آنهایی که شیرجههای عمیق را در استخر (یا رود …) تجربه کردهاند، میدانند که در آن لحظه انگار در جهان خارج هیچ خبری نیست، انگار نه انگار پروژهای هست، کاری هست، فشاری هست. شیرجه عمیق یکی از اصلیترین تفریحات من در طول زندگی بوده، چرا که میتوانی از آن به عنوان یک دکمه ریست استفاده کنی.
میدانم ممکن است بخواهید چه بگویید. همیشه موقعیت شیرجه نیست، مثلا اول صبح، سر ظهر، … نمیشود که.
میخواهم دو تا راهکار اصلی خودم را برای متمرکز شدن و آرام بودن را بیان کنم. هر دوی اینها شبیه شیرجه هستند و اگر فقط یک هفته از آن استفاده کنید، تاثیرات واقعی آن را میبینید.
۱- دوش صبحگاهی.
هر روز صبح قبل از صبحانه، یک دوش ۵ دقیقهای کل روزتان را میسازد. قشنگ میتوانم بین روزهایی که صبح نشده که دوش بگیرم و توانستهام بگیرم، فرق بگذارم. بدن خنک میشود، حال آدم جا میآید، در کل هم حساب کنید، زمان کمتری میگیرد. منتها باید وسواس را کنار بگذارید و زیر ۵ دقیقه کار را تمام کنید.
۲- شیرجه زدن در کار، مطالعه و ….
زمانی که در یک کتاب، کار یا موضوع غرق شدهبودید را به خاطر بیاورید. دست کمی از شیرجه در آب ندارد. به قول دیل کارنگی در کتاب «آیین زندگی» آنقدر وقت ندارید که نگران شوید. یک کتاب، موضوع یا مفهوم را بردارید و تا حد ممکن در آن شیرجه عمیق بزنید. همه چیز را کنار بگذارید، آن چنان که در شیرجه به استخر، لباس وگوشی و … را کنار میگذارید.
نترسید چیز زیادی از دست نمیدهید. در دنیای بیرون احتمال اینکه خبر خوب شدن اوضاع را بشنوید، نسبت به این که خبرهای بد بشنوید خیلی کمتر است!
باسلام
در مورد راهكار دوم اين در واقع همان تجربه غرقگي (flow)هست.
فكر مي كنم بهترين كار در اين روزها و شرايط اين هست كه چيزي رو انتخاب كنيم كه بهش علاقه داريم و طوري بهش بپردازيم كه حتي زماني را هم كه براش سپري مي كنيم به خاطر نياريم، از خوندن يك كتاب تا ديدن يك فيلم، خياطي، موسيقي، آشپزي، نقاشي، مكانيكي، قدم زدن و ….
نمي دونم هر كسي به هرحال يه علاقه مندي داره كه در زمان انجامش به عمقي ميره كه حداقل يه مدت زمان كوتاهي از اين دنياي واقعي و تنش زا خارج ميشه. گاهي بايد غرق شد…