۱- ما دانشمند زیاد داریم؟
من وقتی به افراد دور و بر خودم در لینکدین نگاه میکنم، کلی کلمه scientist را در القاب دوستانم مییابم. نمیخواهم در مورد این صحبت کنم که اصلا استفاده از این واژه برای کسی که ۳ سال است تحقیقات را شروع کرده، درست هست یا نه. نوش جانشان، هر لقبی دوست دارند به خودشان بدهند.
مشکل اینجاست که بعدش چی؟
یعنی تو میخواهی سالها کار کنی و دیگر چه عنوانی را برای خودت بر میگزینی؟ مثل کسی میماند که میخواهد برود بالای کوه، کلی برنامهریزی میخواهد، کلی تلاش میخواهد. حال همان ابتدا قبل از رفتن، کنفرانس مطبوعاتی میگذارد و میگوید:
من بالای کوه رفتهام!
شاید شما خیلی به لحاظ روحی قوی و خوددار باشید (نوع لقبدادنتان میگوید نیستید)، اما باور کنید این راهش نیست. کمی صبر کنید. به سادگی به خودتان عنوان ندهید. حتی نگذارید روی شما عنوان بگذارند. بگذارید عنوانها را خودتان کشف کنید. حداقل معنی آن عنوانی را که برای خود در نظر گرفتهاید را بدانید.
۲- تا حالا بعد از چای (خیلی) شیرین، آب خوردهاید؟
این آزمونی است که برای خیلیها مطرح میکنم. خیلی از دانشجوها میآیند و میگویند میخواهیم در حوزه دادهکاوی یا هوش تجاری قوی بشویم، فلان بشویم. من اولین چیزی که به آنها میدهم برخی از دروس آمار و ریاضیات است.
در صورتی که آنها اغلب میخواهند سریع بروند سراغ پیادهسازی الگوریتمهای هوشمصنوعی و یادگیری ماشین. من همیشه مخالف این راه بودهام.
میدانید وقتی بعد از چای شیرین، آب میخورید چه میشود؟
آب تلخ میشود. بله آب معمولی تلخ میشود.توصیه میکنم حتما امتحانش کنید.
این حکایت ما است که قبل از کامل کردن تواناییها و مهارتها سراغ کاربردها میرویم. معلوم است که نگاه کاربردی به علوم جذابتر و شهودیتر است. اما وقتی رفتی به آن سمت شهودی و جذاب، دیگر به این سادگی نیست که بتوانی درد یادگیری مسائل مجرد را تحمل کنی. حتی دیگر تحمل چیزهای خنثی (بدون سختی زیاد و صرف مجرد) را نخواهید داشت. چرا که آنها مثل آب بعد از چای شیرین میمانند. تلخ است، آدمهای اندکی توانستهاند این تلخی را تحمل کنند. بهتر است ابتدا از علوم پایه شروع کنید. بهتر است از جای سختش شروع کنید.
سلام بر میثم مدنی عزیز
به نظرم همین قضیه چای شیرین رو میشه یک نوعی تله شادمانی در نظر گرفت. از همون هایی که راس هریس توی کتابش بحث میکنه.
همین قضیه آب تلخ بعد از اون هم میشه همون تله هایی که فکر میکنیم میشه ازش رهایی یافت ، اما بازهم خودشون تله هستن.
به نظرم بعضی ها توی شغل و حرفه شون گرفتار این نوع مسائل میشن و تصوری رو که از اون لقب داشتن ، چیز دیگه ای بوده.
بعد از این لقب و رسیدن بهش ، باید حال خوش نصیب اون فرد بشه که نمیشه. به نوعی میشه گفت گرفتار تله ای هستن که رهایی ازش ندارن مگر با تغییر.
به نظرم تغییر توی حرفه خیلی خوبه البته اگر بتونیم سلسله مراتب اون حرفه رو درک کنیم.
همون سلسله مراتبی آمار و ریاضیاتی که خودتون گفتید.
ارادتمند
سعید فعله گری
سلام
فکر می کنید چه درس هایی از ریاضی لازم باشد ممنون می شوم اگر راهنمایی کنید .
سلام
اگر منظورتون برای هوش تجاری و علوم داده است، درسهای آمار ریاضی (مثل تمامی فصلهای کتاب فروند)، آمار توصیفی و در ریاضیات هم دروس آنالیز عددی، جبر خطی، حساب دیفرانسیل، معادلات دیفرانسیل، آنالیز ریاضی، توپولوژی، نظریه گراف، نظریه اطلاعات، منطق، پیچیدگی محاسبه و از این دست هست.