دیدگاه‌های شما و میثم مدنی کتاب‌خوانی، چرا، چگونه، کتاب بخوانیم، خواندن، داده، داده‌کاوی

دیدگاه‌های شما و من

  • From مطهره on چالش‌ها و ریسک‌های کار دولتی (۱) - انتخاب رشته و مسیر شغلی

    سلام مطلبی که می خوام بگم ربطی به این متن نداره؛ اگه می شه در مورد بحران آب هم بنویسید. ممنون

    Go to comment
  • From سارا on نگاهی به رشته پزشکی به عنوان مسیر شغلی - بحث انتخاب رشته

    سلام.
    من الان تقریبا دو سال میشه که با مدرک فوق لیسانس فیزیک از یکی از دانشگاه‌های تهران فارغ‌التحصیل شدم. فیزیک رو دوست دارم و دوست داشتم اما اون موقع عقلم قد نمیداد که پول مهمه و راستش اصلا به بعدش فکر نکردم. اما دوران ارشد فهمیدم وضع خرابه و به عنوان یه آدم باید راهی رو برم که بتونم لااقل به استقلال برسم. با این که میتونستم بدون کنکور همون دانشگاه بمونم اما تصمیم گرفتم فکر کنم و ببینم واقعا چی میخوام؟ درسته من فیزیک رو دوست دارم اما ثمر نداشتنش باعث میشه که نخوام توی اون رشته ادامه بدم. اپلای کردن هم برای همه میسر نیست. من خودم اگه بخوام اپلای کنم باید پا رو خرخره‌ی پدر و مادرم بذارم چون بعد از دوسال فارغ‌التحصیلی هنوز نتونستم آنچنان درآمدی از خودم داشته باشم (البته احساسات هم کار رو سخت تر میکنن.)حالا مثلا میتونم به ادامه دادن درس توی رشته دیگه ای(علوم شناختی) که مرتبطه و به نظرم توی بورس هست در ایران امید داشته باشم؟ مشکل اینه که این فقط به نظرم میاد. یعنی میترسم بعد از چهار سال از نظر بازار کار برگردم به همین نقطه‌ای که الان هستم.
    توی یکی از پست‌هاتون به نقل از کتاب “استارتاپ شما” نوشته بودین واقعیت‌های بازار هدف رو ببینیم. من برام سواله که چه طور الان میتونم درک درستی داشته باشم از این که آیا آینده وضعیت برای زمینه خاصی که میخوام توش ادامه بدم و الان از جون و عمرم روش سرمایه گذاری کنم چه طور خواهد بود؟ اون موارد قبلی مثل علاقه، روابط و… رو درک میکنم. یعنی اطلاعاتی درباره‌اشون دارم. اما این یکی زیاد برام واضح نیست. وضعیت الان رو ببینم؟ آینده رو چه طور پیشبینی کنم؟

    Go to comment
    • From میثم مدنی on نگاهی به رشته پزشکی به عنوان مسیر شغلی - بحث انتخاب رشته

      برای شخص تو، وضع اون رشته بهتر از فیزیک نخواهد شد! از یک موضوع با بازار متوسط داری می‌ری به یک باز خیلی کوچک‌تر!
      پیش بینی آينده حتی برای خبره‌ها هم کار ساده‌ای نیست. یعنی خود من چند وقت پیش یک پیش‌بینی کردم و گند خورد توش! توی چیزی که خیلی خوب پیش‌بینی می‌کردم.
      اما اگر به ورودی اون رشته نگاه کنی و بازار هدف (یعنی کلا این رشته چند نفر می‌خواد) می‌تونی بفهمی چقدر اون حوزه برای تو کار هست!
      من توصیم اینه در اولین فرصت (اگر ایده‌ای در ذهن نداری و کار خاصی در نظر نداری) برو سمت تدریسی چیزی، که بتونه جریان نقدینگی و درآمد تو رو آغاز کنه. اما این رو سرمایه‌گذاری بدون برای کار بعدی. کاری که الان می‌خوای انجام بدی تا یک مدتی، یا اگر آغاز درس خوندنت بود، باید آینده رو می‌دیدی،‌اما برای تو دیگه اونقدر فرصت خطا نیست. اما مثلا اگر بخوای بری از روی عجز، یک دکتری بگیری، باید به بازار نگاه کنی و ببینی ۸ سال دیگه که می‌خوای وارد بازار کار بشی، اوضاعت چجوریه. چقدر ورودی داره و چقدر کار وجود داره.
      باید توانایی‌های خاصت رو بشناسی و شروع کنی.
      می‌تونی کمی بیشتر بنویسی تا بیشتر برات بنویسم. با اطلاعاتی که دادی همین از دستم بر می‌اومد.

