سلام بر میثم مدنی عزیز
به نظرم همین قضیه چای شیرین رو میشه یک نوعی تله شادمانی در نظر گرفت. از همون هایی که راس هریس توی کتابش بحث میکنه.
همین قضیه آب تلخ بعد از اون هم میشه همون تله هایی که فکر میکنیم میشه ازش رهایی یافت ، اما بازهم خودشون تله هستن.
به نظرم بعضی ها توی شغل و حرفه شون گرفتار این نوع مسائل میشن و تصوری رو که از اون لقب داشتن ، چیز دیگه ای بوده.
بعد از این لقب و رسیدن بهش ، باید حال خوش نصیب اون فرد بشه که نمیشه. به نوعی میشه گفت گرفتار تله ای هستن که رهایی ازش ندارن مگر با تغییر.
به نظرم تغییر توی حرفه خیلی خوبه البته اگر بتونیم سلسله مراتب اون حرفه رو درک کنیم.
همون سلسله مراتبی آمار و ریاضیاتی که خودتون گفتید.
یکی از مسائلی که ما در حال حاضر در توسعه به شدت با آن دست به گریبان هستیم، مسئله «خطای ترکیبی» است که در آن مسائلی که در فضای «خرد» صحیح هستند، به فضای کلان تعمیم داده می شوند. در فضای کلان و در یک سیستم پیچیده هر تصمیم و ورودی لزوما نمیتواند و نباید که نتیجه مشابه فضای خرد بدهد.
تصمیم میگیریم به «همه» یارانه بدهیم. این تصمیم در فضای خرد صحیح است؛ در فضای کلان اثری که بر اقتصاد می گذارد تا چندین و چند دهه همچنان برقرار خواهد ماند.
ما همواره می اندیشیم خب من ماهی های بیشتری دارم، خب من خانه بهتری دارم، خب من پمپ آب قوی تری دارم. آب برای همه ماهی ها خوب است. هر آبی برای هر نوع ماهی زندگی است. دیدی که ما به این مسائل داریم دید «خرد» است. برای یک و دو ماهی تنگ خوب است، اما برای صد هزار ماهی فاجعه بار می آورد.
دقیقا، یک موضوعی که در مطالعه این سیستمها مطرح میشه اینه که در حال حاظر داریم نگاه در سطح میکرو میکنیم یا سطح ماکرو؟ حالا اگر در سطح میکرو نگاه میکنیم، چقدر عاملها رو خودخواه میدونیم و چقدر دگر خواه. چون خیلی از اوقات شما باید برای نفع بیشتر محیط از برخی منافعت بگذری. این چیزیه که ما در کشورهای دیگه راحت میپذیریمش. یعنی به سادگی قانون اونها رو میپذیریم و باهاش کنار میایم. اما اینجا اون کار رو نمیکنیم. الان آمریکا اگر دچار مشکل میشه، ربطش میدیم به بوش و ترامپ، اما این جا که مشکل پیش میاد ربطش میدیم به نظام. نمیخوام در مورد درستی این مباحث صحبت کنم، حرفم اینه که در کشورهای مهاجرپذیر، به سادگی میشه در سطح ماکرو قانون اعمال کرد.
سلام
ده روز دوری از لپ تاپ ایده جالبی بود. لازم هست که من هم یک بار این تجربه را داشته باشم. البته سعی میکنم.
در مورد عید نوروز هم به نظرم تنها کاربرد مفید استفاده به عنوان مایلستون هست و بس.
ای کاش روزی برسه که تعطیلات عید حذف بشه تا شاید تعداد کشته در جاده ها کاهش پیدا کنه.
