با سلام
واقعا سایت پرمحتوا و غنی ای دارین خوشحالم که باهاتون آشنا شدم
چند نکته و تلنگر از کسی که نیمی از وبلاگ گردیشون رو تو سایت شما هست:
– مطالب خوبیه ولی خوب نوشته نشده روان نیست.
– به عبارت دیگه محتوا خیلی خوبه ولی خوب بیان نشده.
کاش موارد زیر را رعایت کنین:
1- فونت نوشته تون تغییر بدید تا بهتر مخاطبتون با نوشته هاتون رابطه برقرار کنه
2- خیلی متنتون شلوغ و ترافیکش زیاده انگار خیلی ذهنتون شلوغ به نظر میاد طوری که میخاید همه چی رو یهویی بنویسین
3- خواننده وقتی متنتون رو میخونه کیف میکنه ولی فهم نمیکنه (پیچ و خم زیاد داره مث جاده چالوسه)
4- نظم نداره مطالبتون و مشوش و تلیت هس. (عذر میخام از این ادبیات عامیانه ولی ناچارا برای تفهیم استفاده میکنم چون کلمات دیگه ای که بتونه اینجوری مفهوم رو برسونه سراغ نداشتم)
5- با نقدهایی که کاربری به نام لیلا کرد کاملا موافقم و مثال هاتون خیلی هست یه مثال رو خوب بیان کنین بهتر از اینکه چند مثال رو مبهم و سرسری بگین. مثال زیاد زمانی خوبه که خوب هم بنویسی. مث اینه که یه شخصی به مهمونی بره و بخاد از هر میوه ای یه گاز بزنه در صورتی که اگه بشینه فقط مثلا میوه ی سیب رو کامل بخوره لذتش بیشتره تا فقط یه گاز از سیب بزنه مثلا و همینجوری ناخنک بزنه به هر میوه ای.
ببخشین صریح گفتم ولی واقعا حیف هست حرف های خوبتون رو اینجوری و با این روش به مخاطبتون برسونین.
مطالبتون پرباره و ممنونم از وقتی که برای این مطالب میذارین.
حمید عزیز سپاس از لطفت.
– میپذیرم روان نبودن رو، با تمرین طی سالها درست میشه، یعنی میشه روی روان بودن متمرکز شد ولی چیزهای دیگه از دست میرن و برای این که همه چیز به خوبی و خوشی تموم بشه وقت و یادگیری میخواد.
– فونت رو تغییر خواهم داد، پیشنهادی داشتی بگو، یا مثالی بزن،ببینم چی خوبه از دید شما.
– درست حدس زدی، ذهنم شلوغه و یک جوز سر ریز به حساب میآد این وبلاگ، یکم خوانندهها باید سختی بکشن تا این کلاف پیچیده رو باز کنن! باور کن گاهی مثل باز کردن کلاف لذت بخشه!
– برای فهم نکردن شاید این مطلب رو بخونی کمکت کنه، البته همونطور که گفتم قصد پوشوندن ضعفها رو ندارم، صرفا میخوام بگم با توجه به منابع، این ته زورمه.
– در مورد این سبک تعداد مثال یا کم بودن و کامل بودن مثال،باید به سبک قائل باشی، گاهی نوشتهها هدفش جدا شدن از یک مثال هست و میخواد معنایی که در چند مثال در کنار هم هست رو برسونه، کما این که اگر روی هر کدوم اون مثالها تاکید بشه، اصلا یک نتیجه دیگه حاصل میشه! این مثل رزولوشن و زوم میمونه. وقتی داری یک نقشه رو در یک زوم خاص (مثلا در سطح کشور) مشاهده میکنی یک چیزی میبینی و وفتی در سطح کوچه و خیابون میبینی یک چیز دیگه قراره انتقال داده بشه. اگر برای نمایش وضعیت عمومی کشور در سطح کوچه خیابون عمیق بشی، در واقع دچار یک اشتباه بزرگ شدی.
– یک موضوعی که وبلاگ داره و باید رعایت کرد (برای نویسنده) فرار از کمالگراییه، اگر درگیر چندباره نویسی بشی، اگر درگیر رعایت موارد مختلف بشی، چیزی ازش نمیمونه، بهتره بری سمت کتاب نوشتن. مثلا زمانی که قراره همین متنها کتاب بشه، سعی میشه خیلی از مواردی که گفتی رعایت بشه.
آقای مدنی عزیز ممنونم از اینکه پاسخگو بودین و برای مخاطبینت ارزش قائل هستی.
فونت پیشنهادی ام مث این سایت هست http://shahinkalantari.com که به نظرم خوب میاد.اندازه ی فونت هم تو این سایت خیلی خوبه برام.
راستی هر وقت تبدیل به کتابش کردی حتما اطلاع رسانی کن اینجا چون واقعا از اون کتاب هایی میشه که بایستی چند تا بخری و هدیه بدی.
بازم ممنونم از اینکه وقت می ذاری و در مورد کتاب می نویسی
منتظرم مطالب (چه طور و چگونه کتاب بخوانیم ) شما رو هم مشتاقانه بخونم امیدوارم زودتر بنویسی.
