یا مثل آدم زندگی کن و لذت ببر، یا بمیر!

زن و شوهری بودند که مرتب با هم دعوا می‌کردند، سر غذا، خانواده شوهر،‌ خواسته‌های همسر! می‌دانید نکته جالب کار کجا بود؟ آن‌ها ۷ سال برای رسیدن به هم تلاش کرده بودند! ۷ سال با خانواده‌های خود برای رسیدن به هم مبارزه کرده بودند. دعوا به شدت زیاد بود. من (به دلایلی) به عنوان میانجی به آن‌ها پیوستم. با آرامش خاصی گفتم: خب جدا شید! همه من را آورده بودند تا میانجی و آشتی‌دهنده آن‌ها شوم، اما راه‌کارم این بود که جدا شوند. بیشتر ...

مرا از خوردن شیر، شرمی نیست. نگاهی به نگاه عاقل اندر سفیه

کدامیک از شما در کودکی جایتان را خیس نکرده‌اید؟ الان چه؟ ادرار نمی‌کنید؟

ما در کودکی هم شیر می‌خوردیم، الان هم می‌خوریم. شرمی در آن هست؟

در کودکی راه می‌رفتیم، الان هم راه می‌رویم، چه مشکلی هست؟

کودکی را با بازی گذراندیم… چه مشکلی در بازی هست؟

راستش بعضی مواقع خیلی دلم می‌گیره، از آدم‌هایی که دوست دارند با حذف کارهای طبیعی دوران کودکی خودشون رو بزرگ نشون بدن! حتما شنیده‌اید که می‌گویند (منبعش رو نمی‌دونم، توی ذهنم بود): بیشتر ...

ما بر سگِ هار سجده می‌کنیم و بر وفادار ضربه می‌زنیم.

عنوان فوق، مصرعی از یکی از شعرهام هست که قبلا گفته بودم. این مسئله فکر کنم یه جورایی به دوران غار‌نشینی ما بر می‌گرده. از وحشی‌ها و حیواناتی که زورمون بهشون نمی‌رسید حذر می‌کردیم و حتی گاهی براشون قربانی می‌کردیم! (مثلا برای این که سیل نابودمون نکنه، بارون بیاد یا … یکی از فرزندانمون رو قربانی می‌کردیم). اما حیواناتی که سود می‌رسوندن و آزاری نداشتن رو به اسارت می‌بردیم. بیشتر ...

چرا کتاب بخوانیم؟ بخش سی‌و‌چهارم: تا یکی از اولین قضیه‌های هندسه، یعنی خم جردن را با عمق وجود درک کنیم!

پیش نوشت:  شاید این نوشته کمی نامفهوم به نظر برسد. اما کمی صبر داشته باشید. شاید در انتها هم چیزی نفهمیدید، که باز هم کاملا طبیعی است.

۱- قهرمانان دستشویی می‌روند

راستش رو بخواهید، با آدم‌های زیادی صحبت کردم و به الگوهاشون توجه کردم. جوری رفتار می‌کنند، انگار الگوها و اسطوره‌هاشون انسان نیستند! البته این سال‌ها الگوی بسیاری از جوانان، سوپرمنی است که از انسان‌های معمولی موجود (با تعدادی موفقیت) ساخته‌اند. رسانه‌ها هر چقدر کسی (یا چیزی) را بزرگ‌تر کنند چه در جهت بد و چه در جهت بد، می‌توانند دیگر از کوچکترین رفتارهای او خبر بسازند. بیشتر ...

چرا کتاب بخوانیم؟ بخش سی‌ و سوم: به خاطر تولد تدریجی یک رویا.

عنوان این نوشته را از «مرگ تدریجی یک رویا» که سریالی بود از فریدون جیرانی برداشته‌ام. البته ۴ قسمت در میان، آن را دیدم و بس. اسمش جالب بود. این که به مرگ تدریجی فکر کنی. من وقتی به رویاهام فکر می‌کنم، وقتی فرایند رویاپردازی در افراد سرشناس (نه موفق) رو مطالعه می‌کنم یا می‌شنوم، از این موضوع مطمئن می‌شم که رویا ناگهانی متولد نمی‌شه (حتی زمانی که به نظر ناگهانی ایجاد می‌شه)،  بلکه آروم آروم متولد می‌شه و این برای ما که با تولد ناگهانی آشنا هستیم کمی عجیبه. چون ما مثل خیلی از اساتید و معلم‌ها به جواب نهایی نگاه می‌کنیم. به عشق یا غریزه ایجاد نطفه، ۹ ماه نگهداری و تحمل و انگیزه بچه‌دار شدن رو نمی‌بینیم. خلاصه این که رویاهای پایدار باید آروم آروم شکل بگیرن، نطفشون کاشته بشه، در رحم مغز به آرومی رشد کنه و در زمان مناسب، متولد بشه (شفاف بشه). بیشتر ...

نکاتی در مورد به روز شدن نقشه راه کتاب‌خوانی: ۵۴ عنوان جدید

شاید خیلی‌هاتون یک بار نقشه راه کتاب‌خوانی رو دیده باشید. اما این نقشه راه مرتب تکمیل می‌شه.

نقشه راه من، برای نوشتن در حوزه کتاب‌خوانی (۳۰ شهریور ۱۳۹۶)

نقشه راه من برای نوشته‌های مرتبط با کتاب‌خوانی

حدود ۵۴ بخش و چند فصل جدید به اون اضافه شده. الان بخش زیادی از اون نقشه قرمزه، بنابراین من ناچارم یک بار این قرمزها رو مشکی کنم. توسط این نوشته اعلام می‌کنم که 3 شنبه ۴ مهر، این متن‌هایی که قرمز هستند رو مشکی (عادی) می‌کنم. شاید تا اون موقع یک سری بهش بزنید بد نباشه. بیشتر ...

کتاب‌خوانی (مقدمه)

با خیلی از افراد دور و برم برخورد داشتم که دوست داشتن کتاب‌خوانی رو شروع کنن اما هیچ وقت موفق نشدن، یا حتی کتاب می‌خونن اما لذت خاصی از این امر نمی‌برن. سعی دارم تجربیات خودم رو در این زمینه ارائه کنم. شاید کمک کنه به بعضی‌ها. خوشحال می‌شم که اگر کمکتون کرد به من اطلاع بدید.

برای اینکه بتونم بهتر و طبقه‌بندی شده مطالب رو ارائه کنم،‌ یک دسته با عنوان کتابخوانی قرار می‌دم که به ترتیب پست‌های مرتبط رو در اون قرار بدم. بیشتر ...