      Go to comment
      • From سارا on نگاهی به رشته پزشکی به عنوان مسیر شغلی - بحث انتخاب رشته

        سلام مجدد. خیلی ممنونم از پاسختون. درسته ورودی این رشته خیلی کم‌تر از فیزیک هست. امسال در گرایشی که من میخواستم برم(مدل سازی) فقط دو نفر پذیرش روزانه داشت. راستش توی این یک سال شروع کردم به کار کردن دو ساعت دانشگاه میرفتم برای تدریس اما از لحاظ مالی اصلا چیزی دستم رو نمیگرفت دو تا جای دیگه هم بود که اونا هم از لحاظ پرداخت عملا کرایه رفت و آمدت در میومد با پولِ یه کیک در هر روز(یه خورده بزرگ‌نمایی کردم ولی واقعا یه خورده!). توی این مدت که دنبال کار بودم نتونستم موقعیت بهتری برای تدریس فیزیک پیدا کنم. برای این که وضعم بهتر بشه دارم سعی میکنم زبانم رو به نقطه‌ی قابل قبولی برسونم و بتونم مدرکی بگیرم، که شانس بیشتری داشتم باشم برای تدریس علاوه بر این که فکر کردم خب بالاخره زبان همیشه به دردم خواهد خورد. من میدونم که دلم می‌خواد باز هم یاد بگیرم، مسئله حل کنم اما واقعیت اینه که کسی بابت این کار به من پول نمیده. چیز دیگه ای برای من راضی کننده نیست. مثلا یه مدت رفتم دنبال هنر یا شروع کردم کار با فتوشاپ یاد بگیرم، بد نیستم توش ولی من آدمش نیستم و برای من راضی کننده نیست. حس میکنم یه بخشی از من بلا استفاده میمونه. دوست ندارم از روی عجز دکتری بگیرم، مخصوصا دکتری فیزیک اما باید اعتراف کنم که گاهی عاجز شدم و گفتم کاش دو سال پیش میموندم دانشگاه هرچند که واقعا پشیمون نیستم هنوز. احتمالا بخشیش به خاطر وابستگی به گذشته است. در حد خودم زحمت کشیدم و دوست ندارم بی ثمر بمونه. شاید فکر غلطی باشه اما آدم استرس میگیره تو بیست و شش سالگی هنوز کاری بلد نیست که خریدار داشته باشه هم این، هم این که به خودت میگی من تازه برم دنبال شناختن توانایی‌هام؟ انگار حداقل ده سال عقبی از زندگی. امیدوارم این چیزایی که گفتم به درد بخور باشه.

        Go to comment
  • From جعفرسیرجانی on چالش‌ها و ریسک‌های کار دولتی (۱) - انتخاب رشته و مسیر شغلی

    سلام میثم عزیز
    همون اول خودتو راحت کردی واینکه گفتی این نوشته به معنای خوب دانستن فضای کسب وکار خصوصی نیست.حجت رو بر همه تمام کردی. ومن هم به نوع نوشته ات نقد وارد نمیکنم.وگرنه در غالب فضای خصوصی هم آنطور که شما میگی نیست!یااینکه درفضای دولتی مهارتت افزایش پیدا نمیکنه!شاید اکثرا اینجوری باشه ولی خیلی جاها افزایش مهارت هست منتهی کم،عکسش هم درمورد خصوصی صادق هست.یااینکه گفتی اگه از فضای دولتی یا نظامی بیان بیرون هیچ کاری بلد نیستن ومیمیرن!مگر خصوصی باشن بلدن برن نانوایی کارکنن؟!اونام فقط همون مهارت که دارن رو بلدن!به نظرم میاد تحلیل تر رفته به سمت فقط کامپیوتر!(راستی پزشکان وکلا رو خوب اومدی خوشم اومد.)
    خارج ازنوشته:من یه ذره درمورد نوشته هات دچار تناقض شدم!مثلا یه مدت میگفتی تحقیقات شده تو امریکا که بیشترین آرامش رو هییت علمی ریاضی دارن با حقوق کم.بعد اومدی هیت علمی رو نفی کردی که شما رو گروگان میگیرن!یا مث این اخری هییت علمی مث اینه حقوه تو تو بانک گذاشتی!یه جا اومدی از خوب بودن علوم پایه گفتی ،همین چندپست قبل گفتی به کسی توصیه نمیکنی بره علوم پایه مگر بخاد اپلای کنه.یه جا گفتی خودتو رو فقط با خودت مقایسه میکنی.ولی این اواخر خودت رو با پزشکان مقایسه میکنی که کاراونا ناعادلانه است وبیشتر از ساعتی 90تومن میوفتن!آخر سرهم به اینجا رسیدی که باید قانون اجرا بشه.خب این که آرزوی همه ماست ،که قانونم اصلا اجرا نمیشه نه فقط در پزشکی خیلی جاهای دیگه!واینکه حالا میخاد بازار پزشکی کساد بشه یانه!هرکی اون زمان عاشق باشه میمونه هر کی ام نه میره یه کار دیگه.ومطعن باش هر چقد هم الان استدلال کنی بازم بچه ها میرن تجربی!یه جا ازتفکر کشاورزی میگی ،باز یه جا میگی ماچون زمان دانشجویی دیدیم استاد ها هم هییت علمی اند هم شرکت زدن هم زندگی خوب،شماهام خوندی که همچین زندگی داشته باشی !ولی دیدی حقوق هییت علمی شده500دلار و…من یه ذره گیج شدم!
    (این موارد فقط برای اینه که خودم بیشتر با مدل فکری شما اشنا بشم ونوع متن فقط حاکی ازنوعی سوال است ونه گستاخی!اونم نسبت به کسی که کلی چیز ازش یادگرفتم ومیگیرم.)

