عصرایران در یک مقاله جدید خود «آینده بچه هایمان در خطر است/ چه پیشنهادی برای اصلاح نظام آموزشی فشل کشور دارید؟ » درخواست پیشنهاداتی برای بهبود و اصلاح نظام آموزشی توسط مردم را داشته است.
من گفتم درسته که بچه ندارم، درسته که در آموزش و پرورش کار نمیکنم. اما با توجه به تجربهام در نشر، طراحی شاخصهای کلیدی، طراحی نرمافزارهای تحت وب و کسبو کارهای مختلف، پیشنهاداتی را ارائه کنم. البته در آموزش سطح دبستان، راهنمایی و دبیرستان هیچ تجربه و تخصصی ندارم و افراد حاضر در آن حوزه، میتوانند تمام این پیشنهادات را به چالش بکشند.
۴ پیشنهاد بسیار کوچک عملیاتی دارم:
۱- معرفی کتابهای مفید در انتهای کتابهای درسی
یکی از مشکلاتی که دانشآموزان زیادی با آن دست و پنجه نرم میکنند، عدم درک شاخصهای یادگیری است! یعنی وقتی از یک نفر میپرسید که آيا ادبیات را بلدی؟ نهایتش میگوید بله یک بار کتاب درسی آن را حفظ کردهام. ولی آیا به واقع، یادگیری این موضوع باید در این حد باشد؟ آیا حفظ کورکورانه یک داستان از مولوی، میتواند به ما شناختی از مولوی بدهد؟
پیشنهاد: در انتهای هر کتاب درسی، آموزش و پرورش یک لیست ۱۰۰ تایی کتاب مربوط به آن سن و موضوع و تکمیلکننده آن کتاب ارائه کنند. البته این لیست میتواند بلندتر یا کوتاهتر شود و ناشران بیشتری را شامل شود تا احتمال استفاده از رانت را کاهش دهد. این لیست باید هر سال حداقل ۲۰ درصد تغییر کند. یعنی باید مثلا ۲۰ کتاب آن در سال تغییر کنند تا بهترینها و بروزترین را ارائه کنند. میتوان از طریق یک سایت، با پدر و مادران و دانشآموزان در مناطق مختلف ارتباط داشت تا این لیست را بهبود داد.
برای این که دانشآموزان هم با بار مالی زیادی مواجه نشوند، مدارس میتوانند این کتابها را تهیه کرده و به صورت امانت به دانشآموزان بدهند. راههای تامین بودجه در این جهت زیاد است که در صورت نیاز میتوان بیشتر به آن پرداخت. خود من هم پیشنهاداتی دارم.
مثلا در دوره دبیرستان، سری کتابهای آیزاک آسیموف، چه علمیها و چه داستانیها را پیشنهاد میدهم. برای داستان و ادبیات، کتاب افسانههای مشرقزمین، قصههای هزار و یک شب، داستان راستان، داستانهای مولوی، داستانهای گلستان سعدی و …
در واقع با این کار، یک جایگزین مناسب برای کتابهای کمکدرسی نامناسب ایجاد میشود و پدرو مادرها میتوانند با اطمینان بیشتری برای فرزندان خود کتاب (به دلخواه) بخرند. این گونه هم فرهنگ کتابخوانی افزایش مییابد و هم منابع بهتری در اختیار همه قرار میگیرد.
در واقع مطالعه این کتابهای میتوانند یک عادت جایگزین برای سایر رفتارهای ناهنجار دانشآموزان باشد. منتها نکته بسیار مهم در آن، عدم اجبار است. صرفا باید به صورت یک پیشنهاد ارائه شود.
۲- به ناشران خصوصی اجازه دهید کتاب ارائه کنند! اگر آن کتاب بهتر بود و از کتاب اصلی مناسبتر، آموزش و پرورش حق چاپ آن را بخرد و جایگزین کند!
در بسیاری از حوزهها دیدهاید که نهضت اوپنسورس (متنباز) چگونه حوزه نرمافزار را متحول کرده است. بعد از آن حوزه دادههای باز هم چنین تحولات عمیقی را ایجاد کرده است.
از طرف دیگر شما، در نظر بگیرید اگر قرار بود شبکههای اجتماعی، کامپیوتر و … را دولتها طراحی میکردند! الان شاید در ۳۰۰ سال پیش قرار داشتیم. میپذیرم که بعضی ناشران در ارائه کتابهای کمکدرسی ضعیف عمل میکنند. اما من به شخصه، کتابهایی از ناشران خصوصی دیدهام که از نظر کیفیت، یک سرو گردن از کتابهای آموزش و پرورش بهتر هستند. این کار یک مسابقه خوب خواهد شد تا ناشران ومولفان خصوصی، مرتب خود را ارتقا دهند و کتابهای بهتر و جذابتری ارائه کنند. با تجربه کاری که با ناشران خصوصی و دولتی داشتهام، به شما قول میدهم، هزینههای چاپ و نگهداری کتابها، به شدت پایین میآید و کیفیت کتابها به طور غیرقابل تصوری افزایش مییابد.
