نوشته داخل عکس فوق، شبیه (نه خیلی دقیق) حرفهای سوفسطائیان بود. آنها (+) با نگاهی به ۵۰۰ سال تاریخ فلسفه یونان، به این سؤال اساسی برخورد کردند که: «چرا پس از گذشت این همه زمان، هنوز معیاری برای حقیقت مشخص نشده؟» قاعدتا باید یکی از این سه حالت میبود (شاید خواندن این مقاله به درک شما از آنها کمک کند).
برچسب: چه کتابی بخوانیم؟
اتمام فصل اول کتابخوانی «چرا کتاب بخوانیم؟»
با کمک و پشتیبانی شما دوستان، با کمی تاخیر، این بخش تموم شد. البته برخی مباحث هم در نقشه راه مربوط به این فصل وجود دارند که همه با «چرا کتاب بخوانیم؟» شروع میشن:
- تا یکی از اولین اصلهای هندسه، یعنی خم جردن را با عمق وجود درک کنیم!
- تا اسیر اسمهای بزرگ، آزمونهای احمقانه و نامرتبط و استحاله زمان نشویم.
- مثل آن کسی نباشیم که در چاه، خاک را از زیر پا میکند و بر سر خود میریخت و بدتر از همه اسمش را کار میگذاشت.
- درک پروانههایی که طوفان میآفرینند و طوفانهایی که پروانه میکشند.
- فرایند بسیار آرامِ تبدیل ژن بد به ژن خوب.
- کجایند زنگهایی که برای شما به صدا در آمدهاند.
- حصول به گنجِ ابعاد تجربه.
- انتخاب آشِنا، که صحبتش، حاصل دورِ زندگی است.
- برای همگامی با تیکتاک عقربهها، درک فصلها و فاصله میان نفسها
- این همه آدم (به طور متوسط) با سواد، سختکوش، و فرهنگی،…. حتما یک چیزی داره دیگه! (برگرفته از مردان آنجلس)
- کتاب خود حاصل کیمیاست و کیمیا میکند.
- تا بخورد آب، زمینی که بلند است.
این موضوعات ترتیب ندارن و جزء سرفصل نیستند. در میان بقیه نوشتهها میآرمشون. امیدوارم از این بخش استفاده کافی رو برده باشید.