    Go to comment
    • From میثم مدنی on چالش‌ها و ریسک‌های کار دولتی (۱) - انتخاب رشته و مسیر شغلی

      ممنون از نکته بینی و سوال خوبت. جواب کوتاه من:
      ۱- من کاملا می‌پذیرم که خیلی از اوقات اشتباه حرف می‌زنم. جاهایی اصلا مشکل داره حرف‌هام.
      ۲- موضوعی که مطرح کردی به هیچ وجه تناقض ندارن. من همیشه گفتم،‌گاهی جزئیات از کلیات مهمتره!‌مثلا ممکنه دانشگاه فردا بیاد برای من چیزهایی که از نبودشون رنج می‌بردم رو تضمین بده! خوب بر می‌گردم. فقط یک احمقه که روی یک حرف اشتباه می‌ایسته. تمامی مواردی که مثال زدی، در جزئیات تفاوت داشتن. ازت خواهش می‌کنم تلاش کنی خودت در این دیدگاه جزئیاتی که اون موارد رو متمایز می‌کنه بیان کنی. من هم کمک خواهم کرد.
      ۳- نوشته‌ها و کتاب‌ها مثل قانون نیستند که دقیق و خیلی صریح باشند. گاهی می‌گن
      اتفاقا برای یک نوشته در نقشه راه برنامه ریخته بودم به نام «محتوای کتاب‌ها را چون گلادیاتورها در میدان جنگ بیندازید! آنجاست که ضعیف‌ها می‌میرند یا تیم‌های خوب می‌چینید.» توی اون بخشی از این مشکلات رو پاسخ خواهم داد که به بهانه دیدگاه تو، بهش اولویت می‌دم.
      ۴- شما برای یک تصمیم ممکنه صدها پارامتر رو بررسی کنی، مشکلی که وجود داره اینه که کسی پارامترهای پنهان رو نمی‌بینه! یعنی مثلا ممکنه ده‌ها نفر اطرافیان تو در مدح کار دولتی (از روی عجز و تفکر کارمندی) بیان حرف بزنن و تو دنبال بهانه یا دلیلی برای اون سمت ماجرا باشی! مثل دادگاهی می‌مونه که وکیل نداری و خودت هم حق نداری حرف بزنی! تو ممکنه بخوای بین دو تا شغل انتخاب کنی. شاید اصلا خواهرت اونجا باشه و بخوای بری سر کار پیش خواهرت! من باید این موارد رو هم بگم؟ نه. من فقط پارامترهایی که باید در نظر بگیرید رو با کمی حاشیه می‌گم.
      ۵- مسئله بعدی اینه که نباید روی استثنا مانور داد. باید ببینی به طور متوسط کسی که در کار خصوصی بوده فعال‌تر بوده یا کسی که در کار دولتی بوده بهتره! مثلا نمی‌تونی بگی من برم روحانی بشم تا رییس جمهور بشم. چون 4 تا از 5 تا رییس جمهور آخرمون روحانی بودن! میای میانگین رو می‌گیری. اگر آدم خاصی هستی که بحثش جداست. اتفاقا چند ماه پیش یک نفری بهمون پیشنهاد شد که توی یکی از بخش‌های مهم بانک مرکزی مسئول شبکه بود. من درجا ردش کردم! گفتم کسی که توی دولتی کار کرده باشه رو استخدام نمی‌کنم! با این که باهاش دوستم، به دانشش اعتماد دارم، اما اون آدم توی اون سیستم لوس و تنبل بار اومده. من انرژیش رو ندارم، ریسکش رو هم نمی‌پذیرم که بخوام یک آدم لوس و تنبل رو زرنگ و جنگجو کنم! اونقدر اوضاع بده که خود من هم همیشه می‌ترسیدم روحیه دولتی پیدا کنم. متن پایین رو بخون خودت تحلیل کن اوضاع رو.

      مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی، ناکارآمدی نیروی کار در بخش‌های دولتی را بیش از بخش‌های خصوصی دانست و اعلام کرد که در خوشبینانه‌ترین حالت، ساعات کار مفید در ایران روزانه حدود دو ساعت است که در طول هفته به ۱۱ ساعت نمی‌رسد. در این گزارش متوسط ساعات کار روزانه مفید در بخش دولتی تنها ۲۲ دقیقه ذکر شده است.

