راستش تاحالا کلی خبر خوندیم در مورد فروش مدرک، پایاننامه، مقاله و از این دست. همه اینها متاسفانه درست هستند، کما اینکه بارها برای خودم پیش اومده و پیشنهاد شده. کیفیت و نحوه پذیرش دانشگاههای ما اونقدر پایین اومده (حتی دانشگاههای دولتی) که الان یه جورایی قبول شدن هم پولی شده، چراکه سوالات کنکور هم اونقدر پیشبینی پذیر شده که با پرداخت پول کافی به معلمهای خصوصی حرفهای (بعضیهاشون تا ساعتی ۱.۵ میلیون میگیرن) و یکم تلاش، در بهترین دانشگاههای ایران قبول میشید. با توجه به برخورد زیاد با خیلی از دانشجویان در دانشگاههای ایران، خنده داره که حسم میگه (اگر دادهای در اختیارم قرار بدن، حاضرم مجانی تحلیل کنم) رابطه زیادی بین درآمد/موقعیت خانوادگی دانشجویان و درجه دانشگاه پذیرش شده وجود داره! پولی شدن دانشگاههای دولتی از طریق شبانه، پردیس کیش و بینالملل، سهمیه اساتید و …. این موضوع رو خیلی بیشتر پررنگ میکنه. مثلا اگر بخوام شهودم رو به نسبت درآمد/موقعیت خانوادگی و درجه دانشگاه قبولشده در لیسانس (برای دانشآموزان علاقمند نه هر دانشآموزی که درس نمیخونه، اینها رو قاطی نکنیم) بگم، میتونم براتون دیاگرام زیر رو از ذهنم تصویر کنم. البته به عمد کمی غلو کردم در دیاگرام.
برای اساتید هم متاسفانه همینه! یک استاد دانشگاه با ۳ میلیون حقوق، بعد از ۲۰ سال تحصیل و کلی انتظار از طرف اطرافیان، باید چندین سال اول رو به میزان خیلی زیادی تلاش کنه تا یک مبلغی حداقلی برای رهن و اجاره جور کنه. اون موقع هم که دیگه حسش رفته. اما اگر شما وضع مالیتون خوب باشه، میتونید تماموقت و متمرکز روی شغلتون متمرکز باشید.
مطالب بالا رو گفتم تا نشون بدم نسبت به جامعم کور نیستم و خیلی بیش از این حرفها در اون راستا تلاش کردم. از جمله این که غیر از دو سه مورد خاص که کلی اصرار وجود داشت، تدریس خصوصی نکردم. حتی با پیشنهادات بسیار بالا و بیپولی بسیار زیاد.
اما متاسفانه، خودزنی در جامعه ما خیلی داره زیاد میشه. حتی آییننامه وزارتخانهها هم به نوعی خودزنی است. الان بهش نمیپردازم چون از بحث دور میشیم. من با یک سری پست از این دست، میخوام بگم خیلی از اطلاعات رد و بدل شده در رتبهبندیها، مسابقات و از این دست، مثل بعضی از مسابقات خودمون متاثر از پول و موقعیت اجتماعی طرفه!
انگیزه نوشتن این پست، مورد جالبیه که مجله scinece به اون پرداخته با عنوان «پیشنهاد پول دانشگاههای عربستان برای خرید پرستیژ علمی». همچنین اخبار دانشگاه برکلی یک خبری کار کرده با عنوان ارجاع برای فروش (Citation for sales).
جریان اینه که دانشگاه شاهعبدالعزیز عربستان در جده با حداقل ۶۰ تا برترین پژوهشگران (از نظر تعداد ارجاعات) دنیا قرارداد بسته، تا اسم اون دانشگاه رو در مقالاتشون بیارن! از این طریق رتبه اون دانشگاه به طور عجیبی بالا میره! البته برای تدریس، دید بینالمللی و پژوهش هم روشهای مشابهی دارن. نکته جالب اینجاست که این پروژه به صورت علنی و بینالمللی داره ارجاع میخره و ما به نوعی شاهد تبلیغات یک دانشگاه در مقاله پژوهشی بزرگترین و بهترین پژوهشگران خواهیم بود. انگار تبلیغات تلویزیونی در برنامههای پربازدید، به مقالات دانشگاهی هم سرایت کرده. انگار دانشگاههای عربستانی فالوور و بازدیدکننده آکادمیک میخرن.
