پیشنوشت: به دلیل درک اشتباهی که توسط بسیاری انجام شده بود اینجا مقدمهای اضافه میکنم. اگرچه به نوعی داستان رو اسپویل میکنم با این کار و باعث میشم کمی اون اندیشهای که متن باید در ذهن ما برانگیخته کند را کم کنم، ولی اگر دوست دارید جواب مسئله را خودتان پیدا کنید، از بخش یک شروع کنید و این بخش را ادامه ندهید. بعد از خوندن کل متن و تحلیل ذهنی، میتونید به نوعی پاسخ سوالی که متن باید در ذهنتون ایجاد کرده باشه رو در ادامه بخونید.
دسته: کتابخوانی
ما زود فراموش میکنیم، در کمتر از یک چشم به هم زدن
هدفم از این بخش و توضیحات اضافی در چند بخش دیگه گفتگو در مورد یک دیدگاه از «ال» هستش.
من عاشق کتاب خوندن هستم اما وقتی که در زندگی مشگلی پیش میاد و می ببینم که ادم های که مطالعه نمی کنند بهتر با این مشکل رو به رو می شن خودم رو تنبیه می کنم و کتاب نمی خونم اما باز دوباره به سراغ کتاب خوندن میام و تنها چیزی که به من آرامش می ده خوندن کتاب است.
نکاتی برای کتابخوانی، از توهم بزرگ بودن دوری کنید. معضل آدمهای متوسط و القاب بزرگ.
مطهره در «اتمام فصل چرا کتاب بخوانیم؟» یک موضوعی رو مطرح کرد:
سلام
کاش در انتهای فصل اول چرا کتاب بخوانیم تعدادی کتاب هم برای مطالعه معرفی میکردید. هر چند نیازها، سطح علم و دانش و علاقمندیهای افراد مختلف متفاوت است اما باز هم معرفی کتاب از سوی شما به نظرم مفید میباشد. خیلی ممنون و سپاسگزارم.
اتمام فصل اول کتابخوانی «چرا کتاب بخوانیم؟»
با کمک و پشتیبانی شما دوستان، با کمی تاخیر، این بخش تموم شد. البته برخی مباحث هم در نقشه راه مربوط به این فصل وجود دارند که همه با «چرا کتاب بخوانیم؟» شروع میشن:
- تا یکی از اولین اصلهای هندسه، یعنی خم جردن را با عمق وجود درک کنیم!
- تا اسیر اسمهای بزرگ، آزمونهای احمقانه و نامرتبط و استحاله زمان نشویم.
- مثل آن کسی نباشیم که در چاه، خاک را از زیر پا میکند و بر سر خود میریخت و بدتر از همه اسمش را کار میگذاشت.
- درک پروانههایی که طوفان میآفرینند و طوفانهایی که پروانه میکشند.
- فرایند بسیار آرامِ تبدیل ژن بد به ژن خوب.
- کجایند زنگهایی که برای شما به صدا در آمدهاند.
- حصول به گنجِ ابعاد تجربه.
- انتخاب آشِنا، که صحبتش، حاصل دورِ زندگی است.
- برای همگامی با تیکتاک عقربهها، درک فصلها و فاصله میان نفسها
- این همه آدم (به طور متوسط) با سواد، سختکوش، و فرهنگی،…. حتما یک چیزی داره دیگه! (برگرفته از مردان آنجلس)
- کتاب خود حاصل کیمیاست و کیمیا میکند.
- تا بخورد آب، زمینی که بلند است.
این موضوعات ترتیب ندارن و جزء سرفصل نیستند. در میان بقیه نوشتهها میآرمشون. امیدوارم از این بخش استفاده کافی رو برده باشید.
چرا کتاب بخوانیم؟ بخش سی و سوم: به خاطر تولد تدریجی یک رویا.
عنوان این نوشته را از «مرگ تدریجی یک رویا» که سریالی بود از فریدون جیرانی برداشتهام. البته ۴ قسمت در میان، آن را دیدم و بس. اسمش جالب بود. این که به مرگ تدریجی فکر کنی. من وقتی به رویاهام فکر میکنم، وقتی فرایند رویاپردازی در افراد سرشناس (نه موفق) رو مطالعه میکنم یا میشنوم، از این موضوع مطمئن میشم که رویا ناگهانی متولد نمیشه (حتی زمانی که به نظر ناگهانی ایجاد میشه)، بلکه آروم آروم متولد میشه و این برای ما که با تولد ناگهانی آشنا هستیم کمی عجیبه. چون ما مثل خیلی از اساتید و معلمها به جواب نهایی نگاه میکنیم. به عشق یا غریزه ایجاد نطفه، ۹ ماه نگهداری و تحمل و انگیزه بچهدار شدن رو نمیبینیم. خلاصه این که رویاهای پایدار باید آروم آروم شکل بگیرن، نطفشون کاشته بشه، در رحم مغز به آرومی رشد کنه و در زمان مناسب، متولد بشه (شفاف بشه).
