دیروز پیامی به دستم رسید که آقای محمدرضا رضائی از اعضای خوب حراست دانشگاه صنعتی شریف فوت شدهاند. چنان بهتم زد و به فکر فرو رفتم که داشتم ناراحتیش رو با ناراحتی از فوت اقوام مقایسه میکردم. این موضوع در کنار فوت مادر یکی از نزدیکترین دوستانم اساسی جمعه من رو حزن آمیز کرد. موضوع اینه که من طی ۱۱ سالی که شریف بودم، حداقل هفتهای یکی دو بار ایشون رو میدیدم و تقریبا یادم نمیآد که بدون خنده و خوشوبش از پیشش گذشته باشم.