی برام به حساب میاد. البته هیچوقت این سایت رو بعنوان منبعی برای انتخاب کتاب قرار ندادم.
بی صبرانه منظرم تحلیل شما رو راجع به این سایت بخونم.
ممنون
سعی کردم پاسخ شما و برخی دیگه از دوستان رو در اینجا تا جایی که میتونم خلاصه بیان کنم. البته همون جور که اونجا هم گفتم، بعدا مفصل در مورد هر کدوم خواهم نوشت.
ممنون از این پیشنهاد فوق العاده کاربردی تون.
منم همچین صفحه ای رو برای خودم درست کردم ولی مساحت صفحه رو حذف کردم.به نظرم نیازی نیست
خیلی خوبه.
صرفا پیشنهاد میکنم تا بک مدت مساحت رو ثبت کنید، غرورتون رو کنار بگذارید و نگران بعضی موارد نباشید، نشون دادنش به دیگران بده ولی اگر برای خودتون نگهش دارید، به نظرم ثبتش از مشکلاتش مزایای بیشتری داره. در آینده توضیح میدم به چه کاری میاد. حتی اگر شمارش سخته میتونید رده بندی کنید به ۳ تا حوزه، پر کلمه، متوسط و کم کلمه.
من در حال طراحی یه جدول ثبت مطالعاتم هستم، اما خیلی دوست دارم بدونم هدفتون از نوشتن مساحت صفحه چیه؟
در ارتباط با کتاب هایی که میتونن توی زندگی ما کاربرد داشته باشن و باید داشته باشن تا خوندن اون کتاب ها مفید واقع بشه مثل کتاب”هفت عادت مردمان موثر” چون عملی کردن سخت هست،و ممکنه اتفاق نیفته من به شخصه بعد از خوندن کتاب و استفاده نکردنش توی زندگی عزت نفسم هم حتی کاهش پیدا میکنه.من این حرف محمدرضا شعبانعلی را کاملا تایید میکنم(حداقل در زندگی خودم) که به ازای تمام دانسته هایی که عملی و کاربردی نمیشن ما عزت نفسمان کاهش پیدا میکنه.این خودش تاثیر سوء داره در ادامه روند مطالعه من ،حداقل در ارتباط با یکسری کتب.
من به کتاب های مذهبی عرفانی هم علاقه دارم.کتاب “اسرار اصلاة”میرزا جواد ملکی رو یک زمانی چند سال پیش خوندم و چون دیدم من حتی یک دهم را هم نمیتونم عملی کنم نسبت به خوندن این کتاب ها نه که سرد شده باشم ،جرات رفتن سمتشان رو ندارم.
شاید البته برای من سنگین بوده ولی خوب من زمانی فکر میکنم کتابی واقعا خوندنش مفید هست که :
۱-کیفیت زندگی ما بعد از خوندن کتاب یک حداقل تغییری در جهت بهبود داشته باشه
2-خلاصه برداری خوبی از کتاب بکنیم که اگر بعدها یکسری جزئیات کتاب فراموش شد(کلیات نباید فراموش بشود چون به کار برده میشود)به آن مراجعه کنیم
3-جملات جدید به لحظ ادبیاتی و حتی لغات خوبی که توی کتاب میبینیم را به خاطر بسپاریم و یادداشت کنیم و به کار ببندیم
4-جدای از به کار بردن کتاب در زندگی بتونیم راجع به اون کتاب حرف بزنیم
من خودم اگر کتابی رو بخونم این چهار مرحله رو انجام میدم و اگر انجام ندم توی ناخودآگاهم چیزی میگه که استفاده کافی برده نشده.
البته گاها پیش میاد برای لذت و سرگرمی و متاسفانه گاهی برای فرار از مشکلات زندگی توی تایم مطالعه کتابی رو میخونم و درمورد اون کتاب ها این موارد رو رعایت نمیکنم.اما اگر کتابی برای من جدی باشه و بخوام بعد خودندش احساس رضایت داشته باشم باید این پروسه طی بشه
سلام خیلی لطف کردید.
حس میکنم (فقط حس میکنم) شما باید بیشتر دنبال عوامل کمالگرا شدنتون بگردید. خصوصیت مبنای شما اونه. اون رو مثل انگشت درد حساب کنید که دست روی هر جا میگذارید دردتون میاد و فکر میکنید مربوط به اونه.
