این جمله رو زیاد شنیدید که میگن:
گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو،
مشکل اینه که جماعت رنگ واحدی نداره و معمولا برای این که بتونید این کار رو بکنید ناچارید اونقدر همه چیز رو میانگین بگیرید و کممایه کنید تا بتونید همرنگ یا میانرنگ جماعت بشید. مثل یک رنگ ساده سبز معمولی در نقاشی یک جنگل.
بدترین جای کار اینه که شما به جای این که روی چیزی که معتقدید مانور بدید یا کار کنید (حالا بحث افراط و تفریط جداست) اونقدر از شدت کار میزنید تا یک وقت خدای نکرده به کسی بر نخوره…
مثلا زیاد شنیدید که وقتی میخوان دعا کنن میگن،
- خدا تمام مریضها رو شفا بده،
- خدا تمام مریضان اسلام رو شفا بده.
- سعی کنید خطا نکنید و همیشه بهترین راه رو انتخاب کنید.
- هزارتا دوست کمه و یک دشمن زیاده
- ملت ما باید در تمامی عرصهها پیشرو باشد.
از این جور جملات، که اتفاقا خیلی هم حکیمانه به نظر میرسن زیاده، اما میدونید نظر من در مورد این ها چیه؟ اینها جملات کممایه هستند. یعنی چیزهایی رو بر میدارید که کمترین دردسر رو داشته باشه. من وقتی مشاوره میدم، و ناگهان میگم این جا رو بیخیال بشو، یا اونجا رو داری اشتباه میکنی، طرف تعجب میکنه! یعنی انتظار داره با ۱۰۰۰ تومن پول پورشه بخره! عزیز من نیرو، انرژی و زمان شما هزار تومنه شاید بتونی با یک شانسی جنس ۱۰ هزارتومنی رو هدف قرار بدی ولی باید کمی از خواستههات بزنی و کمی هدفدار انتخاب کنی و برخی از انتخابهات رو حذف کنی!
یک چیزی که من از انتخابات ریاست جمهوری ایران و آمریکا یاد گرفتم، این بود که ما جرات کمتری داریم در شعار دقیق و واقعی دادن! یعنی مثلا کسی مثل ترامپ میگفت برای محقق شدن فلان موضع من این موارد (اوباما کِر و …) رو حذف میکنم، یا هیلاری میگفت من اون بخشها رو مالیات بیشتری میگیرم، اما توی انتخابات ما کسی جرات این رو نداشت که بگه من فلان موضوع رو حذف میکنم! تا مبادا به گروهی از مردم بر بخوره! یعنی حتی تندروترین افراد علیه برجام هم نتونستن بگم ما بیخیالش میشیم یا مخالفترین افراد با هدفمندی یارانهها هم نگفتن ما این رو حذف میکنیم.
دقت کنید سعی دارم حرف میانمایه نزنم برای همین ممکنه خیلی از شما با این حرفها دچار مشکل بشید. این موضوعات برای کار کردن هم صادق هست. مثلا شما در دانشگاه باید معدل بالا بیارید! حتی وقتی استاد دانشگاه میشید، یعنی همزمان باید محقق، مدرس، ارتباط خوب ایجاد کن با صنعت و مدیر خوبی باشید! وگرنه کلی آدم از دستتون شاکی میشن! این میشه که شما ناچار میشید در دراز مدت، به یک آدم میانمایه و معدلی تبدیل بشید. در غیر این صورت توسط خیلی از دانشجویان یا مسئولین فحش میخورید. حتی خیلی از ما کارمون رو رها نمیکنیم، یا با ارتباطمون با انسانهای سمی و ضعیف ادامه میدیم تا نکنه در مورد ما فکر بد بکنن! چرا باید تمامی صاحبکارهای من در گذشته از من راضی بوده باشن و من عذاب وجدان متناسب کار کردن با روحیات اون رو بخورم؟ چرا باید تمام دانشجوها از من راضی بوده باشن؟ چرا باید تمامی پروژههای من موفق شده باشن؟
در انتها خاطرهای رو بگم:
چند سال پیش در یک مصاحبهای وقتی طرف دید که من ۳ جا بودم و به علت ورشکستگی بیزینس اونجا رو ترک کردم، به من گفت: نکنه شانس بدت اینجا رو هم بگیره و ما ورشکست بشیم؟ من هم گفتم سرتون رو از برف بیارید بیرون، کمی آمار بخونید، درصد بالایی از بیزینسها ورشکست شدن در این سالها، تازه من بیشتر به درد مراحل اسکیل یا جلوگیری از سقوط به درد میخورم، پس طبیعیه خیلی از شرکتهایی که توشون بودم از هم پاشیده باشن، اگر اینها رو در رزومهها نمیبینید پس چیزی داشته از نگاه شما مخفی میشده.
