آتش و گریس شبکه‌های اجتماعی خطر

در پاسخ به آرش: بنزین رو نریز اونجا که می‌سوزه!

آرش عزیز که از دوستان قدیمی و دوست‌داشتنی من هست، دیدگاهی رو مطرح کرد:

سلام.
اگر هدف نویسنده ای تاثیرگذاری حداکثری بر جامعه باشد، نمی تواند خود را با شرایط موجود وفق ندهد. اینکه در شرایط کنونی تلگرام و چنین فضاهایی نظیر توییتر و اینستاگرام، خانه دوم ایرانیان شده شکی نیست و تنها در صورت استفاده از این فضاهاست که مطالعه کنندگان آن مطلب بالا خواهد رفت و طبعا تاثیر بیشتری نیز خواهد گذاشت.

دیدم هم پاسخم به درد همه می‌خوره، هم کمی طولانیه، گفتم در یک نوشته جدا بیارمش.

مشکل این جاست که گاهی شما تاثیر داری، اما باید دید چه تاثیری؟ اگر خانه‌ای آتش گرفته، داری آب (حتی در حد یک سطل) بر آن می‌ریزی یا بنزین؟
به نظر من شبکه‌های اجتماعی در حداقل آنچه من دیدم، کمی تحریف شده. شاید به خاطر کمبود رسانه‌ها و موقعیت‌های ابراز وجود باشه. شما اگر آمار ۵ ساعته حضور در شبکه‌های اجتماعی دانشجویان رو در نظر بگیری، در کنارش از همون‌ها بپرسی، چه تاثیری گرفتی… چه جوابی می‌دن. می‌پذیرم که فضای مناسبی شده برای سیاسیون و سلبریتی‌ها (قدیم و جدید). اما به نظرم حکایت پروژه‌ای شده که افرادش سال‌ها دارن سر شروعش بحث می‌کنن و هیچ کار واقعی انجام نمی‌شه. من متاسفانه این روزها با کلی دانشجو مواجهم که کل ترم رو درس نمی‌خونن و درس رو مثل شبکه اجتماعی گرفتن، فقط میان حرف می‌زنن و مذاکره می‌کنن. بهشون می‌گم کاش به جای این همه حرف، کار می‌کردی. اینجا دیگه شبکه اجتماعی و … ننیست که هر چی بیشتر بنویسی و حرف بزنی، امتیازت بالاتر بره. باید کارکنی.  باید کد بزنی. باید کار واقعی کنی.
حالا این موضوع مطرح می‌شه که این ۵ ساعت گُلِ وقت دانشجویان بهتر نبود صرف ساختن می‌شد تا حسرت کشورهای دیگه؟ مگه راهی غیر از ساختن داریم؟ چرا باید این همه زمان مصرف بشه؟ به نظرم اتفاقا در این فضا، حتی سیاسیون واقعی و دلسوز هم مورد ظلم واقع می‌شن.

مثل زمانی می‌مونه که یک نفر تصادف کرده و هر کی میاد یک کاری با بدن مصدوم می‌کنه. آقاجان بگذار متخصصش حرف بزنه. بگذار متخصصش کار کنه.

یک شاخصی داریم به اسم سِر شدن نسبت به تبلیعات. یعنی شما حداکثر یک تعدادی (حدود ۱۷) تبلیغ ببینی، دیگه نسبت به بقیه تبلیغات سر می‌شی و نمی‌بینی. این موضوع برای محتوا هم وجود داره. حتی در نرم‌افزار هم مفهومی داریم به اسم نفخ نرم‌افزار.

موضوع اینه که اونقدر در روز جملات انگیزش (در بهترین حالت) و چیزهای سطحی به خورد ما داده می‌شه که ظرفیت جذب آگاهی و دانش واقعی رو از دست می‌دیم. من چطور می‌تونم از کسی که ۵ ساعت در روز مطالب سطحی و نسبتا جذاب پوچ به خوردش داده شده، انتظار داشته باشم که خودش رو به چالش بکشه؟ در یکی از نوشته‌هام گفتم، حتی تصمیمات کوچک هم انرژی ما را برای کارهای بزرگ می‌گیرن، دیگه چه برسه به ۵ ساعت وقت هدر دادن  در یک رسانه.

من چطور می‌تونم انتظار داشته باشم که یک دانشجو بیاد خودش رو در یک طراحی، در یک مسئله و … به چالش بکشه وقتی می‌تونه در همین مدت ده‌ها مطلب خنده‌دار بخونه؟

بعد بزرگ‌ترین مشکل من با این شبکه‌ها، تغییر ارزش‌هاست! شما ۵۰ پست انتخاب کن (من سرم خلوت شه، همین تحلیل رو انجام می‌دم) ببین کدام یک واقعا در راستای ارزش‌های یک شخص نیازمند رشد و پیشرفته؟ همشون یا مسخره کردن هستند، یا تعریف یک خارجی، تحقیر یک داخلی، مباحث جنسی، توهین‌های سیاسی و …

البته موضوعات فوق به طور کامل‌تر در بخش‌های مختلف فصل «چرا کتاب‌ بخوانیم؟» اومده. اما اینجا خواستم یک تاکیدی داشته باشم بر این که

اگر یک جامعه در حال غرق کردن کشتی خودش بود، دلیلی نداره برای همراهی با اون‌ها در غرق کردن شریک بشی. اگر نمی‌توانی در خاموشی یک آتش کمک کنی، حداقل بنزین نریز.

 


پانوشت ۱: من خودم به شبکه‌های اجتماعی با کنترل بسیار شدید وارد می‌شم و فضا رو رصد می‌کنم. اما مواظبم این دود غلیط معتادم نکنه (که گاهی کرده و خودم رو بستم به تخت تا ترک کردم).

پانوشت ۲: عکس بالا مربوط به یک ویدیو است که نشان می‌دهد حتی ریختن آب روی آتشی که از گریس  شکل گرفته، چگونه آتش رو شعله ور می‌کنه. شاید این هشدار رو به ما می‌ده، خیلی جاها حتی نباید آب ریخت! شاید یک پتو روش بکشیم بهتر باشه.

یک دیدگاه در “در پاسخ به آرش: بنزین رو نریز اونجا که می‌سوزه!”

  1. سلام با نظر شما موافقم
    رسانه های اجتماعی الان در ایران به شدت مارو تحت تاثیر قرار داده و مسحور خودش کرده؛ کی هست که توی خانواده اش چند نفر معتاد به مثلا اینستاگرام نداشته باشه؟ میشه گفت بعد از 1 ساعت استفاده مداوم هیچ چیزی عاید انسان نمیشه و فقط وقت ارزشمند و ترافیک بی زبان تلف میشه؛ خیلی از افرادی که استفاده میکنند هم به این نکته واقفن، ولی اینکه چرا باز ادامه میدهند و یا به قول شما ترک نمیکنند رو باید در چیز دیگری جستجو کرد: تنبلی و بی برنامگی
    ما به شدت به اینها دچار شدیم، تنبلی از این جهت که نمیریم سراغ تفریحات دیگه که احیانا سخت تر از گشت و گذار توی شبکه های اجتماعیه! و برای وقت ارزشمندمون هیچ برنامه ای درنظر نمیگیریم که برامون به واقع مفید باشه.
    ضمنا بنده از سری پستهای شما بسیار استفاده کرده و لذت برده ام و منتظر فصل بعد اون هستم. با تشکر

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.