خود محمدرضای عزیز جایی گفته بود اگر دردی در یادگیری احساس نکردید، یعنی چیزی یاد نگرفتید.
روشی که شما میگید مربوط به کتابهای کاری، تحصیلی و فنی هستش. در اون هم چند تا گام اصلی جا مونده.
شما کار اولی که باید انجام بدید نگهداری امکان ادامه مطالعه است. اگر با این کارهایی که انجام میدید واقعا مطالعه خوب دارید، من تبریک میگم. شاید وقت زیاد دارید، شاید خیلی روحیه مطاالعه قوی دارید. اما معمولا با این روش، زنده بودن روحیه مطالعه فدای عمق و زیباییش میشه.
شما (به صورت عام) در حدی نیستید که بتونید تاثیر مطالعه روی خودتون رو کشف کنید! مگر از این کتابهای سطحی یا تغییر در رفتارهای سطحی. معمولا یک کتاب خوب کلی طول میکشه تا به صورت محسوس تغییر ایجاد کنه. البته یک رده خاصی از کتابها هم هست که سریعالاثر هستند، اما همونقدر هم خطرناک هستند.
نکته نهایی: خیلی کتابها وظیفشون تشدید یک نقطه ضعف شماست! قدر اونها رو بدونید. توی «چرا کتاب بخوانیم: تا عادت نکنیم» بیشتر مینویسم.
بعضی روشها و رفتارها مربوط به ما (اکنون) نیستند. صرفا چیزهایی هستند که باید در آینده به اونها برسیم. من اگر متنی مینویسم برای توصیه یا از این دست، جامعه هدفم آدمهایی در سطح محمدرضا، یا آدمهایی که به سبک مورد نظر شما (برای اغلب مواقع) مطالعه میکنند نیست. من خودم رو به شدت از کمالگرایی دور کردم. قرار نیست یک پیله دور خودمون بکشیم و افراد رو در ابتدای (تا وسط) کار از خودشون ناامید کنیم.
ما قراره یک بخش کوچکی از هر کتاب رو در هر بار لمس برداریم. قرار نیست تا انتها (به قول محمدرضا به صورت گوسفندی) مصرفش کنیم. همون کتاب هفت عادت مردمان موثر رو من چندین بار در دورههای مختلف خوندم. شک ندارم که اگر صد ساعت هم میگذاشتم نمیتونستم از یک حد بیشتر مطلب برداشت کنم.
سلام و تشکر؛ توی یک سالی که در گودریدز هستم مشکلاتی که میگید رو کاملا حس کردم. مثل هر شبکه اجتماعی اعتیادآوره یعنی پیش اومده خودم رو مجبور کنم رویوهای همه دوستان رو درباره کتاب های در حال مطالعه شون بخونم. خودم حس کردم سبک اینستاگرامی برخورد کردن با کتاب خوانی خیلی احمقانه ست. از طرفی تشویق به مطالعه کتابهایی شدم که از نظرم هیچ ارزشی ندارند؛ نمونه شاخصش جز از کل که الان به صورت دکوری روی کتابخونه م ایستاده، انقدر دوستش ندارم که دلم نمیخواه به کسی ببخشمش.
فقط برای آشنایی با کتابهای جدید در یک حوزه مشخص دانش، ارزیابی کتاب ها و داشتن لیستی از کتابهایی که خواندیم و قصد خواندن داریم مناسبه.
میثم عزیز
سلام
درمورد نشخوارمحتوا اینکه،بصورت ذهنی هست یا مکتوب؟من بیشتر وقت ها بعدمطالعه یه متن اونو مینویسم معمولا،حالا نمیدونم اینم مشمول میشه؟
واینکه نفهمیدم چرا نباید درمورد کتب تخصصی رشته مون این روش رو اجراکنیم؟وفقط برای مطالعات ازاد باشه؟
درضمن ممنونم .جدول خوبی هست منم درستش کردم.منتهی یکم زمانبر هست تکمیلش!حالا نمیدونم این ناشی از کمال گرا بودن هست در ثبت اون موارد؟!
