۱- خود درگیریهای ساده من
این اتفاق واقعا برای اقوام نزدیکم رخ داده و ازش الهام گرفتم. عکس بالا رو هم خودم گرفتم تا بتونم بهتر موضوع رو به تصویر بکشم.
نزدیک عید بود، مرد خانه رفت تا یک ماهی برای سفره شب عید بخرد. اما نیم ساعت بیشتر به تحویل سال نمانده بود و ماهیفروش که داشت بساطش رو جمع میکرد گفت: ببین من دیگه این ماهیها به دردم نمیخوره همش رو بهت میدم. تو پول یدونش رو بده! مرد خوشحال از این برد بزرگ، بزرگترین تنگ خانگی آن مغازه را هم خرید (عکس بالا). به خانه رسید و ماهیها را در آن انداخت. همانطور که در تصویر هم میبینید، حس خوبی به آدم منتقل میشود. این همه ماهی رنگارنگ، در کنار هم…