این نوشته از یک تحقیق چاپ شده در واشنگتن پست الهام گرفته که در این لینک میتوانید مشاهدهش کنید.
جریان اینه که
۷ درصد مردم بالغ آمریکا (۱۶ میلیون نفر) اعتقاد دارند، شیرکاکائو از گاو قهوهای به دست میآید! (نه تنها بلد نیستند، بلکه ادعا هم دارند).
۴۵ درصد هم نمیدانستند شیرکاکائو از کجا میآید.
توی همون صفحه یک نفر به اسم Caitlin Dewey عنوان میکنه که
خیلی عجیب است که این درصدها انقدر پایین است.
اوضاع فقط به شیرکاکائو ختم نمیشود!
۲۵ درصد مردم آمریکا اصلا نمیدانند که زمین دور خورشید میچرخد. ۶۶ درصد افراد نمیتوانند ۳ تا از قوای دولت آمریکا را نام ببرند.
من مطمئنم اگر در ایران هم یک بازپرس حرفهای سوال طرح کنه، میتونه درصد بزرگی از مردم رو خجالتزده کنه. ما در بهترین دانشگاههای ایران، در بالاترین مقاطع، مشکلاتی رو داریم که باید توی ابتدایی حل میشدن. بگذریم.
هدف من بیان چند نکته است.
۱- اون ۴۵ درصد که نمیدونن شیرکاکائو از کجا میآد، با احتمال بسیار بالا رای میدن! رای اونها باعث انتخاب نمایندگان و رییس جمهور میشه. اون ۶۶ درصد مردم که نمیتونستند قوای آمریکا رو نام ببرند و از اصولیترین قوانین اطلاعی ندارن، کاملا میتونن نتیجه ریاست جمهوری و سایر انتخابات رو با اختلاف بالا تعیین کنند. این رو بگذارید در کنار اون قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا! شاید بقیه کشورها باید فکری به حال این موضوع کنن.
۲- اگر بدی از اجتماع دیدیم، ناراحت نشیم، تقریبا تمامی کشورها درصد بالایی از مردم، نادان (از لحاظ مبانی اولیه علمی سیاسی اقتصادی) هستند. حالا در آینده در موارد عجیب رخ داده در هلند خواهم نوشت. در انگلیس هم همینطور. همه کشورها درصد بالایی دارن که دسترسی به دانش خوب نداشتن، یا اولویتهای زندگیشون چیزهای دیگهایه.
۳- دوستانی که میخوان اوضاع دموکراسی در ایران بهتر بشه و مدیران سیاسی بهتری سر کار بیان، تلاش کنن مردم با علاقه کمتر به دانش رو از هر طریقی که میتونن آموزش بدن. حتی اطلاعات عمومی.
۴- وحشتناکتر از نادانی، توهم دانستن عده زیادی از مردمه! یعنی نهتنها نمیدونن بلکه اصرار هم میکنن که میدونن.
پانوشت: شاید با خودتون بگید شاید یک نفر بلد نباشه شیرکاکائو از چی تهیه میشه ولی ممکنه آدم خیلی دانایی باشه. متاسفانه دلیل خیلی مناسبی برای رد این موضوع ندارم! ولی حسم میگه (که مسلما برای شما استدلال حساب نمیشه) نمیتونه آدم دانایی باشه.
واقعا اوضاع خجالت آوره
تو همین دانشگاه خودمون گاهی اوقات یه بحثی پیش میاد هرکدوممون دو تا کلمه قلبمه سلمبه و خارجکی میگیم و سایرین فک میکنن طرف خیلی میدونه…
نشستیم پای کانالای تلگرامی که دارن به فکرمون جهت میدن به نفع منافع خودشون و ما هم از همه جا بی خبر داریم بازی کاراشونو میخوریم.
از همه عذاب دهنده تر هم تو مسائل سیاسیه که سرنوشت یه کشورو مردمشو بازیچه خودآگاه پنداری های اشتباهمون میکنیم…
در كتاب نفحات نفت اثر آقاي رضا امير خاني به زيباي و به زبان و نوشتار جذابي به اين موضوع اشاره شده كه چرا و چطور مردم كشور هاي كمتر توسعه يافته به مقوله سياست و مباحث سياستگذاري و نحوه ادامه حكومت بيشتر مي پردازند و دغدغه فكري بيشتري دارند . نويسنده با ذكر يك مثال راننده اتوبوس كه مسافريني با سطح تخصص متفاوت را در حال انتقال است تشريح مي كند كه وقتي از راننده كه به طرز نامناسب و ناشيانه اي حركت و رانندگي مي كرد اصرار داشتند كه اجازه بدهد يكي ديگر از مسافرين ادامه كار را داشته باشد از تحويل و تفويض اختيار رانندگي سر باز مي زد و اصرار داشت كه خودش بايد با همين كيفيت راننگي كند و مسافرين گرفتار كه گويي ملت هستند در هر لحظه به تفسير و تحليلي وضعيت جاده و حال و هواي رانند ه مي پردازند .
از متن زيباي كه نوشته ايد متشكرم
سلام .