این مقاله ArabNews به مورد رشوه ۲ میلیون دلاری اعراب به یک موسسه استرالیایی پرداخته! اینجا هم به رسوایی موسسه GNRD پرداخته که در زمینه حقوق بشر لابی کرده. در اینیکی هم رسوایی دیگری مطرح شده که در یکی از دانشگاههای مالزی رخ داده؛ برای ارتقاء امتیازات مربوط به ارجاعات دانشگاه، در هر مقاله باید به سه نفر دیگه از همون دانشگاه ارجاع بدید! البته میدونم احتمالا با حالتهای رقیقشدش در ایران آشنا هستید. در کامنتهای همون صفحه به ۶ مورد مشابه دیگه هم اشاره شده.
در زیر مشاهده میکنید که ارجاعات (citation) چقدر در رتبه دانشگاه شاه عبدالعزیز تاثیر داشته! رتبهبندیها، آمار و دیاگرام، مربوط به سایت timeshighereducation است. من فقط جمعآوری کردم کنار هم.
حالا برای مقایسه با نمونههای وطنی، کافیه یک نگاهی به دیاگرام زیر که تهیه کردم بندازید:
مشاهده میکنید که ارجاعات هر کدوم از دانشگاههای برتر ایران، یک سوم دانشگاه عربستانی شاهعبدالعزیز است. به قطع، همون تقلبی که ذکر کردم و برخی پروژههای مشابه دیگه، کاملا در دو تا از تاثیرگذارترین پارامترها موثر بوده.
توجه کنید که من خودم رو در جایگاهی نمیدونم که بگم این خرید مقاله و ارجاعات درست هست یا نه؟ نمیخوام خیلی از حرفهای تکراری رو بزنم.
حتی در خود دانشگاههای ایران هم اگر نگاه کنید میبینید که دانشگاه تهران به خاطر درآمد از صنعت (Industry Income) پایینتر (به دلیل تفاوت در رشتههای تدریسشده و پژوهششده) کلی عقبتر از بقیه افتاده. قشنگی کار هم اونجاست که دانشگاه صنعتی شریف و امیرکبیر با اون همه بردن جایزههای مختلف، اون همه دانشجوی عالی (مثل مریم میرزاخانی و …) از نظر بینالمللی اونقدر امتیاز پایینی گرفتن (حتی در مقابل صنعتی اصفهان).
حرفم اینه که اساتید و دانشجویان رو بر اساس رتبه دانشگاهی نسنجیم. حتی در دانشگاههای ایران اینکه یک نفر ادبیات و عربی بالاتری زده دلیل بر هوش و امتیاز بالاترش در رشته برق و کامپیوتر نیست! حتی برتری اون در عربی و ادبیات رو هم نمیرسونه! البته در کل هم این امتیاز دهی رو رد نمیکنم.
بعدها، بیشتر در این مورد این رتبهبندیها خواهم نوشت.
پانوشت ۱: با وجود این مسائل، هیچ دلیلی نداره تلاش برای پیشروی در رنکینگها رو کنار بگذاریم. هیچ لزومی هم نداره مثل اونها تقلب کنیم. اما باید حواسمون به محدودیتها و تقلبهامون و تقلبهاشون باشه.
پانوشت ۲: نگاه از دیدی بینالمللی دانشگاههای ما خیلی پایینه، بهتره یک فکری به حالشون بکنیم.
پانوشت ۳: تمام مسائل فوق رو اضافه کنین به پژوهشگاههای بزرگی که به صورت مجازی تاسیس شدن و به بزرگترین شرکتهای آمریکایی پول میدن تا ارتباط ایجاد بشه باهاشون مثل IBM و Google. این رو بگذارید کنار پذیرش دانشجویان پولی از کشورهای اروپایی و عربی توسط بهترین دانشگاههای جهان که شاید برای ما رویا باشه:
- در ایندیپندنت مقاله جالبی درباره برنامه پذیرش خارج از نوبت دانشجویان انگلیسی در هاروارد نوشته.
- در اینجا هم مقاله جالبی نوشته شده است. ابتدا میگوید ایران و عربستان کلی پول به دانشگاههای برتر انگلیس مثل آکسفورد و کمبریج پول دادهاند تا عقاید افراطی خود را بگسترانند. به بودجههای ۱۰۰ میلیوندلاری عربستان و مالزی و سایر کشورهای عربی برای گرفتن قدرت در دانشگاههای انگلیس اشاره میکند. در مقابل ایران را هم قاطی ماجرا میکند که ۳۰هزار ۱۸۰ هزار دلار برای بورسیه تحصیلی داده. هر آدمی میدونه که اینها دو جنس کاملا مختلف دارند، اگرچه باید مواظب باشیم. یعنی من نمیدونم با چه وجدانی ایران رو قاطی کشورهای عربی کرده؟ شاید شما بهتر دلیل این اختلاط رو فهمیدید، برام بنویسید.