در حال حاضر کتابهای دانشگاهی توسط ناشران خصوصی تولید میشوند. من شک ندارم (در درسهای معارف و ادبیات دانشگاه این را دیدهام) اگر قرار بود، بقیه درسهای ما را وزارت علوم طراحی و تولید میکرد، هنوز درسهای ۳۰ سال پیش را به خورد دانشجویان میدادیم. کما این که هر کس به کتابهای ادبیات و معارف دانشگاه نظری بیندازد، متوجه منظور من خواهد شد.
۳- پایش و رتبهبندی الکترونیک مدارس
چرا نباید یک رتبهبندی کیفی از مدارس ایجاد کرد؟ میتوان با یک برنامه تحت وب، یا اپلیکیشن، تمامی مدارس را به خوبی پایش کرد. آموزش و پرورش کجای کار است؟ الان برای همه دانشگاههای دنیا، رتبهبندی داریم. خود من در مورد ضعفهای این رتبهبندی زیاد نوشتهام. اما این رتبهبندیها، خیر و برکات خیلی بیشتری داشته است. هم والدین میتوانند راحتتر مدرسه انتخاب کنند و هم مدارس به سادگی پایش میشوند. در این حوزه، پایش خصوصی کترینگها و رستورانها یک نمونه موردی مناسب است.
برای این کار فقط یک تیم خوب میخواهد و یک اپ مناسب. راههای تامین بودجه هم فراوان است. خیلی شاخصها را از طریق شناسایی مدارس و ثبت اطلاعات آنها استخراج میکنیم، سایر شاخصها را هم از طریق نظرات والدین.
انصافا دیگه برای کترینگ، ساندویچی، راننده تاکسی، کارمند بانک هم رتبهبندی و پایش داریم، چرا پایش الکترونیک مدارس به صورت جدی دنبال نمیشود؟ چرا مدارس را به صورت مناسب رتبهبندی نکنیم؟ با جمعآوری مناسب دادهها، امکان کاوش الگوها، ناهنجاریها و … در زمان مناسب وجود دارد، این طوری نباشه که یک مدرسه شروع به اشتباه کنه و ما بعد از ۲ سال تازه بیایم تصمیمبگیریم.
۴- ما در ایران ۲۰ میلیون کاربر تلگرام داریم!
شاید بپرسید خوب چه ربطی داره؟ حرف من این است که با این ضریب نفوذ بالای اینترنت و گوشیهای هوشمند،
۱- چرا نباید به بچهها آموزش کار با گوشی را داد؟ روشهای استفاده درست را آموزش داد؟ چرا اپهای جایگزین را معرفی نکنیم؟ چرا مشکلات جسمی، ذهنی و حرکتی را گوشزد نکنیم؟
۲- چرا نباید برای پدر و مادرها روشهای کنترل مناسب بچهها در فضای اینترنت را آموزش داد؟
۳- آیا وقتش نرسیده که از این گوشیهای هوشمند برای ارتباط با والدین و … استفاده کرد؟
من کارهای ضعیفی در این حوزه دیدهام، در برخی از آنها هم شرکت داشتهام. اما به نظرم خیلی خیلی ضعیف هستند و همت مضاعفی را میطلبند.
سلام و ادب، خیلی جالب بود…
کرونا خوب نعمتی بود برای یک قدم پیش رفتن در الکترونیکی تر کردن مدارس و استفاده از اپ های مخصوص… یک خاطره از ترم یک دانشگاه بگم مربوط هست به این مقاله: جزو اولین دروس پدرمادر داری که باید پاس میکردیم درس استاتیک بود، من هم به عادت همیشگی ام در خرید کتب کمک درسی دبیرستانم رفتم انقلاب و شروع کردم به گشتن مغازه ها… آقا کتاب خوب استاتیک که درسنامه خوب و راه حل های شسته رفته داشته باشه چی دارید؟! – توی ذهنم دنبال یه چیزی تو مایه کتاب های کمک درسی گاج بودم برای درس استاتیک! – نبود! (هرچند سال بعدش گاج هم استاتیک چاپ کرد که بسیار برام عجیب بود!)… خلاصه اینکه با ده پاس کردم استاتیک رو، هر سوالی توی امتحان اومده بود چپ و راست لنگر میگرفتم! فقط فرمول و مفهوم لنگر گرفتن رو یادگرفته بودم!! اگر گاج میبود نمره بالایی میگرفتم احتمالا! هرچند هیچ تفاوتی/اهمیتی هم برایم ندارد الان.