۱- یک داستان کمربط بامزه
من از دوره راهنمایی یک خوره بازی کامپیوتری بودهام (تا همین ۲ سال پیش هم بودم و این روزها اگر دوستی باشد هم استقبال می کنم و با هم بازی میکنیم). خیلی از بازیهایی که تازه میآمد یا رفتنشان سخت بود را میسپردند به من. شاید برخی از بازی ها را من برای اولین بار در شهر و استان تا انتها رفته باشم (البته افتخار زیادی هم ندارد). یکی از رقابتهای ما هم اتمام بازی در سریعترین زمان ممکن بدون تقلب بود. رکوردهای خوبی داشتم مثل ۷.۵ دقیقه برای قارچخور یا ۳۸ دقیقه برای شیبنوبی و …