      این شعر سعدی هم به نحو ظریفی به دیدگاه تو مربوط می‌شه. اما در مورد دیدگاهت نوشته‌ها دارم.
      یکی پرسید از آن گم کرده فرزند کـه ای روشـن گـهر پـیر خـردمند
      ز مصـرش بـوی پـیراهن شـنیدی چــرا در چــاه کـنـعـانـش نـدیـدی
      بـگفت احـوال ما بـرق جـهانست دمـی پـیدا و دیگـر دم نـهانـسـت
      گـهی بـر طـارم اعـلـی نـشـینـم گهی در پـشـت پـای خـود نبـینم
      اگـر درویش بـر حـالـی بـمـانـدی سر دست از دو عالم برفشاندی

      Go to comment
      • From جعفرسیرجانی on چالش‌ها و ریسک‌های کار دولتی (۱) - انتخاب رشته و مسیر شغلی

        میثم عزیز
        اول اینکه ممنون ازوقتی که برای پاسخ به این دیدگاه کلی من گذاشتی.راستش اولش فکر کردم اینارو بگم شاید منوفحش بدی!ولی من با این پیش فرض این مطالب رو گفتم که مخاطب این وبلاگ مطالب قبلی رو خونده،ومنتهی شاید فقط یه کلیاتی درذهنش هست و مثل من چنین ایرادی براش پیش بیاد(که اگر دقیق تر میخوند قبلی ها رو شاید بوجود نمیومد).دوم اینکه خواستم با این سوال اتصال بین اون موارد قبلی رو با جدیدها دقیق تر بدونم که شبهه ای برای خودم نباشه.
        من بصورت کلی اون مطالب رو به هم بسط دادم!بله اگه دقیق بشیم تناقضی نداره!درباب تفکر کارگری وکشاورزی که دربخش هفتم دیدگاه ها گفتی.تفکر کارگری تفکر روز مزد هست اما تفکر کشاورزی تفکر صبرکردن وماهها یا حتی چندین سال (مثل پسته کارها،زعفرون کارها) هزینه وزمان صرف کردن وبعد برداشت کردن آنهم شاید!ونه قطعا!(که درمورد زعفران کاملا مشهود هست.)واون مورد که من هم گفتم به نظر درراستای همین تفکر هست!ونه در مقابل!که باعث میشه بفهمیم چندسال بعد ممکنه اصلا این شرایط نباشه.درمورد هیئت علمی هم به نظر اشتباهی که صورت گرفته اینه که شما اون شغل رو نفی کردی!بلکه جو حاکم براون فضا و شرایط امروزی دانشگاه های ما مورد نقد قراردادی واگر شرایط فراهم باشه به نظر باز هم حاضر باشی برگردی. من دچار این اشتباه شدم که تو درهر حال باید تو اون شغل بمونی چون گفتی آرامش داره!وگام کردم که از موضع قبلی عدول کردی درحالی که به نظر دراستای اون مدل فکری ات هست.ولی درمورد مقایسه باپزشکان به نظرم انجام دادی!شایدم منظورت این بوده که بگی که پزشک ها باوجود اینکه درآمد بالایی دارن،این صرفا بخاطر تخصص شون نیست!بلکه به عواملی مثل کم کاری،وعدم توجه دقیق به جزییات گذشته بیمار مورد نظر هست که باعث میشه اینها انقد پذیرش بالای بیمار داشته باشن وبالطبع درامد بیشتر.یعنی اینکه منظورت دقیق شدن تو کار پزشکان هست وعملاشاید مقایسه ای صورت نگرفته.
        ودرپایان ،اون شعری هم که گفتی قشنگ بود.
        بهر حال بازم ممنون.

        Go to comment
      • From مهشید on چالش‌ها و ریسک‌های کار دولتی (۱) - انتخاب رشته و مسیر شغلی

        سلام آقای مدنی عذر میخوام با خوندن پاسختون یک سوالی در ذهنم به وجود اومد؛ اینکه زرنگ و جنگجو بودن کلا یه صفت مثبته یا برای شرایط ما اینطوره؟ اون جمعیت محدودی که در کشورهای پیشرفته و آرام اروپایی زندگی می کنند هم مفهوم زرنگ و جنگجو بودن رو دارند یا نیاز بهش از یه مرحله ای از رشد جامعه انسانی از بین میره؟ ایده آلم اینه که جایی که نظم و قانون برپا بشه دیگه نیاز به پوست کلفتی از بین میره؛ فکر کنم چون ذاتا خیلی حساسم این ایده رو دارم که در جایی یا زمانی دنیای لطیف تری رو تجربه خواهم کرد.

        Go to comment
        • From میثم مدنی on چالش‌ها و ریسک‌های کار دولتی (۱) - انتخاب رشته و مسیر شغلی

          اون معنی زرنگ بودن یا جنگ‌جو بودن (درمعنای خوبش)‌ برای پیشبرد کار لازمه.
          اتفاقا اون ملت‌هایی که نیازشون به جنگجو بودنشون از بین رفت‌، مثل جوامع سرخپوستی (به خاطر دریافت پول و اقامت‌های رایگان) گه بعد از چندین سال اغلبشون دچار اعتیاد شدید به مواد مخدر یا بیکاری و جرم و جنایت شدن.
          حالا ممکنه شما رقابت کردن رو دوست نداشته باشید (پدیده رایج در خانم‌ها) اشکالی نداره. اما باید روحیه جنگجویی (به معنی پرتلاش و هدف‌دار زندگی‌کردن) رو داشته باشید.
          همون ملت‌هایی که فکر می‌کنید اوضاعشون خوبه، با مبارزه به اینجا رسیدن. الان دارن لذتش رو می‌برن. البته شما می‌تونی مثل یک انگل، یا مهمون سرزده خودت رو بندازی توی سفره اون‌ها و اون‌ها هم ممکنه به خاطر شرم و حیاشون، چیزی بهت نگن، ولی کار درستی نیست و آخرش به مشکل بر می‌خوری. البته این که بخوای برای نون بجنگی، یا برای پیشرفت دنیا، دو نوع جنگجویی هستش که لزوما یکی بر اون یکی ارجحیت زمانی نداره.