موفق باشی و سربلند و درخشان در آسمان وبلاگ ایران
یک مطلب کم ربط:
میشه نظرتون رو درباره افرادی مثل حسن عباسی و آقای رائفیپور بدونم ،آیا این افراد از نظر شما مشوق تئوریهای توطئه(conspiracy theory) هستند و حرفهایشان قابل استناد نیست یا بالعکس ؟
میشه بپرسم چرا آقای حسن عباسی 《نادان》هستند؟توی این دنیای مجازی آدم همیشه دنبال نظرات موافق خودش میره و پیدا کردن نظرات مخالف سخته ،خوشحال میشم نظرتون رو درباره ایشون بدانم
سلام، شاید بهتر باشه بگم ترجیح میدم نادان بشمرمش تا دشمن، یا نان از نادانیخور. فقط کافیه سه تا از سخنرانیهاشون رو به صورت تصادفی انتخاب کنید، و بررسی کنید موضوع رو.
سلام میثم
امیدورام خوب باشی
درموردفرسودگی:اینکه طبق اون تعریف که ناشی ازسال هاتعهد نسبت به کار ومردم ناشی میشه.خب حالا برا رفع این مشکل چیکا میکنی؟ازتعهدت کم میکنی؟یا طبق تجربه قبلی وایمیستی بعد یه مدت خوب میشی؟واینکه چقد طول میکشه به حالت قبلی برگردی؟یا اولویت هاتو تغییر میدی؟
کم پیش میآد از تعهد کم کنم، مگر این که مشکلی داشته باشه موضوع و فریب خورده باشم یا راه دیگهای برام وجود نداشته باشه. قولهای بلندمدت نمیدم و سعی میکنم در زمان اتمام تعهد، تصمیم بگیرم حاضرم اون رو ادامه بدم یا نه. بنابراین سعی میکنم با کمی استراحت خودم رو بیارم روی فرم. معمولا دو سه روز طول میکشه.
اولویتها مرتب در حال تغییرن، اما نا با هر فرسودگی، باید کمی بگذره از اون خستگی، گرسنگی یا فرسودگی.
من هم همچنین حالاتی رو تجربه می کنم. یعنی یک دوره بسیار با انرژی علایق خودم رو پیگیری میکنم. در این دوره حتی تعجب می کنم که دیگران چطور میتونن دو ساعت از وقتشون رو صرف فیلم دیدن یا بدتر، فوتبال دیدن کنند.
ولی یک وقتایی کل انرژی ته میکشه و اون چیزی که با علاقه دنبال میکردم رو بی ارزش و نفرت انگیز میبینم و میشینم سریال نگاه میکنم یا میرم پیاده روی می کنم. معمولا هم بعد از یک یا دو روز به حالت اولیه برمیگردم و ادامه میدم.
سلام.جناب مدنی عزیز شما خیلی برای ما مخاطبانتون محترم و محبوب هستین.هر انسانی روزهایی رو در زندگیش داره که حالا به هر دلیلی حال خوبی ممکنه نداشته باشه یا خسته بشه و هر وضعیت مشابه ای و این ویژگی آدم بودن ماست.
به عنوان مخاطب و دوستار شما امیدوارم که هر چه سریعتر این دوره بگذره
سلام
نوشتار بسیار شیوایی بود.ممنون که به همچین مطلب مهمی اشاره کردین.جالب اینجاس که من در چند ثانیه قبل از خوندن مطلب شما.یک عکس نوشته از کتابی دیدم و خواستم ب اشتراک بذارم…😄ولی بطور خیلی اتفاقی خوندن مطلب شما قبل این اقدام من صورت گرفت.و با وجود اینکه سابقه اینکارو دارم.الان کلا منصرف شدم از اشتراک قسمتی از متن کتاب.
من نمیدونستم که اینکار به توسعه فردیم لطمه خواهد زد.
سلام میثم جان،
پدر من حدودا ۵۷ سالشه و از ۱۸ سالگی به بعد تقریبا کتاب نخونده و مطالعه خاصی نداشته. الان که بازنشست شده تو خونه یا داره جدول حل میکنه یا پای برنامههای چیپ سیاسی ماهواره میشینه :))
من دلم میسوزه و دوست ندارم پدرم حوصلهاش سر بره یا افسرده بشه واسه همین میخوام کمک کنم وقتش رو با کتاب خوندن پر کنه.
منتها میدونم اگه بهش کتاب جذابی ندم احتمالا مقاومت نشون میده و علاقهای به خوندنش نداره 🙂
ازت کمک میخواستم تا کتابای خوبی که به نظرت واسه یه مرد بازنشسته ۵۷ ساله از طبقه کاملا متوسط جامعه هم از نظر مالی هم از نظر فکری جذاب باشه رو معرفی کنی. به امید روزی که پدرم با شروع از این نقطه روزی کتابهای عمیق تری بخونه.
به نظرم متن کتاب باید روون و سبک باشه مثلا کتابی مثل تاریخ بیهقی رو نمیخونه. از رمان و داستان خوشش نمیاد. اگه کتاب خیلی علمی باشه به نظرم جذبش نمیکنه. فلسفی سنگین نباشه.