با عرض سلام و ادب
وقتتون بخیر
در مورد دعا کردن (بالاخص دعای مثال زده شده در بالا) به نظرم اینچنین که می فرمائید نیست. در دعا ما نیازهایمان را به درگاه بینیاز خداوند میبریم. قادر متعال بینیاز میتواند این دعا را به عرصه اجابت برساند.
ضمن اینکه این دعا قسمتی از دعایی است که از طریق معصومین علیهمالسلام به ما رسیده است { «اللهم ادخل علی اهل القبورالسرور، اللهم اغن کل فقیر، اللهم اشبع کل جائع …»}. در تمام این دعا کاملا برای «همه» دعا میشود و دعای نسبتا کوتاه و بیدردسری است و علاوه بر آن دعایی است که بر وفق مراد همه است و همه را خوشحال میسازد. در ظاهر ممکن است به نظر برسد که چنین دعایی محقق نشدنی است و زمانی فرا نخواهد رسید که همه بیماران شفا بیابند یا مثلا همه گرسنگان را سیر باشند و غیره؛ اما این وعده خداوند که چنین زمانی فرا خواهد رسید(!). ممکن است عجیب به نظر برسد ولیکن با ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجهالشریف تمامی این دعا تحقق مییابد. آنچنان که در روایاتی که عالم بعد از ظهور را توصیف میکنند میتوانیم این موضوع را بیابیم. از این جهت است که عده ای این دعا و دعاهای با این مضمون را دعا برای فرج امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف میدانند.
البته بنده موضوع اصلی که این متن به آن پرداخته است را متوجه و همینطور با آن موافق هستم. اگر تمام جماعتی خودشان را درون چاه بیاندازند؛ اینکه با آنها همراهی نکنیم رسوایی نیست. یا اینکه قرار و درست نیست به دنبال به دستآوردن دل دیگران باشیم چون یا نمیتوانیم همه را از خود راضی نگه داریم، یا اینکه به قول متن فوق «میانمایه» و «معمولی» میمانیم. عرض بنده صرفا این بود که «دعا»یی که در فوق مثال زده شده است جزو دستهٔ دعاهای «کممایه» قرارنمیگیرد.
با احترام
روایاتی که در مورد امام زمان گفتید چندان قطعی نیست و اگر دقت کنید با متن قرآن هم در تناقضه. توجه کنید که بسیاری از این روایات از بحارالانوار میآد که یک جور ویکیپدیا زمان خودش حساب میشه! حتی علامه مجلسی هم تلاشش بر صحت نبود و بیشتر تمرکزش بر جمعآوری بوده. منکته بعد هم اینه که اکثر دعاها قرار بوده مسلمانها رو جمع کنه و آزار نده، بنابراین از چیزهایی استفاده میشده که کمترین آزار به افراد برسه، کمترین تفرقه و بیشترین امید رو ایجاد کنه.
ترجمه نادقیق و شاید نادرست عکس نوشته:
رسیدن به چیزهای عالی همواره ممکن است برای رسیدن با آن باید از انجام کارها به شیوه ای غیر عالی صرفنظر کنید.
با سلام خدمت میثم عزیز چرا جدیدا کم می نویسید و کوتاه؟؟؟ فکر میکنم خوانندگان این وبلاگ عادت به متن های طولانی دارند تا آدم میاد گرم خوندن شه متن تموم شده :-))
با سپاس از شما
سلام
متاسفانه دچار تعارض خطوط قرمز شدم، همین هفته در موردش مینویسم.