          Go to comment
  • From امیرحسین on دختر: بهترش رو دیدم، ما: بدترش رو هم دیدیم

    معمولا وقتی توی یه وبلاگ جدید میرم سعی می کنم با سه کلمه توصیفش کنم و در یک فایل ذخیره می کنم تا دفعه های بعدی که قراره با توجه به زمان محدودم از تعداد زیادی وبلاگ یکی رو انتخاب کنم و بخونم سردرگم نباشم. این سه کلمه برای وبلاگ شما امید ، مفید(پر از پیشنهاد) و واقع گرایی هستند. همون کلمه امیدش به تنهایی باعث میشه تقریبا اکثر پست هاتون رو خوندم. این رو گفتم که تشکری ازتون کرده باشم واین که مطالبتون از بیرون چه دیدی رو ایجاد می کنه شاید براتون جالب باشه.
    راهکاری که اهالی قلعه الموت برای پیدا کردن آدم های قوی و با عزت نفس داشتند جالب بود. در واقع یه ابزار سنجشه. فکر می کنم یکی از جنبه های این موضوع که با اتفاقات کوچیک ممکنه به هیجان کاذب بیایم اینه که فکر کنیم انتخاب های ما و مسیر جلوی ما تنها مسیر درست اند و اگه خراب شدند قراره بدبخت بشیم. در حالی که وقتی به گذشته نگاه می کنم می بینم که یه گزینه خیلی برام پررنگ شده بود و می گفتم اگه مثلا نشه یا قبول نشم بدبخت میشم الان برام عادی اند و می دونم چندان تفاوتی در زندگی 20 سال آیندم ایجاد نمی کردند.
    دم شما گرم 🙂

    Go to comment
  • From عليرضا on چرا صریح می‌نویسم؟ لطفا از صریح بودن من نرنجید، گاهی پاسخ من از دیدگاه شما الهام گرفته و به شخص شما مربوط نیست.

    درود به ميثم عزيز
    سوالي كه برام هست اينكه اخلاق چه تعريفي داري؟ از كجا بدونم بر مبنا اخلاق زندگي مي كنم؟ اصلا نيازه هميشه اخلاق مدار بود؟
    در بخشي از نوشته فرمودين اسلام محدودتون كرده، به ياد هراراي در انسان خردمند ميفتم كه دين رو چيزي فراتر از اخلاق دونست. بدين شكل يعني فردي اگر به يك دين پايبده در نتيجه اخلاق مداره؟
    * يه موردي كه پيرامون دين برام افتاده اينكه خيلي ها حداقل با انچه من از دين اسلام مي دانم، بيشتر ديد گزينش و اپشن دارن كه اين اره اون نه! مثلا در دين مسيحيت هم مثالي كه زياد مطرح ميشه حجابه(انچه استادان دبيرستان مي فرمودن) و ايا واقعا ايا بايد حتما دين دار بود؟
    اگر بله خب بنظرم بايد تمامش باشه و اگه نيست هم حداقل نبايد بگه من دين x دارم، براي خودت نگه دار كه اون دين هم به واسط تو تحريف نشه.
    اصلا مگه يه انسان مثل من كه دغدغه اشاعه دين ندارم (نه اينكه سعي نكنم رفتار درست نسبي از خودم نشون بدم و حواسم به عواقب بلند مدت و ديدم نسبت به اون مسئله كه اثر گذاره رو مد نظر قرار ندم) بايد مثل يه پيامبر باشه؟
    سبز و كامروا باشيد.

    Go to comment
    • From میثم مدنی on چرا صریح می‌نویسم؟ لطفا از صریح بودن من نرنجید، گاهی پاسخ من از دیدگاه شما الهام گرفته و به شخص شما مربوط نیست.

      خط قرمز های قابل پیش‌بینی و نسبتا عادلانه در رفتارهای اجتماعی اخلاقه!
      دیندار لزوما تمامی اصول را پیاده نمی‌کنه. پس اخلاق اون دین به عنوان بخش جدی و عملی اون دین خیلی بدتر از بخش حرفی و ادعاییش پیاده می‌شه‌. یعنی دیندار باید اخلاق مدار باشه که در عمل نیست! مثل خیلی قوانین و … دیگه
      لزومی ندارد دین داشته باشی. داشته باشی راحت‌تری.

      بحث‌هایی که می‌کنی انرژی خیلی زیادی می‌خواد و ممکنه سال‌ها زمان و زندگیت تلف شه، تا به یک نتیجه مناسب برسی. مثل این میمونه که از لب تاپ استفاده کنی و بخوای بفهمی چجوری کار می‌کنه.
      یا زمان و انرژی چند ساله بگذار براش یا واردش نشو. دیوانه می‌شی و شاید تحمل حقایقش رو نداشته باشی

      نکته دیگه این که ورزش توی باشگاه بهتر انجام می‌شه و
      یک دین در جامعه یکدست در اون، راحت‌تر پیاده میشه.