از خودش نمیتونم بپرسم چه کتابی دوست داره چون میدونم میگه حوصله کتاب خوندن نداره. مجبورم یه جوری یه کتابی واسش بخرم که اگه خوش شانس باشم همون اول بخونه و خوشش بیاد و اینجوری قانع بشه که از کتاب خوندن لذت میبره. این اتفاق اگه دو سه بار دیگه میشه بریم کتاب فروشی و اونجا خودش انتخاب کنه. ولی قبلش باید خودم ایده این که کتاب خوندن واسش امکان پذیر هست رو واسش جا بندازم.
جوون که بوده کتابای شریعتی و مرتبط با اسلام میخونده ولی حدس میزنم سر جو اون موقع بوده بیشتر. الان دیگه علاقهای نداره.
ممنون از نظرت، راستش کمی طولانیه پاسخ و احتمالا چند بخش خواهد داشت. از هفته بعد سعی میکنم چند قسمت رو بنویسم. اما نکته اصلی در انگیزهاست. من حس میکنم ایشون خانه نشین شده و انگیزهای برای توسعه یا کار سنگین نداره. مینویسم حالا.
این چیزی که شما گفتید، حمله DDOS نیست. بلکه بیشتر شبیه حمله استاکسنت میمونه.
چون همه چیزهایی رو که بهش وصل هستند رو آلوده و درگیر خودش میکنه و روی اون موضوعات هم تاثیر میگذاره.
ممنون بابت مطلب عالیتون.
سلام.
مطلب خوب و کاربردی بود. من چند بار این کار رو کردم و خیلی هم جواب گرفتم ولی مدت طولانی نمیتونستم ادامه بدم. یه مشکلی خوردم. خط قرمزها رو زیاد رد میکردم، این فشار روانی رو برام زیاد میکرد. شایدم ضعف شخصیتی من هست اینم مسئله. در واقع به یک جور عذاب وجدان تبدیل میشد برام. منم از خیرش میگذشتم متاسفانه.
From ابراهیم عبداللهی on فرسودگی شغلی یا سرخوردگی شغلی. نگاهی هم به شینوبی
Go to commentFrom حمید on ۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش پانزدهم: تا دنبال کار بینقص نگردیم، بلکه به دنبال کارهای خوب و بینقص بگردیم!
Go to commentFrom میثم مدنی on ۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش پانزدهم: تا دنبال کار بینقص نگردیم، بلکه به دنبال کارهای خوب و بینقص بگردیم!
Go to commentFrom حمید on ۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش پانزدهم: تا دنبال کار بینقص نگردیم، بلکه به دنبال کارهای خوب و بینقص بگردیم!
Go to commentFrom چاپچی on فرسودگی شغلی یا سرخوردگی شغلی. نگاهی هم به شینوبی
Go to commentFrom میثم مدنی on فرسودگی شغلی یا سرخوردگی شغلی. نگاهی هم به شینوبی
Go to commentFrom امین رضا on فرسودگی شغلی یا سرخوردگی شغلی. نگاهی هم به شینوبی
Go to commentFrom فرهود on فرسودگی شغلی یا سرخوردگی شغلی. نگاهی هم به شینوبی
Go to commentFrom علی on آیا سکوت و آرامش نماد متانت است؟ در پاسخ به فکر کنم نیما (همچنین جعفر سیرجانی)
Go to commentFrom علی on آیا سکوت و آرامش نماد متانت است؟ در پاسخ به فکر کنم نیما (همچنین جعفر سیرجانی)
Go to commentFrom میثم مدنی on آیا سکوت و آرامش نماد متانت است؟ در پاسخ به فکر کنم نیما (همچنین جعفر سیرجانی)
Go to commentFrom جعفرسیرجانی on فرسودگی شغلی یا سرخوردگی شغلی. نگاهی هم به شینوبی
Go to commentFrom میثم مدنی on فرسودگی شغلی یا سرخوردگی شغلی. نگاهی هم به شینوبی
Go to commentFrom علی رسولی on فرسودگی شغلی یا سرخوردگی شغلی. نگاهی هم به شینوبی
Go to commentFrom م.ش on فرسودگی شغلی یا سرخوردگی شغلی. نگاهی هم به شینوبی
Go to commentFrom تهران on کتاب چیست؟ مروری بر تعریف و مفهوم «کتاب»
Go to commentFrom فرشته on نکاتی برای کتابخوانی: آفت مطالعه جهت تعریف برای دیگران (۱)
Go to commentFrom حسین on بسیاری از سریالهای مزخرف و فیلمهای مستهجن هم از روی کتاب نوشته شدهاند!
Go to commentFrom میثم مدنی on بسیاری از سریالهای مزخرف و فیلمهای مستهجن هم از روی کتاب نوشته شدهاند!
Go to commentFrom سعید فعله گری on مسئله اولویت و تعارض خطوط قرمز
Go to commentFrom افشین on مسئله اولویت و تعارض خطوط قرمز
Go to comment