ممنون از پست خوبتون
خاطرات خصوصي كاترين كبير رو هم بخونيد و به ليست اضافه كنيد البته با ترجمه محمود طلوعي پي دي اف اون در نت هم هست واقعا كتاب تكان دهنده اي هست از روايت پيچيدگي هاي يك زن
میثم عزیز
منظورت اینه که،درحوزه نفوذ خودباشیم؟تا هم متمرکزتر وهم با آرامش بیشتر بریم جلو.واینکه میخوای بگی با دونستن یکسری اخبار ووقایع و…نه تنها تمرکز وانرژی خودمون رو هدر میدیم ،ازاون طرف کاری هم نمیتونیم بکنیم، درنهایت همون نگرانی ،بد وبیرا گفتن به همه کس وهمه چیز.منتهی یک چیزی که هست،اینکه تو به نظر میرسه،مبنای کارت فقط رسیدن به هدف نیست؟وداری فراتر فکر میکنی ،اینکه مبنا رو گذاشتی بر تلاش.که اگر مبنا تلاش باشه ،حتی اگه به هدف هم نرسیم ،باز این منجر به توقف،افسردگی ومواردی ازقبیل نمیشه.ومیخای بگی که ما مدام تلاش کنیم وبجای غصه خوردن وفحش دادن و…همیشه آماده باشیم وهیچ چیزی منجر به توقفمون نشه.ازاون طرف به نظر میرسه(البته تجربه خودم ،از نداشتن تلگرام بطور عمومی واینستا و…)که دست اورد این مدل میشه ارامش،وپیشرفت .بعد یه چیزی دیگه هم هست ،اینکه تا کی ما باید برای طوفان اماده بشیم؟واینکه اگه طوفان اومد وما به خوبی پشت سرش گذاشتیم،دیگه همه چی تمومه؟یا نه برای طوفان های بعدی اماده بشیم؟انچه که به نظر من میاد اینکه، تو مبنات تلاش مداوم هست،بجای سرگرم شدن به رویدادهایی که هیچ فایده ای برامون نداره واینکه اگر از کاری فارغ شدیم برای بعدی اماده بشیم.
سلام اقای مدنی عزیز
در مطلب چرا کتاب بخوانیم بخش هجدهم در قسمت کامنت گذاری دوستی از شما سوالی پرسیدن و شما هم پاسخی دادین و گفتین در مورد اش بیشتر می نویسید (میدانم که خیلی سرتون شلوغه و درخواست من هم زیاده اگرفرصت داشتین )
میشود یک پست بزارین و مشخصا در مورد این موضوع توضیح بدین ممنون میشم راستش من هم خیلی دوست دادم کمی به ذهنم نظم بدم
یکی از استادید بزرگوار حرف خوب و دقیقی میزد، ایشون میگفت: وقتی که این سیستم های پیامکی خیلی کاربرد داشت و اکثر مردم از اون طریق از اخبار و چیزهای دیگه مطلع می شدند، بنده هم شماره ام رو توی چند تا از این محیط ها گذاشتم و برام اخبار ارسال میشد؛ بعد یک مدت متوجه شدم که بعد از دریافت یک خبر (مثلا ساعت 8:30) و خوندن اون، ذهنم درگیر اون میشد تا خبر بعدی از همون سایت یا سایت دیگه ارسال میشد؛ بعد یک مدت خودم منتظر ارسال خبرها بودم ومیشستم و گوشی کنار دستم که دیلینگ دیلینگ و بعد شروع به مطالعه میکردم. این بنده ی خوب خدا میگفت که بعد چند روز متوجه شدم که این سیستم داره من رو مچبور میکنه که هر نیم ساعت یا کمتر ی سر به گوشی بزنم و برم دنبال کارم. بعد از این قضیه کلا موبایل رو انداختم کنار(به چه روشی رو نگفتن) و متوجه شدم که چه تمرکزی از من رو میگرفت.
سر زدن های کوتاه و در زمان کم به اخبار و سایتها و مطالب زرد قدرت فکر و خلاقیت و تمرکز رو به شدت کم میکنه.
From آیا شادی های ما از موفقیتهایمان با دوام تر است و یا غصه از دست داده هایمان؟ پاسخ من به یک دوست و اشاره به یکی از پستهای میثم مدنی – سایت شخصی
on
کی ناراحت میشوید؟ و کی خوشحال میشوید؟
From آیا شادی های ما از موفقیتهایمان با دوام است و یا غصه نداشته ها؟ پاسخ من به یک دوست و اشاره به یکی از پستهای میثم مدنی – سایت شخصی وحید نصیری
on
کی ناراحت میشوید؟ و کی خوشحال میشوید؟
سلام؛
مرسی از این متن, منم همچین جدولی برای خودم دارم اما حالا لازمه چند تا ستون دیگه به اون اضافه کنم. لطفا درمورد خلاصه نویسی کتابها هم بنویسید, اینکه چه زمانی و چطوری بهتره خلاصه برداری کنیم, من شخصا یا بعد از اتمام کل کتاب یا اتمام هر فصل, سعی میکنم برداشت خودم رو بنویسم اما چیزی که اذیتم میکنه اینه که هرزمان تصمیم میگیرم یک کتاب رو خلاصه کنم, در تمام مدت مطالعه ذهنم انقدر درگیراین موضوع میشه که هیچ لذتی از خوندن اون کتاب نمیبرم تا جایی که تصمیم میگیرم اصلا خلاصه نویسی نکنم!