      بحث تحریفت، خیلی شلوغ‌بازیه. یک سری پرت و پلا در مبارزات سیاسی و دینی مطرح می‌شد که ابزار خوبی برای مبارزه هستند ولی نباید جدیشون بگیری، حتی به عنوان یک سم فکری لحاظشون کن.

      Go to comment
  • From یزدان on در مورد اثر راشومون، به بهانه مرگ Shinobu Hashimoto نویسنده اصلی آثار کوروساوا

    لطفا بیشتر در مورد اهداف و ارزش های متناقض بگو. چون فکر می کنم عمده مشکلات زندگی من و شاید خیلی از جوان های امروزی همین تناقضات ویران کننده است. با وجود اینکه از مرز 30 سالگی گذشته ام، باز این تناقضات خیلی از جاها گریبانمو می گیره…

    Go to comment
  • From امین حسینی on در مورد اثر راشومون، به بهانه مرگ Shinobu Hashimoto نویسنده اصلی آثار کوروساوا

    سلام.وقتتون بخیر.ترجمه:
    «کارگردانای فیلم یا بهتر بگم آدمایی که چیزی رو خلق می کنن خیلی حریص هستن و هیچوقت راضی نمیشن.به همین دلیله که به کارشون ادامه میدن.من می تونم برای مدت خیلی زیادی کار کنم چون فک می کنم دفعه بعد می تونم چیزی رو بهتر کنم.»
    فک می کنم افسردگی بزرگترین آفت این نوع حریص بودنه.به عنوان کسی که 2 سال بدجوری باهاش درگیر بودم حس می کنم.دارم سعی میکنم که این ویژگی رو توی شخصیتم دوباره راه بندازم.یه مدت در موردش می خوندم ولی کلا تاثیرگذارترین چیزی که خوندم جمله آخر یکی از متنای شما بود.
    “صریح,حریص,جدی و صبور باشید”
    ایده خوبی بود این جملتون تاثیر خوبی رو من داشت بخشی هم به خاطر تاثیرپذیری من از نوشته ها و ادبیات خاص شماست.من در مورد یونگ و روانشناسیش و تحلیل آرکتایپی خاصش خیلی کم میدونم ولی فک کنم این نوع حریص بودن رو تو ارکتایپ جنگجو دسته بندی میکرده.امیدوارم این قسمت جنگجوی همه فعال باشه.اگه وقت کردید در مورد افسردگی هم با نگاه و ادبیات خاص خودتون بنویسید.مرسی از لحظات خوبی که با نوشته هاتون برامون درست میکنید.

    Go to comment
  • From ف on در مورد اثر راشومون، به بهانه مرگ Shinobu Hashimoto نویسنده اصلی آثار کوروساوا

    سلام
    همونطور که شما فرمودید کوروساوا کارگردان بزرگ و تاثیر گزاری در تاریخ سینماست. من یوجیمبو, هفت سامورایی و ریش قرمز رو دیدم. سریر خون رو هم سکانسهایی دیدم ولی همون چند سکانس پراکنده خیلی به نظرم خاص و دقیق بود. کلا فیلمهای کوروساوا رو باید سرفرصت با فکر ازاد و متمرکز و بدون عوامل محیطی ازاردهنده دید. دیدن فیلمهایش انرژی بر است. مخصوصا اشوب و سریر خون( در د همان چند سکانس که دیدم) . شاید فرهنگ خاص ژاپن تصویر شده در این فیلمها هم در این سخت بودن موثر باشد.

    Go to comment
  • From علی موحدیان on مدفوع را هم نزنید! یا دفنش کنید یا حرکت کنید. فقط از مسئولیت فرار نکنید.

    من خیلی اوقات افکار پریشانم ناشی از مشکلاتم نیست، چون اینو به تجربه فهمیدم روزایی که بیشترین توجهمو روی مسائل درسی میذارم، اون افکار منفی که شیره و عصاره همشون اینه که “اگه نشه چی؟” رو کمتر دارم و البته نکته اصلیش توی پذیرش مسئولیتِ.
    متشکرم

    Go to comment
  • From Stare on نگاهی به رشته پزشکی به عنوان مسیر شغلی - بحث انتخاب رشته