یه چیزی رو نفهمیدم،اینکه شما اول اون روز تعداد صفحه رو مشخص میکنیدومطالعه میکنید؟یا بر طبق زمان بندی خاصی پیش میرین؟حالا هرچندصفحه که بشه
واین که چرا توش دقیق نباشیم!مگه قرار نیست با این داده ها پیشرفتمون رو اندازه بگیریم؟نمیدونم شاید هدف شما اینه که فعلا شروع کنیم به مرور زمان دقیق بشیم؟یا اصلا قرار نیست ذهنمون درگیر انقد دقت باشه؟که اصل هدف به حاشیه بره؟ ویه چیز دیگه بعد مطالعه مشخص هست که چند صفحه خوندیم!همون تعداد صفحه رومیزنیم دیگه!چرا تقریب!
ولی درکل یه چیز فهمیدم (البته فک کنم)اینکه شما میخوایید ما با ذهن ازاد به مطالعه بپردازیم وخیلی درگیر جزئیات نشیم منتهی ثبتشون کنیم تا تقریبی پیشرفتمون قابل اندازه گیری باشه.
اصلش ذهنیه، نوشتن و گفتن بعدش رخ می ده. گاهی در یادداشت برداری اونقدر غرق می شیم، که اصل کار رو یادمون می ره، باید کمی شرایط و گفته ها رو بررسی کنید، جدید بودنش، تفاوت های و … بعدها اگر متنی می نویسید، نشخوارت باشه، نه اینکه کپی کنید. یعنی باید فاصله زمانی کافی بین نوشتن و خواندن بگذارید.
موضوع تقریب از این جهته که بدون شمردن بتونید زیر جند ثانیه ثبت کنید. یکم بخواهید بشمارید، فرایندش ممکنه سخت شده.
من خودم بارها سر کلاس هام اعتراف
کردم که اگر نمره ای می دم کلی با حق شما تفاوت داره، سهیم اینه به دو نمره برسونم، ولی بقیه قاعده نمره دهی که نمی شده زیرش زد.
توی ثبت، ما حتما خطا داریم، اما اون عدد های ریز اهمیت کمی دارند. روند مهمه، نه اینکه. بخوای نگرانی در خودت ایجاد کنی. تقریب وسواس آدم رو کم می کنه، مخصوصا برای کمال گرایی مثل شما.
سلام؛
مرسی از این متن, منم همچین جدولی برای خودم دارم اما حالا لازمه چند تا ستون دیگه به اون اضافه کنم. لطفا درمورد خلاصه نویسی کتابها هم بنویسید, اینکه چه زمانی و چطوری بهتره خلاصه برداری کنیم, من شخصا یا بعد از اتمام کل کتاب یا اتمام هر فصل, سعی میکنم برداشت خودم رو بنویسم اما چیزی که اذیتم میکنه اینه که هرزمان تصمیم میگیرم یک کتاب رو خلاصه کنم, در تمام مدت مطالعه ذهنم انقدر درگیراین موضوع میشه که هیچ لذتی از خوندن اون کتاب نمیبرم تا جایی که تصمیم میگیرم اصلا خلاصه نویسی نکنم!
من یه مدتی میشه مطالعه و خواندن کتاب رو شروع کردم.
الان در حال خوندن کتاب سکوت قدرت درومگراها هستم.اما متاسفانه یه مانع خیلی بزرگ تو مسیر راهم هست :من تا وقتی کتابی رو برای خودم خلاصه نویسی نکنم نمیفهممش(البته خلاصه هم خوبه اما من خیلی بیشتر از یک خلاصه مینویسم.من باید تمام نکات مهم صفحه رو برای خودم بنویسم حتی گاهی واو به واو صعحه رو نوشتم.و بدتر از همه اینکه گاهی حتی با نوشتن هم یاد نمیگرم.انگار پیش خودم تو ذهنم اینطور جا افتاده که یکجاهایی رو بنویس بعدا مرور میکنی بهتر متوجه میشی.این خیلی تاثیر بدی توی فرایند مطالعه کردن من گذاشته.متاسفانه به قدری شرطی شدم توی این قضیه که حتی وقتی کسی ادرس مکانی رو به من میده باید کروکی بکشم برای خودم وگرنه یاد نمیگیرم ادرس رو!
من عاشق کتاب خوندن هستم ولی خییییلی وقت گیره برام و.
