یک مقدمه بگم در همین ابتدا. در «بالاخره از دانشگاه خارج شدم» توضیحی در مورد خروجم از دانشگاه دادم. همونجا هم گفتم که سعی دارم در حد یک کتاب، این موضوع رو توضیح بدم. شاید خیلی از افراد برداشت کنند که میخوام این شغل رو خیلی بزرگ نشون بدم و خودم رو خیلی خفن نشون بدم که حتی از اون شغل هم خارج شدم. البته نظر این افراد زیاد اهمیتی نداره. من دوست دارم در این مورد بنویسم که چون فارسیزبان دیگهای در این مورد ننوشته بود، نوشته باشه هم من ندیدم، حتی اگر هم میدیدم باز مینوشتم. شاید باید این موضوع توضیح داده بشه. مثل یک قله کثیف غیرقابل زندگی میمونه که کلی آدم باید ۱۴ سال تلاش کنن تا بهش برسن! بهتره من از برخی مسائل اونجا بگم. شاید تصمیمشون عوض شد. کلی نیان و گیر کنن این بالا. بعد بترسن بیان پایین و بگن این همه سال که اومدیم بالا احمقانه بود. شغلش مزخرف بود.
دسته: مهارت و مسیر شغلی
هر درخت این جنگل یک حواس پرت کن است، از طرفی باید از این جنگل بگذری (۱)
خوشبختانه شیطان خوب بلد است گولتان بزند. با چیزهایی این کار را می کند که برای شما ارزش دارد و نسبتا راحت است. مثلا نمی تواند شما را گول بزند بیا بریم قله اورست را فتح کنیم، یا برویم فلان شخص محبوب را نابود کنیم.
فرض کنید یک کلاهبردار می خواد ماشین رو به شما بندازه، نمی آد از بدیهاش بگه! سعی می کنه اون رو یک فرصت استثنایی بدونه، یک فرصت ویژهای که هیچ وقت دیگه گیرتون نمیآد.
نکاتی برای کتابخوانی: معمولا کتابها، صفحات و پاراگرافهای هیجان انگیز ندارند، بلکه مجموع آنها در کنار هم (شاید برای شما) جذابند
سعی کردم توضیح دهم که در نظر گرفتن مطالعه برای دیگران چه آفتهایی میتواند داشته باشد. یکی از موضوعاتی که هم تکمیل کننده آن بحثهاست و هم خود نیازمند یک بحث جداگانه است، نگاه قطعهای به کتاب است.
نکاتی برای کتابخوانی: آفت مطالعه جهت تعریف برای دیگران (۲)
پیشنهاد میکنم «نکاتی برای کتابخوانی: آفت مطالعه برای تعریف برای دیگران (۱)» را قبل از این نوشته بخوانید.
همانطور که در آن بخش گفتم وقتی شما سعی میکنید جهت تعریف برای دیگران مطالعه کنید، بخش عمدهای از خوبیهای مطالعه رو از دست خواهید داد. در این نوشته سعی دارم چند آفت دیگر را هم معرفی کنم و کمی راهکار بدهم.
خدا رو شکر، پاهای فرزندم ضعیف است!
قرار نیست مثل این خانم که توی تلویزیون، نگاه متفاوت میکرد ابراز خوشبینی کنم،
داشتم به بچه توی رحم مادر فکر میکردم. زمانی که ضربههای کوچک میزند و همزمان هم مادر به این خاطر که بچهاش سالم است، از این درد خوشحال است. با خودم گفتم، خدا رو شکر، پاهای بچه دو سال زودتر قوی نشده، وگرنه شکم مادر را میشکافت! دیگر درد موجود لذتبخش نمیشد، بلکه گریهآور و آزاردهنده میشد. هم بچه را میکشت (پاره شدن رحم و محل زندگی) هم مادر را.
مهمترین چیزی که برای یادگیری نیاز دارید، رهایی از توهم است! (انتخاب مسیر شغلی)
بارها در مورد مدرکگرایی، دانش سطحی و بیانگیزگی علمی و کاری شنیدهایم، من هم در این باره زیاد نوشتهام (بخش مدرکگرایی سراسر از این نوشتههاست).یکی از عواملی که اینجا دوست دارم جداگانه شاید حتی با تکرار، بیانش کنم، سطح یادگیری است.
این روزها افراد زیادی به من مراجعه میکنند یا پیام میدهند که میخواهند وارد حوزه برنامهنویسی بشوند. وقتی میپرسم چقدر آمار بلد هستید یاچقدر برنامهنویسی بلدید، معمولا پاسخهایی میشنوم که مجبور میشوم صریحا بگویم بلد بودن یعنی چی؟
چالشها و ریسکهای کار دولتی (۱) – انتخاب رشته و مسیر شغلی
به خاطر این همه بالا و پایین اقتصاد، به خاطر این همه جو نا امیدی و فضای بد کاری، یک اتفاقی که در کشور ما افتاده، و اون این که مردم از فضای کار خصوصی میترسن. البته ترس هم داره. اما مشکل جایی خودش رو نشون میده که شما برای فرار از روباه به دل گرگ پناه میبرید! یعنی از ترس فضای کار خصوصی میرید به سمت انجام کارهای دولتی. من سعی دارم چالش انتخاب کارهای دولتی و یا شرکتهای بزرگی که کار کردن در آنها شبیه کار دولتی است را بیان کنم، حتی اگر خصوصی یا خصولتی باشند.
در مورد اثر راشومون، به بهانه مرگ Shinobu Hashimoto نویسنده اصلی آثار کوروساوا
شینوهو هاشیموتو، دو روز پیش یعنی ۲۸ تیر ۱۳۹۷ در سن ۱۰۰ سالگی فوت کرد. او خالق بسیاری از کارهای کوراساوا بود. کوروساوا از دید من، جز ۷ کارگردان اول تاریخ است. حتی جز ۳ تا برای من. امروز که نگاه میکنم میبینم نقطه مشترک فیلمهای خوب او یک نویسنده (همان هاشیموتو) است.
گفتم به احترام این مردان بزرگ، یک نوشته در مورد یک مفهوم خلق شده توسط آنها بپردازم.
نگاهی به رشته پزشکی به عنوان مسیر شغلی – بحث انتخاب رشته
من توی این نوشته قصد ندارم بگم رشته تجربی خوب نیست. اتفاقا برای برخی، بهترین رشته است. اما میخوام یک سری دیدگاهها رو بگم، شاید به دردتون خورد. تمامی بخشهای پایین مربوط به انتخاب بین ریاضی و تجربی هستش.
البته یک کاربرد دیگه این متن اینه که بچههای غیرپزشک، زیاد حسرت اون سمت رو نخورن.
جمله «شغلی را انتخاب کنید که دوست دارید» را زیاد جدی نگیرید! بحث انتخاب رشته
قبلا هم چند بار در این مورد نوشتم، اما در این دو سه روز چند ایمیل در مورد انتخاب مسیر یا شغل به دستم رسید که گفتم بهتر است دو سه نوشته را در موردش بنویسم.
خواهشی که دارم اینه که اگر جایی نیاز به توضیح بیشتر داره یا به نوشته جداگانهای نیاز داره، بگید تا نوشته درخواستی بنویسم.
۱- اثر منبع
همین ۵۰ سال پیش اگر مسیرهای شغلی ممکن یک نفر را میخواستیم نام ببریم (با توجه به موقعیت)، به دهتا هم شاید نمیرسید. اما امروزه با انواع رشتههایی که در حال ظهور هستند، انواع تخصصها و انواع سبک درآمدی، خیلی سخت است که بخواهیم مانند گذشته تصمیم بگیریم.