    خیلی خوب بود ممنون،حتی برای منی که سال اخر پزشکی هستم.از این جهت که فکر کردم باید بیشتر برای بیمآرا وقت گذاشت .ولی یه نکته ای هست.ببینین اگه یه پزشک برای بیمار ۲۰ دقیقه هم وقت بذاره ،نهایتا(به احتمال زیاد البته مشروط به اینکه بار علمی و تجربه قایل قبولی داشته باشه)به همون نتایج تشخیصی درمانی میرسه که در عرض ۲ ۳ دقیقه اول متوجه میشه.میمونه بحث توجیه بیمار و توضیح دادن بهش که خوب منم تقریبا قبول دارم که کم کاری هست تو این زمینه.که تو شرایطی واقعا چاره ای نیست.حالا مطب خوب خصوصی هست و جای وقت گذاشتن برای مریض وجود داره اما مثلا درمانگاه بیمارستآن که باشیم و کلا مراکز دولتی،توی تایم مشخصی به ما تعداد زیادی بیمار میدن که واقعآ چاره ای وجود نداره جز اینکه سریع مریض ها ویزیت بشن.اما باز هم تاکیید میکنم یه پزشک در این شرابط هم تلاشش رو میکنه که روند تشخیص درمان را به خوبی انجام بده اما فرصتی برای توضیح به بیمار نیست.من خودم از این بابت ناراحت بودم اما راه حلی واقعا پیدا نکردم چون از مسئول بیمارستان و درمانگاه این درخواست را داشن که تعداد بیماران کمی پذیرش کنن درواقع پزشک را زیر سوال میبره.به هر حال الان سال هاست اوضاع به همین صورته.حتی به عنوان یک راه حل به این فکر کردم که یه پزشک میتونه مراکز دولتی کار نکنه (حداقل واسه اینده خودم)ولی باز هم ایرادی بهش وارده،از اونجایی که از پزشک این انتظار وجوذ داره مهارت پزشک را تو شغل حرفه ای خودش زیر سوال میبره؛
    در ارتباط با هوش مصنوعی من هم موافقم که تغییرات اساسی در پزشکی رخ میده اما این به معنای کنار رفتن تیم انسانی نیست واقعا.این میتونه به پیشرفت پزشکی خیلی کمک بکنه و شاید جای یکسری رشته های تخصصی پزشکی را جابه جا بکنه اما هرگز نمیتونه جای نیروی انسانی رو بگیره،دست کم توی پزشکی که این طوره.
    (هر رشته و شغلی را در نظرر بگیرید ماشین و هوش مصنوعی میتون تغییرات اساسی در اون ایجاد کنه)
    و نهایتا اینکه من خیلی منتظر اون اماری که قولش رو داده بودین،بودم .میشه اون رو هم آضافه کنین به پست؟
    ممنون

    Go to comment
    • From میثم مدنی on نگاهی به رشته پزشکی به عنوان مسیر شغلی - بحث انتخاب رشته

      سلام ممنون از حضورت در این بحث:
      ۱- ببین فرض کن من برم سر کلاس برنامه‌نویسی و به بچه‌ها بگم، این کتاب رو بخونید. ۴ دقیقه بعد بیام بیرون. ازم بپرسن چرا ۱ ساعت رو توی ۴ دقیقه خلاصه کردی؟ بگم دیگه بیشتر لازم نبود!
      نکته اینه که شما اگر از تاریخچه مصرف دارو و بیماری‌های شخص بپرسی (که واجبه)، از شرایط محیطیش بپرسی، و بخوای فرآیند درمان رو براش توضیح بدی، خیلی بیشتر می‌شه.
      اتفاقا من با توجه به رشتم خیلی با این موضوع سر و کار دارم.
      اگر من یک پروژه پیش‌بینی یک چیزی رو داشته باشم، برای خطای ۱۰ درصد می‌تونم ۱ ساعته مسئله رو حل کنم، برای خطای ۵ درصد باید یک هفته وقت بگذارم و برای خطای ۱ درصد باید یک ماه زمان بگذارم. می‌تونم پول ۱ ماه رو بگیرم و ۱ ساعته مسئله رو با خطای ۱۰ درصد تحویل بدم؟
      من پیش کلی دکتر رفتم و درجا برام آنتی‌بیوتیک نوشت! ازش می‌پرسم نمی‌خوای بپرسی که من آموکسی‌سیلین روم اثر داره یا نه؟ درجا فقط می‌نویسی؟ من آزمون کشت باکتری دادم و این دارو روی من اثر نداره. جالبه این سال‌ها حتی یک نفر هم نپرسید، اگر به لطف چندین سال حضور در داروسازی و آزمایشگاه‌ها (برای تحلیل داده نه کار دیگه) نبود، هر بار آموکسی سیلین می‌خوردم و خوب هم نمی‌شدم! من این رو زیاد شنیدم که فاجعه بعدی انسانی بی‌آبی و … نیست، عدم اثر آنتی‌بیوتیک‌ها روی مردمه. من اونقدر که پیش امیرعلی درس گرفتم، شاید توی این همه کتاب یاد نگرفته باشم. مثلا پزشک برای یک پیرمرد دارو تجویز کرده بود که اثر جانبیش افزایش فشار خون بود. امیرعلی نسخش رو دید و پرسید، احتمالا عمل قلب و … که نداشتی؟ مشکلات فشار خون که نداشتی؟ بعد دیدیم از چه فاجعه‌ای جلوگیری شد. پزشک حتی از بیمار نپرسیده بود که آیا این مشکل فشار خون داری؟ چه داروی دیگه‌ای مصرف می‌کنی.

      در مورد هوش مصنوعی، حرفم این بود که بالاخره هوش مصنوعی نیاز به اون ویزیت‌های ۲ یا ۳ دقیقه‌ای رو کم می‌کنه و یک پزشک برای رقابت یا ارزش داشتن، باید ۳۰ دقیقه برای بیمار وقت بگذاره. اون موقع، عدالت رعایت خواهد شد. اون موقع حقوقش با یک متخصص کامپیوتر یا مکانیک یکی خواهد شد. اگر یک روز یک رییس جمهور یا وزیر منصف پیدا بشه و قانون رو به اجرا بگذاره،‌مشکلات ما حل خواهد شد. این همه اختلاف احمقانه بین رشته‌های پزشکی و غیر پزشکی حل خواهد شد. اگر هم نکنن این کار رو، تکنولوژی با کسی شوخی نداره و مطمئن باشن، بازارشون کساد خواهد شد. نمونش همین بند سلامتی.