چرا کتاب بخوانیم؟ بخش سی و دوم: فقط برای تفریح.
من تا به حال دلایل زیادی برای این که کتاب بخوانیم آوردهام. اما متاسفانه این موضوع بسیار مهم را کمتر مورد توجه قرار دادهام.
عنوان این کتاب را از کتاب «فقط برای تفریح» نوشته لینوس توروالدز (خالق لینوکس) و دیوید دیاموند الهام گرفتم. این کتاب رو جادی عزیز ترجمه کرده و رایگان قرار داده. البته امکان حمایت یا خرید نسخه چاپی کتاب هم وجود داره. این کتاب به زندگینامه لینوس توروالدز میپردازه. از نظر من برای دوستداران حوزه کامپیوتر، میتونه خیلی الهامبخش باشه.
چرا کتاب بخوانیم؟ بخش سی و یکم: تا «ایستادن در میانه» و «لذت از مسیر» طریق زندگی (موفق یا معمولی) را بیاموزیم.
۱- ما به رفتار طنزآمیز دچاریم
در کودکی که کارتون میدیدیم، یک اتفاق جالبی رو زیاد میدیدم. سنگی، بهمنی، خودرویی، قطاری، چیزی به دنبال یکی از موجودات کارتوتی میافتاد و نقش مورد نظر در کارتون، شروع به دویدن میکرد، در بعضی کارتونها نشان داده میشد که مدتها دارند از دست آن شی بیهوش فرار میکنند. تنها راه نجات آنها این بود که یک کمی بروند کنار! بایستند و عبور آن شی خطرناک را از کنارشان تماشا کنند.
نکاتی برای کتابخوانی (۵) با فرایند سیگاری شدن، کتاب خواندن را شروع کنیم.
۱- اعترافات یک خواننده (کتاب)
عنوان این بخش را از کتاب «اعترافات یک سالک» که به زندگی «پائولو کوئلیو» میپردازد، الهام گرفتهام. این کتاب در کنار کتابهایی چون «داستانهای زندگی» از خانواده «دورانت» اولین گامهای من برای مبارزه با عذاب وجدان و احساس کمبود احمقانهای بود که من را آزار میداد. امروزه، هر کسی میخواهد بر شما حکومت کند، کافی است در شما عذاب وجدان ایجاد کند، از راهبها گرفته، تا آموزگار، از پزشک گرفته تا هنرمند. در صورتی که من به مرحلهای رسیدهام که عذاب وجدان را تقریبا در خودم کشتهام! (پانوشت ۱) در عوض سعی دارم در تصمیماتم، دانش و تجربیاتم را به کار ببرم.
چرا کتاب بخوانیم؟ بخش سیام: از نظریه توهم کبوتری تا فیزیک مکانیک
۱- کبوتر بال میزند تا غذا بخورد
یک موضوعی که من در مورد کتاب همیشه تاکید میکنم اینه که ما معمولا نمیدونیم چه اثراتی روی ما میگذاره! یک گزاره جالبی اول فیلم Mr Nobody گفته میشه (نقل به مضمون با کلی افزودنی).
وقتی برای حرکت دادن یک اهرم، دریچه غذا را برای یک کبوتر باز میکنید، آن کبوتر یاد میگیره که باید اهرم رو فشار بده تا غذا به دست بیاره. اما اگر شما هر ۲۰ ثانیه (یا به تصادف) دریچه غذا رو باز کنید، کبوتر حرکت خاصی را انجام نداده! اول فکر میکنه که من چه کاری انجام دادم که مستحق دریافت این غذا شدم؟ بنابراین با خودش فکر میکنه احتمالا بال زدنش باعث باز شدن دریچه شده. در صورتی که مقدر شده که هر ۲۰ ثانیه دریچه باز بشه. کبوتر دیگه هر ۲۰ ثانیه بال میزنه و در باز میشه، بقیه مواردی که باز میشه یا نمیشه رو هم میسپره به تصادف! به این میگن، «نظریه توهم کبوتری».
چرا کتاب بخوانیم؟ بخش بیست و نهم: بگذاریم تا ذهنمان آسودهتر، لذتبخشتر، تندتر و بیشتر بِدَود.
۱- دو ماراتون، ارتقاء یک اکوسیستم
در دو ماراتون، باید مسافت ۴۲ کیلومتر و ۱۹۵ متر را پشت سر هم بدوید. مسابقات را معمولا در جادههای معمولی برگزار میکنند. خیلی از اوقات، خود تمام کردن دو ماراتون کار بسیار سختی است. کما این که اولین دونده ماراتون ایرانی «محمد جعفر مرادی»، در المپیک ریو ۲۰۱۶ که قبلا قهرمان دوی ماراتن ایران بود، کمی پیش از رسیدن به خط پایان از تنگی نفس، قادر به دویدن نبود (عکس بالای صفحه)! آن قدمهای آخر را به زحمت برداشت و از خط پایان گذشت. یعنی گذشتن از خود خط پایان کار هر کسی نیست، چه برسد به اول بودن یا در زمان مناسب رسیدن.