میثم عزیز
در این سری کتاب خوانی دوست داشتنی رسیدم به این قسمت حقیقتش من در این مدت بیشتر با خواندن کتاب اثر مرکب هاردی به این مشکل خوردم گرچه اول تصورم این بود که هاردی سخنران انگیزشی است ولی به هرحال تصمیم گرفتم بخوانمش مشکل و عذابی که دارم این است که در جنبه های مثبت زندگی ام مثل همین کتاب خوانی و… پشتکار دارم ولی در جنبه های منفی زندگی ام مثل نظم در خواب و… الگوی پیشرفته ای ندارم. خلاصه نمی دانم این مطلبی که قرار بوده بنویسی در این خصوص کدام است شاید به تدریج به آن مطلب هم برسم.
راستی امیدوارم سرتان که خلوت شد راجع به مسیر شغلی هم که گفته بودید بنویسید اگر به رشته دانشگاهی و امیدها و انتظار در کسب رشته مرتبط با رشته تحصیلی و تغییر رشته و… هم که باشد خیلی خواندنی می شود چون به نظرم حداقل برای دانشجوها این مقوله شغل در کنار رشته دانشگاهی اشان برای شان سوالی هایی دارد.
حال خوبی داشته باشید.
From سعید فعله گری on تا حالا بعد از چای (خیلی) شیرین، آب خوردهاید؟
Go to commentFrom یاور مشیرفر on تنگ آرزوها
Go to commentFrom میثم مدنی on تنگ آرزوها
Go to commentFrom حسین قربانی on ده روز به دور از لپتاپ
Go to commentFrom یاور مشیرفر on ده روز به دور از لپتاپ
Go to commentFrom میثم مدنی on ده روز به دور از لپتاپ
Go to commentFrom ع. د on نقشه راه من، برای نوشتن در حوزه کتابخوانی (۱۵ خرداد ۹۸)
Go to commentFrom سورملينا on 1- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش هشتم: تا فرایند واقعی پیشرفت و زندگی را ببینیم.
Go to commentFrom میثم مدنی on 1- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش هشتم: تا فرایند واقعی پیشرفت و زندگی را ببینیم.
Go to commentFrom سورملينا on بین کتاب یکجا، کتاب پاورقیوار و کتاب زنده: کدام را انتخاب کنیم؟ مزیت و معایب هر کدام چیست؟
Go to commentFrom جعفرسیرجانی on من مرغ طوفانم؟ یا ماهی لجنخوار؟
Go to commentFrom مریم محمدی on من مرغ طوفانم؟ یا ماهی لجنخوار؟
Go to commentFrom میثم مدنی on من مرغ طوفانم؟ یا ماهی لجنخوار؟
Go to commentFrom محمدط on من مرغ طوفانم؟ یا ماهی لجنخوار؟
Go to commentFrom آیا شادی های ما از موفقیتهایمان با دوام تر است و یا غصه از دست داده هایمان؟ پاسخ من به یک دوست و اشاره به یکی از پستهای میثم مدنی – سایت شخصی on کی ناراحت میشوید؟ و کی خوشحال میشوید؟
Go to commentFrom آیا شادی های ما از موفقیتهایمان با دوام است و یا غصه نداشته ها؟ پاسخ من به یک دوست و اشاره به یکی از پستهای میثم مدنی – سایت شخصی وحید نصیری on کی ناراحت میشوید؟ و کی خوشحال میشوید؟
Go to commentFrom م.الف on وقتشه راه کتابخوانی رو حرفهای آغاز کنید! فعلا با ثبت فعالیت شروع کنید.
Go to commentFrom سعید on شما چای را به خاطر قند میخورید یا قند را به خاطر چای؟
Go to commentFrom وحید نصیری on 1- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش هفتم: تا لذت از درد را یاد بگیریم
Go to comment