مهم‌ترین چیزی که برای یادگیری نیاز دارید، رهایی از توهم است! (انتخاب مسیر شغلی)

بارها در مورد مدرک‌گرایی، دانش سطحی و بی‌انگیزگی علمی و کاری شنیده‌ایم، من هم در این باره زیاد نوشته‌ام (بخش مدرک‌گرایی سراسر از این نوشته‌هاست).یکی از عواملی که اینجا دوست دارم جداگانه شاید حتی با تکرار، بیانش کنم، سطح یادگیری است.

این روزها افراد زیادی به من مراجعه می‌کنند یا پیام می‌دهند که می‌خواهند وارد حوزه برنامه‌نویسی بشوند. وقتی می‌پرسم چقدر آمار بلد هستید یاچقدر برنامه‌نویسی بلدید، معمولا پاسخ‌هایی می‌شنوم که مجبور می‌شوم صریحا بگویم بلد بودن یعنی چی؟ بیشتر ...

گاهی فقط به یک شیرجه عمیق نیاز داریم.

آن‌هایی که شیرجه‌های عمیق را در استخر (یا رود …) تجربه کرده‌اند،‌ می‌دانند که در آن لحظه انگار در جهان خارج هیچ خبری نیست، انگار نه انگار پروژه‌ای هست، کاری هست، فشاری هست. شیرجه عمیق یکی از اصلی‌ترین تفریحات من در طول زندگی بوده، چرا که می‌توانی از آن به عنوان یک دکمه ریست استفاده کنی. بیشتر ...

امیدوارم شرکت‌ها و بانک‌ها ورشکسته بشن!

این روزها چیزی که وحشتناکه، شکسته شدن چرخه امیده. چرخه‌ای که مرتب توش امیدوار می‌شی و دوباره ناامید می‌شی. شاید دولت و حکومت نفهمن دارن چکار می‌کنن، اما بدونن، هیچ کشوری نمی‌تونست اینجوری بین مردم ایران وحشت بندازه.

مملکت ما بیماره:

  1. کلی آدم استخدام رسمی هستند که چیزی جز یک بار مالی برای دولت ندارند. هر شخص جدیدی رو هم می‌آرن می‌خوان باهاش گند قبلی‌ها رو جبران کنن!
  2. کلی آدم‌ هستند که دارن زیاد حقوق می‌گیرن و کاری از دستشون بر نمی‌آد. نه دانشی دارن، نه اصلا درکی از جامعه امروز دارن، فقط ده برابر یک متخصص حقوق می‌گیرن، در صورتی که یک تجربه بی‌ارزش دارن همگام با عدم شناخت جامعه امروزی. اون‌ها طی این سال‌ها نیازی ندیدن خودشون رو توسعه بدن، به نظرتون اگر حتی کمی چنین فکر می‌کردن وضع فرهنگی ما این بود؟
  3. بانک‌ها و موسسات میان و سود آنچنانی می‌دن، کلی مردم هم می‌رن توی اون‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنن تا سود تضمین‌شده کلان بگیرن. دولت جلوی ورشکستگی رو می‌گیره، پول مردم رو پس می‌ده. در پس پرده به مردم می‌گه، شما اگر برید بخش خصوصی ممکنه نابود بشید، اما این ور، همیشه هوای شما رو دارم! وقتی دولت پول اصطلاحا مال‌باخته‌های بانک‌ها رو می‌داد، یک لحظه با خودش فکر می‌کرد که مال‌باخته‌های بخش خصوصی مگر آدم نبودن؟ اگر به این‌ها پول می‌دی به بقیه هم باید می‌دادی… اما حاضر نبود هزینه کنه.
  4. چرا باید این وضع افتضاح کارفرمایی‌-کارگری رو اصلاح کنن، چرا باید این وضع افتضاح شرایط کار رو اصلاح کنن وقتی با فروش نفت و مالیات سنگین، پول افراد حاضر در دولت رو پرداخت می‌کنن؟ چه کاریه آخه؟
  5. فرض کن دانشگاه حاضر نیست به یک استاد خوب (واقعی) دو برابر پول بده و استادی که رسمی شده رو بیرون کنه، به نظرتون چطور می‌شه از دانشگاه انتظار رشد و پیشرفت داشت؟ اون مدیر دانشگاهی، چی نصیبش می‌شه اگر در راستای رشد ریسک کنه؟ (احتمال نابودی زیاد می‌شه)، چی می‌شه اگر هیچ کاری نکنه؟ (با آرامش تمام بازنشست می‌شه!).
  6. کارخانجات ما حاضر نیستند به متخصصین خوب پول مناسب بدن، برای همین می‌بینی اوضاع رشته‌های فنی و … انقدر خرابه، حقوق کارگر پایینه. چرا باید دلم برای کارخانه‌ای بسوزه که افرادش رو با رانت و پارتی استخدام کرده و اصلا حواسش نیست تکنولوژی داره همه چیز رو می‌بلعه، حتی یک سال عقب افتادن نابود کننده است.

اگر بتونیم از این سختی‌ها بیرون بیایم، شاید اوضاعمون بهتر بشه. مثل یک بیماری که ناچار می‌شه سالم زندگی کنه وگرنه می‌میره. نمونه‌اش شفافیت‌های حداقلی در این روزهاست. حرکت و جنب و جوش بخشی (هر چند بسیار کوچک) از سیستم است. بیشتر ...

