وقتی در جامعه آکادمیک از کاربرد علم در تصمیم صحبت میشه، اولین چیزی که بحث میشه، اینه که سیاستمداران پوپولیست فلانن، فلان ضربه رو میزنن و از این دست حرفها. مخصوصا اگر در شبکههای اجتماعی تخصصی (لینکدین یا کانالهای علمی) هم باشند که واویلا.
وقتی به حرفهای آنها و دغدغههایشان گوش میکنید، وقتی انتقادهای آنها و مدل ذهنی آنها را میفهمید، متوجه میشوید که گویی بویی از دانش کسب و کار نبردهاند و اسیر پوپولیست در دنیای کسب و کار شدهاند، منتها یک رده بالاتر. یعنی وقتی صحبت از کار، یادگیری، ریاضتهای یادگیری میشود، سریع جبهه گرفته میشود که نه شما باید هوای ما را داشته باشید، اصلا با این حقوق کی حاضره این جوری کار کنه، گوگل و …. رو نگاه کن (معادل این که خارج رو نگاه کن) ببین چجوری حقوق میده و به همه پول خوب میده (گوشه دیگری از توهم) و ….