این نوشته را پاسخی میدانم به نوشتهای از محمدصادق اسلمی عزیز با عنوان «بیچاره کتابهایی که زندانی میشوند». موضوع این است که عبارت زندانی کردن کتاب را چندان دوست نداشتم، شاید توصیفهای زیر زیباتر باشند.
۱- کتابها چون سیمرغند، منتظرند تا روزی پَری از آنها بسوزانی و بِکِشانی به سمت خود؛ تا با دانش خود، تو را رها سازد چنانکه رستم اسفندیار را کشت یا نابودت کند، چونان که سهراب را کشت! اگر دوستش داری، آنقدر خوب یاد بگیر تا پرهای کمتری را بسوزانی. بهتر، بیشتر و بزرگتر بپرس، تا جوابهای بلندتری را برای تو داشته باشد و بیشتر با تو بماند.