پیشنوشت: سلسله نوشتههای «نکاتی برای کتابخوانی» را بعدا در جای مناسب خود استفاده خواهم کرد. اما دوست داشتم، آرام آرام، برخی نکات مهم را در این حوزه بنویسم. میترسم در آن زمان مجال کافی برای من، یا حوصله به اندازه، برای شما باقی نمانده باشد. من این بخشها را جداگانه میآورم. بعدها در بخش مربوطه، بدون پرداخت به جزئیات، نکات مطرح شده را به این نوشتهها ارجاع خواهم داد.
برچسب: کتابخوانی
نقشه راه من، برای نوشتن در حوزه کتابخوانی (۱۵ خرداد ۹۸)
الزام خود به «طی طریق» در راه هدف از طریق اعلام به دیگران
جامعه سعی میکنه ما رو مرتب بترسونه، تا ازش جدا نشیم (بیشترش از روی خیرخواهیه). برا همینه که میگن:
گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو.
من نمیخوام مثل خیلیهای دیگه بگم این ضربالمثل درسته یا غلط. نکتم اینه که
چه ایرادی در رسوا شدن میبینید اگر، نتیجه تلاش بالا بردن احتمال رسیدن به یک نتیجه عالی بوده باشد؟
دیدگاههای شما و من
.
دفاعیه یا نفریننامه؟ تکنولوژی سطحی به مثابه کوکائین (در پاسخ به KTANFF)
KTANFF، زیر پست «به تعویق انداختن لذت و انجام کارهای غیر فوری و ضروری!» یک متن بسیار پرمغز و زیبا نوشتند که دوست دارم شما هم بخوانید. حیفم آمد در کامنتها غرق شود و بخواهم پاسخی کوتاه به آن بدهم.
آیا کتاب خواندن یا کتابخوان بودن یک وظیفهی اخلاقی است یا طریقی برای رسیدن به اهداف معینی در زندگی است؟
چرا کتاب بخوانیم؟ بخش شانزدهم: تا یاد بگیریم چه زمانی، چگونه و برای چه قضاوت کنیم.
مشکل اغلب ما این است که فکر میکنیم قضاوت مثل تصویر بالاست:
با صدای نرم چکش چوبی روی سندان چوبی، حکم صادر میشود و ما بیآنکه از حکم محکوم تاثیری بگیریم، میرویم سراغ حکم بعدی. در یک چکش زدن، حرف میزنیم و یک نفر را محکوم میکنیم، و/یا یک نفر را تبرئه. همه هم به حکم ما احترام میگذارند.
1- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش هفتم: تا لذت از درد را یاد بگیریم
مشکل اینجاست که اکثر چیزهای خوب: بدبو، سخت و دردناک هستند!
شاید به نظر اینطور برسد اما یک نکته دارد، بگذارید با یک مثال شروع کنم
- آیا شیرینی برای سلامتی بد است؟ چقدر خوردن آن در مردم رایج است؟
- آیا سیر برای سلامتی مفید است؟ چقدر خوردن آن در مردم رایج است؟
شرط میبندم اکثر شما یا اطرافیانتان جوابهای اشتباهی به این سوالات دادهاید!
شیرینی بد نیست! سیر هم برای سلامتی مفید نیست!
نکته این است که به خاطر طعم بهتر، بوی بد کمتر، لذت سریع اکثر ما شیرینی را ترجیح میدهیم و سیر را کمتر میخوریم. اما شیرینی فواید خود را دارد، منتهی زیاد خوردن آن مشکلساز است. خوردن سیر هم اگر از حد بیشتر باشد مضر است! اما ما هیچ وقت آنقدر سیر نمیخوریم که ضرر داشته باشد (مثلا هر روز سر کار به عنوان میانوعده) در حالی که ما، این کار را با شیرینی میکنیم.
۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش دوم: تا ذهنچران و چشمچران نباشیم!
میدانم، شاید ربط این دو کمی سخت باشد، اما سعی دارم ارتباطی ایجاد کنم بین قابل اعتماد بودن و خواندن کتاب. همچنین نخواندن کتاب کامل و مقابل چشم چرانی.
تعریف شما از چشمچرانی چیست؟ کسی که چشم خود را به چرا میبرد بدون اینکه مواظب باشد چه به خورد چشم خود میدهد. ممکن است علف هرز بخورد، گیاه سمی بخورد. یعنی اگر شما هر مجتوای دیجیتالی (شبکه اجتماعی،سایت)، جریدهای (زرد، غیر تخصصی)، کانالی از تلویزیون و ماهواره (در حالت کلی)، فیلمی، کتابی، شخصی (که زن و مرد نمیشناسد) را ببینید بدون اینکه از آن آگاه باشید، در واقع ذهن و چشم خود را در علفزاری که دیگران گستراندهاند چراندهاید.
۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش اول: ۱ مساوی ۴!
شاید با تمام محاسبات شما ۱ مساوی ۴ نشود، اما کافیاست در حلقه Z3 (پانویس ۱ را ببینید) صحبت کنیم، نه تنها ۴ برابر ۱ است بلکه ۲۲ هم برابر ۱ است. نیازی نیست خیلی وارد جزئیات ریاضیاتی این موضوع شوید. حتی در ریاضیات سرسخت و دقیق هم، یک موضوع جزئی کوچک هم میتواند درست یا اشتباه بودن یک گزاره را تغییر دهد.
کتابخوانی (مقدمه)
با خیلی از افراد دور و برم برخورد داشتم که دوست داشتن کتابخوانی رو شروع کنن اما هیچ وقت موفق نشدن، یا حتی کتاب میخونن اما لذت خاصی از این امر نمیبرن. سعی دارم تجربیات خودم رو در این زمینه ارائه کنم. شاید کمک کنه به بعضیها. خوشحال میشم که اگر کمکتون کرد به من اطلاع بدید.
برای اینکه بتونم بهتر و طبقهبندی شده مطالب رو ارائه کنم، یک دسته با عنوان کتابخوانی قرار میدم که به ترتیب پستهای مرتبط رو در اون قرار بدم.
سلام وبلاگ! گاهنوشتههای میثم مدنی
سالهاست که میخواستم جایی مباحثی که برام جالب هستند رو ارائه کنم. سعی میکردم تحت عنوان سخنرانی در دانشگاههای مختلف یا برگزاری کارگاه این کار رو کنم. اما این موضوع محدودیتهایی داشت. چند سالی میشه که دو تا وبلاگ رو مرتب مطالعه میکنم
- روزنوشتههای محمدرضا شعبانعلی http://shabanali.com
- کیبرد آزاد (گاه نوشتههای جادی) کیبرد آزاد https://jadi.net
کلی ایده، دانش و لذت بردم از خوندن این دو. مدتها دنبال روزی بودم که جرات نوشتن ذهنیات آشفته خودم رو داشته باشم. کلی تجربه، موفقیت، شکست و اشتباه هست که میشه نوشت. این اواخر هم با شاهین کلانتری آشنا شدم (http://shahinkalantari.com/) که خیلی بهم جرات داد. کمی در پادپرس padpors.com و سایر سایتها هم نوشتم، اما دیگه احساس کردم نیاز هست تاخودم جریان موضوعات رو به دست بگیرم. نکته مهم برای ادامه اینه که قصد ندارم محیط خیلی آکادمیکی داشته باشیم اینجا.