پیشنهاد میکنم قبل از این که این متن را بخوانید، سری به این صفحه از گاردین بزنید. در آنجا از شما چند سوال میشود. اینکه مثلا
۱- فکر میکنید یک مدیر اجرایی شرکتهای برتر (۳۰۰ تای اول استرالیا) چقدر درآمد سالانه دارد؟
۲- به نظر شما یک مدیر اجرایی شرکتهای برتر (۳۰۰ تای اول استرالیا) چقدر باید درآمد سالانه داشته باشد؟ (حقی که شما برای درآمد به او میدهید)
همین کار را برای چندین شغل دیگر (به ترتیب مدیر اجرایی- دستیار فروش- جراح- کارگران ساختمان و لولهکشی – برقکار – معلم دبستان – سیاستمداران فدرال) انجام دهید و مبلغ خود را بر حسب دلار بنویسید.
البته تاکید میکنم، درآمدها را شما برای استرالیا تخمین میزنید، اما آمریکا و استرالیا از لحاظ پرداخت حقوقی شباهتهای بسیاری دارند و میتوان یک مقیاس از یکی را در دیگری در نظر گرفت. یعنی شما اگر هم برای آمریکا تخمین بزنید خیلی بیراه نگفتهاید.
تمام که شد اختلاف مبلغ خود (دایره صورتی)، مبلغ واقعی (دایره سرمهای)، میانگین نظرات مردمی مثل شما (خط تیره عمودی) و توزیع مبالغ اظهار شده توسط مردم (حجم هر دایره آبی نمایانگر تعداد افرادی است که به آن قیمت رای دادهاند) را خواهید دید.
هر چقدر فاصله دو دایره بزرگ کمتر باشد، یعنی حدس بهتری زدهاید. هر چقدر هم دورتر، یعنی دید ضعیفتری دارید.
این کار را بکنید و بعد یک تحلیل اولیه روی این دادهها از دید من را در پایین مشاهده کنید.
نکته مهم این که این تست، برا اساس یک مطالعه روی دیدگاههای علوم روانشناسی انجام شده است. درآمدها بر اساس کار تمام وقت اعمال شده است. مقالهای که در آن لینک وجود دارد تا حدود زیادی به اختلاف بسیار زیاد کارگران و مدیران پرداخته و نیز اختلاف درآمد مدیران در حالت ایدهآل. برای دوستانی که دوست دارند در این حوزه بیشتر بدانند توصیه میکنم حتما مقاله را ببینند. شاید خودم خلاصهای از آن را همینجا نوشتم.
کارگران ساختمانی خیلی کمتر از چیزی که مردم فکر میکنند و به آنها حق میدهند دستمزد میگیرند.
مدیران اجرایی خیلی خیلی خیلی بیشتر از چیزی که مردم فکر میکنند و به آنها حق میدهند دستمزد میگیرند. یه جورایی مردم حتی تصورش رو هم نمیتونن بکنن یک مدیر اجرایی در شرکتهای موفق چقدر درآمد دارن.
مردم به طور متوسط تقریب نسبتا خوبی از درآمد برقکارها دارند! این در مقایسه با کارگران ساختمانی کمی عجیب به نظر میرسد.
مردم به طور متوسط تقریب نسبتا خوبی از درآمد سیاستمداران دارند! اما این پولی که میگیرند را حق آنها نمیدانند! در واقع انگار مردم احساس میکنند سیاستمداران دارند خیلی بیش از چیزی که حقشان است حقوق میگیرند.
دستیارهای فروش هم مثل کارگران ساختمانی خیلی کمتر از چیزی که مردم فکر میکنند و به آنها حق میدهند دستمزد میگیرند. از طرفی مردم به طور متوسط ، این قشر را لایق حقوق بیشتری نسبت به دریافتی خود میدانند.
معلمهای دبستان دو برابر دستیارهای فروش دریافتی دارند! خیلی کمتر از چیزی که مردم فکر میکنند و به آنها حق میدهند دستمزد میگیرند.
نکته جالب این است که اگرچه میانگین پاسخ مردم با مقدار واقعی درآمد جراحان نزدیک است، اما مقادیری که برای آن در نظر گرفتهاند (دایرههای آبی کمرنگ) با واقعیت بسیار فاصله دارد. در واقع مردم هر یک مقداری را برای میزان درآمد حدس زدهاند که زیاد به واقعیت نزدیک نیست. این جا یکی از مواردی است که میگویند مواظب باشید با میانگین نظر ندهید.
از طرفی مردمی که به طور متوسط ۴۰۰ هزار دلار درآمد جراحان را حدس زدهاند، فقط ۳۰۰ هزار دلار به آنها حق میدهند. یک جورایی حس میکنن جراحا دارن اضافی میگیرن.
چند نکته:
- این که یک گروهی خیلی بیش از انتظار مردم میگیره نشون میده دقیق کارشون رو توصیف نکردن برای جامعه. اگر این کار رو نکنن و به اندازه کافی با مردم راه نیان، ممکنه نفرت عمومی نسبت به اونها پیدا کنن. چیزی که الان در مورد پزشکا رخ داده.
- گروههایی که خیلی کمتر از حقی که مردم بهشون میدن میگیرن، شاید باید روی کمپینها و آگاهیرسانی کار کنن. شاید بتونن کمی افزایش حقوق ایجاد کنن.
- شاید بهتر باشه قبل از این که برای شغلی برنامهریزی کنید و به افسانهها در مورد برخی مشاغل فکر کنید (حتی مدیر اجرایی) روی چند تا موضوع فکر کنید.
۱- استرس کاری و تحصیلی رو در نظر بگیرید. مثلا حرفههای جراحی، استرس کاری زیادی دارن.
۲- دسترسی رو در نظر بگیرید (فقط ۳۰۰ نفر میتونن جز ۳۰۰ تا مدیر ۳۰۰ شرکت اول استرالیا باشن!)
۳- استهلاک بدنی رو در نظر بگیرید. (مثلا یک کارگر ساختمان با افزایش سن فرسوده میشه اما یک پزشک یا مدیر حقوقش بالاتر میشه و با تجربهتر میشه).
۴- به آمار مراجعه کنید ببینید اون جامعه هدف چقدر واقعا حقوق میگیره. اگر در شکلهای بالا نگاه کنید، مردم معمولا خیلی دور از مقدار واقعی حدس زدن مقادیر رو. این نشون میده بهتره به دادهها نگاه کنید.
شاید بهتر باشه ما تو ایران هم یک آمار مناسبی از درآمدها داشته باشیم تا بشه چنین دانش خوبی رو نسبت به مشاغل به دست بیاریم. برای بعضی مشاغل من دیدم داده جمع شده بود، اما با واقعیت خیلی فاصله داشت.
پانوشت: عکس بالای صفحه میزان حقوق معلمهای سال اولی (این رو با حقوق معلم یکی نگیرید) در ایالتهای مختلف آمریکا رو نشون میده. یعنی حتی وقتی از حقوق یک معلم سال اول در آمریکا صحبت میکنیم، باید بپرسیم مونتانا است با حقوق ۲۷ هزار دلار؟ یا نیوجرسیه با حقوق ۴۹ هزار دلار؟
یک نکته مهم هم اینجا قابل ذکره. اساتید و معلمها با توجه به گرانی منطقه (و اهمیت معلمها) درآمدشون به شدت فرق میکنه. برای اینکه عدم تناسب حقوق با گرانی منطقه رو ببینید، به نقشه زیر نگاه کنید.