من در مورد قیمت دلار اشتباه کردم

پست موقت:

من چند وقت پیش پیش‌بینی کرده بودم دلار می‌آد روی ۶۵۰۰! از نظر من به عنوان کسی که در علوم داده کار می‌کنه، ندیدن اشتباهات یا توجیه اشتباه (حالا به هر طریقی)  درست نیست. قیمت دلار از دید من الان ۶۵۰۰ هست و نه بیشتر! این که برخی با جون و سرمایه مردم بازیشون گرفته، واقعا شرم‌آوره. این که دلار تا این حد بالا رفته واقعا بده. بیشتر ...

بچه‌ها برای تاخیر در غذایشان گریه می‌کنند، شما چطور؟

کمی به رفتار بچه‌های کوچک توجه کنید.

وقتی غذا، آب یا … به آن‌ها نرسد (اغلب) گریه می‌کنند (بی‌قراری و صبرنداشتن).

وقتی یک وسیله‌ای دارند که بهترش در دست دیگران است، شروع به گریه می‌کنند و آن وسیله‌را می‌خواهند، کاری به آن ندارند که خانواده بچه دیگر، تفاوت (رفاهی، اجتماعی و مالی) بسیاری با خانواده خودش دارد. برای پدر و مادرش بسیار سخت است که چنین چیزی را برای او تهیه کند‍! (حسادت و خواست کورکورانه). بیشتر ...

چالش‌ها و ریسک‌های کار دولتی (۱) – انتخاب رشته و مسیر شغلی

به خاطر این همه بالا و پایین اقتصاد، به خاطر این همه جو نا امیدی و فضای بد کاری، یک اتفاقی که در کشور ما افتاده، و اون این که مردم از فضای کار خصوصی می‌ترسن. البته ترس هم داره. اما مشکل جایی خودش رو نشون می‌ده که شما برای فرار از روباه به دل گرگ پناه می‌برید! یعنی از ترس فضای کار خصوصی می‌رید به سمت انجام کارهای دولتی. من سعی دارم چالش انتخاب کارهای دولتی و یا شرکت‌های بزرگی که کار کردن در آن‌ها شبیه کار دولتی است را بیان کنم، حتی اگر خصوصی یا خصولتی باشند. بیشتر ...

در مورد اثر راشومون، به بهانه مرگ Shinobu Hashimoto نویسنده اصلی آثار کوروساوا

شینوهو هاشیموتو، دو روز پیش یعنی ۲۸ تیر ۱۳۹۷ در سن ۱۰۰ سالگی فوت کرد. او خالق بسیاری از کارهای کوراساوا بود. کوروساوا از دید من، جز ۷ کارگردان اول تاریخ است. حتی جز ۳ تا برای من. امروز که نگاه می‌کنم می‌بینم نقطه مشترک فیلم‌های خوب او یک نویسنده (همان هاشیموتو) است.

گفتم به احترام این مردان بزرگ، یک نوشته در مورد یک مفهوم خلق شده توسط آن‌ها بپردازم. بیشتر ...

نگاهی به رشته پزشکی به عنوان مسیر شغلی – بحث انتخاب رشته

من توی این نوشته قصد ندارم بگم رشته تجربی خوب نیست. اتفاقا برای برخی، بهترین رشته است. اما می‌خوام یک سری دیدگاه‌ها رو بگم، شاید به دردتون خورد. تمامی بخش‌های پایین مربوط به انتخاب بین ریاضی و تجربی هستش.

البته یک کاربرد دیگه این متن اینه که بچه‌های غیرپزشک، زیاد حسرت اون سمت رو نخورن. بیشتر ...

جمله «شغلی را انتخاب کنید که دوست دارید» را زیاد جدی نگیرید‍! بحث انتخاب رشته

قبلا هم چند بار در این مورد نوشتم، اما در این دو سه روز چند ایمیل در مورد انتخاب مسیر یا شغل به دستم رسید که گفتم بهتر است دو سه نوشته را در موردش بنویسم.

خواهشی که دارم اینه که اگر جایی نیاز به توضیح بیشتر داره یا به نوشته جداگانه‌ای نیاز داره، بگید تا نوشته درخواستی بنویسم.

۱- اثر منبع

همین ۵۰ سال پیش اگر مسیرهای شغلی ممکن یک نفر را می‌خواستیم نام ببریم (با توجه به موقعیت)، به ده‌تا هم شاید نمی‌رسید. اما امروزه با انواع رشته‌هایی که در حال ظهور هستند، انواع تخصص‌ها و انواع سبک درآمدی، خیلی سخت است که بخواهیم مانند گذشته تصمیم بگیریم. بیشتر ...

یادگیری اژدهاکُشی خوب است اما مسیر شغلی خوبی نیست!

در دوره کارشناسی ارشد، یکی از دانشجویان از استاد پرسید:

استاد این چیزها که به ما یاد می‌دید به چه دردی می‌خوره؟

استاد نگاهی طنز آمیز به اون انداخت و گفت:

تا باهاش اژدها کشی یاد بدید!

استاد که دید بچه‌ها موضوع رو نگرفتن، شروع کرد و اصل داستان رو گفت:

سال‌ها پیش یک جوونی با مادر پیرش زندگی می‌کرد. جوون درآمد زیادی نداشت، خلاصه کلی نشستن با هم فکر کنن که حالا چکار کنیم؟ بیشتر ...