به نظر من نمیشه از هزار نفر سوالی رو پرسید و بعد نتیجه رو به 300 میلیون نفر تعمیم داد .
یکی از مشکلات نظرسنجیها اینه که هیچ وقت هیچیو صد در صد بیان نمیکنن . یعنی شما اگه صد نفر رو انتخاب کنید و اونها به سوالی یک جواب واحد بدن هیچ وقت نمیایید نتیجه گیری کنید که صد در صد اون جامعه همون جواب واحد رو خواهند داد و هیچ وقت هم بیان نمیکنید چون این نتیجه گیری خیلی راحت و با یک جواب متفاوت در سطح کل جامعه ارزششو از دست میده اما به جاش اگه شما نتیجه رو حتی با درصدهای نزدیکی مثلا 95 در صد بیان کنید اون وقت برای رد کردن قطعیش نیاز به پرسش از چند میلیون نفر دارید که خوب هیچ وقت انجام نمیشه . پس اتفاقی که میفته علم کردن نظر سنجی در برابر نظر سنجیه و اینجا چیزی به اسم اعتبار نظر سنجی مطرح میشه .
نظر سنجی که مطرح شده هم جامعه آماری پائینی داره و هم توسط موسسه معتبری انجام نشده و اتفاقا بیشتر یک کار تبلیغاتی به نظر میرسه تا هر چیز دیگه ای پس من متقاعد تر میشم که ارزشی برای اون و نتیجه گیریهای حاصل از اون قائل نباشم .
از نظر منطقی هم اگر در انگلیسی به جای شیر کاکائو شیر قهوه ای میگفتن باور پذیرتر بود نتیجه این نظر سنجی تا الان که از دو بخش chocolate و milk تشکیل شده و حتی در صورت حدس زدن هم راحت ترین حدس ترکیب شکلات یا کاکائو و شیر هست درست مثل جزایر لانگرهانس که اولین حدس و متداولترین حدس اینه که جزیره ای باشه رو کره زمین تا جایی در بدن آدمی .
روزگار به کام
خیلی خوب و به جا اشاره کردید.
۴ نکته رو لازمه اشاره کنم.
۱- اگرچه این تحقیق روی هزار و خوردهای نفر آدم انجام شده و شاید موسسه مجری نظرسنجی چندان اعتباری نداشته باشه، اما شما باید این رو کنار کلی علمسنجیهای مشابهی که توی همین مقاله بهشون اشاره شد، یا بسیاری از اثرات اون در سایر حوزهها در نظر بگیرید. اون شیرکاکائو رو بگذارید کنار، تک تک آمارهای دیگهای که ارائه شد، مربوط به موسسات نسبتا معتبرتر و با فضای آماری نسبتا گستردهتر و بزرگتری هستند. (یک نگاهی به این مقاله بندازید).
۲- موضوع اینه که خیلی از پارامترهای مهم در کشور و دنیا با کمتر از هزار نمونه صورت میگیرن! مثلا شما فکر میکنید رتبه الکسای حدود ۱۰۰۰ با چند تا کاربر سنجیده میشه (کمتر از ۷۰۰)؟ فکر میکنید انقلابهای مهم دنیا با چند نفر صورت گرفتن؟ اون هزار نفر با یک سری محاسبات، حدودا میتونن نماینده ۵ میلیون نفر باشن! همون ۵ میلیون نفر، اکثر انتخابات مهم تاریخ آمریکا رو میتونن تغییر بدن. در ضمن، اگر همون ۱۰۰۰ تا با تنوع مناسبی (اون طور که حس کردم) انتخاب بشن، خودش هم چیز وحشتناکیه.
۳- اگرچه اون بحث شیرکاکائو شبیه شوخی هستش، اما یک زمانی، مثلا برای اینکه یک مشکل رو در جامعه نشون بدن، نیاز به یک چیز خیلی تند و شدید دارن. مثلا شاید در بهار عربی اگر طرف خودش رو از بالای پل میانداخت پایین اثر کسی که خودش رو سوزوند نداشت. تمرکز روی این موضوع که خیلی احمقانه به نظر میرسه هم روی همین موضوع تاکید داره.
۴- تذکر شما کاملا به جاست و من نباید روی گاو مانور میدادم! بهتر بود روی دادههای دقیقتر مانور میدادم، حداقل در عنوان. ممنون از تذکرتون.
یک نکته ی دیگه اینکه نویسنده مطلبی که لینک دادید گویا عکس اشتباهی برای مطلبش انتخاب کرده بوده و اونو اصلاح کرده نمیدونم شما هم تصویر مناسبی انتخاب کردید یا نه ولی بد نیست سرچی کنید .
بله، اتفاقا جالب بود که خود نویسنده از یک عکس استفاده کرده بود که گاو شیرده نبود بلکه یک نوع گاو نر (BULL) بوده که توضیحشم داده. از قضا گاوهای تصویر در نوشته من هم نر هستند، اما به خاطر تاکیدم روی قهوهای۰سفید بودن آوردمشون! یعنی روی یک بخش دیگه تاکید داشتم. اما حق با شماست.