      در نهایت اون موضوع داده‌ها رو در بخش ۲ همین نوشته می‌آرم چون خودش یک نوشته کامل رو می‌طلبه. آخر هفته ایشالا.

      Go to comment
  • From جعفرسیرجانی on نگاهی به رشته پزشکی به عنوان مسیر شغلی - بحث انتخاب رشته

    اول درمورد اون وقت گذاشتن پزشکان،فک کنم همه دیدن وقت نمیذارن،البته نه همه !ماتو یه مراسمی بودیم دیدیم یکی ازدکترامیگه فردا بیست تا عمل دارم!ماگفتیم چجوری ممکنه تا شب انقد عمل بتونی انجام بدی؟جواب این بود ما پرکاریم وشماها تنبل!
    یه چیزی درمورد علوم انسانی نظرت چیه؟توصیه میکنی یانه؟آینده شو چطوری میبینی برا کسی که الان میخاد بره.

    Go to comment
  • From سعید یگانه on نگاهی به رشته پزشکی به عنوان مسیر شغلی - بحث انتخاب رشته

    درود بر شما. مثل همیشه عالی بود
    ممنون

    اون بخش کلیدیِ مذاکرۀ شما در مورد استخدام رو خیلی قبول دارم.
    جایی بوده که دریافتی‌ام (به نسبت همقطاران مشابه) خیلی بالاتر بوده اما محیط کاریم شدیداً فرسوده‌ کننده بوده و در اون مقطع، حسرت شرکت ایکس رو می‌خوردم که دریافتی کمتر اما “حال‌ِبهتر” رو به همراه داشت.
    تجربۀ مخالف این موضوع رو هم داشتم. یعنی با دریافتی کمتر در یک سازمان “حال خوب‌ کُن” کار کردم.
    با مقایسۀ هر دو تجربۀ فوق، به راحتی نتیجه گرفتم که مورد دوم در درازمدت خیلی بهتره

    (هرچند با وضعیت عجیب این روزها، امروز کمی در این نتیجه گیریِ قاطع هم احساس تردید میکنم!)
    🙂

    موفق باشید

    Go to comment
  • From مهشید on نگاهی به رشته پزشکی به عنوان مسیر شغلی - بحث انتخاب رشته

    سلام مجدد؛ چقدر سورپرایز شدم فکر نمیکردم این مطلب رو انقدر زود آماده کنید:)
    در حین خوندن متن به یاد موضوعی افتادم که دیشب در یک ویدیو دیدم که تحقیقاتی بود درباره مردمان شهرهای با بالاترین طول عمر و سلامت (که معروفند به Blue zones).
    Dan Buettner محقق این جریان میگفت سه نوع خوشحالی رو در مناطق مختلف شناسایی کرده، اولی که مرتبط با بحث پزشکی خونده، مردم مناطقی بودند که مسیر مشخص پیشرفت رو جلوی خودشون میدیدند مثالش کشور سنگاپور بود که طی کردن مراحل مشخص تحصیلی و کاری اطمینان پیشرفت و رشد رو به مردم میده.
    نوع دوم مناطق شاد، مردمی با ارتباطات جمعی و جشن های زیاد و آب و هوای آفتابی و ساحل زیبا مثل مناطقی در کاستاریکا بود که شادی روزمره خوبی دارند.
    نوع سوم هم مثل مردم کشور دانمارک فعالیت بامعنایی دارند؛ از سلامت و تحصیل و بازنشستگی مطمئن هستند و برای دلشون و طبق ارزشهاشون کار میکنند و کارهاشون اکثرا ذهنی و طراحیه که باعث میشه از ذهن آدم استفاده بشه و همون حالت فلوی معروف رو داشته باشند.
    خلاصه اینکه به نظر من خوشحالی کسی که پزشکی میخونه در مورد یک و سه باید باشه، مورد دو خیلی به ندرت ممکنه پیش بیاد.
    یعنی مورد یک که مسلما هست؛ این شغل نسبت به دیگر شغل ها حس اطمینان به آینده و پیشرفت در زندگی رو به خوبی به فرد القا میکنه.
    مورد سه برمیگرده به اینکه اون شخص ارزشی برای کمک به سلامت انسان ها قائله یا نه و این مطالعات زیاد و کار ذهنی براش لذتبخش و معنادار هست یا خیر.

    Go to comment
  • From محمد ریاحی on هیچ وقت برای تنبیه خود، محروم نشوید! فعالیت کنید.

    ترجمه ای نادقیق و شاید نادرست:
    تنبیه فیزیکی برای تنبیه شونده و تنبیه کننده به یک اندازه تحقیر آمیز است، از طرفی کاملا غیر موثر است. نه شرم و نه درد فیزیکی حتی از نوع سختگیرانه آن هیچ اثری ندارند.

    Go to comment
.