میشه لطفا اگه راه حلی برام دارید بفرمایید.
و یک سوال دیگه به نظر شما ایا هوشی از هوش های ۸(۱۰)گانه در من ضعیفه که حتما با نوشتن یاد میگیرم؟؟
سلام
یک سوال از شما میپرسم. فرض کنید شما بدون تمرین در یک دو ماراتون شرکت میکنید.
کمی میدوید، خسته میشوید، نیاز به آب دارید گرسنه میشوید. یک دونده ماراتون یک جا این مسیر را میدود اما شما که آمادگی ندارید، نهتنها لذتی نمیبرید، بارها و بارها خسته میشوید.
به نظرم نحوه ورود شما به کتابخوانی صحیح نیست. ذهن شما آمادگی ورود به چنین کتابی را ندارد! بهتر است با کتابهای داستان روان شروع کنید. کتابهای سبک را در درست بگیرید. بعد آرام آرام بروید به سمت کتابهای سنگینتر و کنایهای تر.
من خودم هم در مورد کتابهای کاری و فنی خودم مثل شما رفتار میکنم. تا کتابی را روی کاغذ نیاورم احساس نمیکنم خواندهام. البته به سبک شما این کار را نمیکنم. بلکه سعی دارم هر فصل را در دوصفحه خلاصه کنم. آن هم زمانی که کتاب جلوی من نیست.
دو پیشنهاد دارم:
۱- کتابهای سادهتر را شروع کنید. اگر یک کتابی را من دوست داشتم لزومی ندارد شما با آن احساس راحتی کنید.
۲- ۴ مطلب زیر را حتما بخوانید:
-نکاتی برای کتابخوانی: (۲) میوهها، دیگر طعم میوه نمیدهند! نه به خاطر کِشت صنعتی، بلکه به خاطر مصرف صنعتی.
– نکاتی برای کتابخوانی (۴): کتابها را مانند لمس آرام ظرف کثیف بخوانید، که میخواهید پاک شود. چند بار آرام بکشید.
-نکاتی برای کتابخوانی (۵) با فرایند سیگاری شدن، کتاب خواندن را شروع کنیم.
– نکاتی برای کتابخوانی (۸) کتاب قرار است به آب جوش ما، طعم و رنگ بدهد! تفاله چای را دور بیندازید و به جایش، خوب دم بکشید.
و اما در مورد موضوع آخر: سعی میکنم موضوع را در بخش «چرا کتاب بخوانیم؟ بخش سیوپنجم: تا اسیر اسمهای بزرگ، آزمونهای احمقانه و نامرتبط و استحاله زمان نشویم.» بیشتر توضیح دهم. اما شما هرگز دنبال اون موضوع نباش. امتیازها و طبقهبندیها برای شناختن بهتره که معمولا درست نیستند.
با تشکر میثم عزیز، من بعد از مطالعه مطالبت در حوزه کتاب خوانی به این نتیجه رسیدم که هیچ کتابی قرار نیست بعد از مطالعش دنیای ما رو زیر و رو کنه ، برداشت من اینکه که هر انسانی یک دنیایی تو فکرش ترسیم کرده ، یک جهان بینی ترسیم کرده ، مطالعه ، این دنیا و این جهان بینی رو خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر قرار میده ، که این میزان ممکنه خیلی محسوس باشه و یا ممکن بصورتی باشه که متوجه این تغییر نشیم .من فکر می کنم نباید انتظارمون از مطالعه کمال گرایانه باشه، اینکه ما مطالعه کنیم برای اینکه کم کم چارچوب ذهنی بهتری بسازیم دیدگاه بهتری هست .
ده دقیقه از تأسیس کانال تلگرام جدیدم برای به اشتراک گذاشتن فایل pdf کتاب هایی که میخوندم نگذشته بود که این متن شما رو خوندم!
دلیت چنل زدم رفت!
برشی از متن شما:
«برای همین هیچ شبکه اجتماعی برای نمایش تعداد و نوع کتابهایی که خوندید مناسب نیست! (خیلی در این مورد خواهم نوشت، فعلا فقط میتونم بگم به من اعتماد کنید) مگر این که بخشی از کتابهایی که خوندید رو در فضای وب نقد یا تحلیل کنید.»
🌱