ترجیح میدهم از پایان آغاز کنم.
هنر پایان دادن یک کار، در تمامی زمینهها اهمیت بسیاری دارد. در فوتبال، بیشتر درآمد را تمامکنندهها و آغازکنندهها دارند (مهاجم، دروازهبان، مدافع یا هافبک). آنها پایان (یا آغاز) هر حمله را تعیین میکنند (گل شدن). جمله معروف دکتر شریعتی را که احتمالا در ذهن دارید:
خدایا … به من زیستنی عطا كن كه در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای كه برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا كن كه بر بیهودگیاش سوگوار نباشم بگذار تا آن را من خود انتخاب كنم اما آن چنان كه تو دوست میداری خدایا … چگونه زیستن را تو به من بیاموز ، چگونه مردن را خود خواهم آموخت.
مرگ را اگر پایان زندگی دنیوی بگیریم، پایان دادن به همین زندگی هم اهمیت زیادی دارد (شاید به تناقض جمله آخر نقل قول شک کرده باشید، اما به شما قول میدهم تناقضی ندارد).
عکس بالا تصویری از فیلم بندباز «The Walk» سال 2015 از «Robert Zemeckis» (یکی از خلاقان حوزه جلوههای ویژه و تصویری سینما و نیز کارگردان چند تا از بهترین و هیجانانگیزترین فیلمهای تاریخ مثل Forest Gump, Cast Away, Flight, Back to the Future series, Contact, The Polar Express, Allied) است (پانوشت را ببینید). این فیلم بر اساس داستان واقعی یک بندباز ساخته شده و بسیار انگیزشی است. قهرمان داستان (Philippe Petit) سه قدم مانده به انتهای سیم، فکر میکند به انتها رسیده و خود را رها میکند، همین موقع است که از روی سیم سقوط میکند. مربی به عنوان آخرین فن میگوید:
اکثر بندبازها قبل تموم کردن مسیر، کشته میشوند. فکر میکنند رسیدن، اما هنوز روی سیم هستند. اگر هنوز سه قدم دیگه مونده باشه و تو این قدمها را با غرور برداری، اگر فکر کنی شکستناپذیری میفتی و میمیری.
نمونه دیگر سرهنگ محمد حسین حمیدی، فرمانده پلیس راه کشور در گفتوگو با ایسنا (شهریور ۹۵) گفته:
آمارهای ما نشان میدهد که ۶۶ درصد تصادفات در شهریور ماه سال گذشته در ۳۰ کیلومتری شهرها رخ داده است، این یعنی راننده با تصور اینکه به مقصد نزدیک شده یا وارد شهر شده است توجه کافی به مسیر خود نداشته یا نسبت به عواملی چون خستگی و خواب آلودگی بی اعتنا باشد.
احتمالا کتابهای زیادی مانده که نصفهنیمه گذاشتهاید، کارهای زیادی هست که نیمهتمام رها کردهاید. جدای از اینکه خود کار انجام نشده، اعتماد بهنفس و روحیه انسان هم بسیار کاهش پیدا خواهد کرد.
حال با آغاز، این متن را پایان میدهم:
زنگ انشا، تمرینات انشا را یادتان هست؟ تاحالا سعی کردهاید سایتی راه بیندازید، کاری کنید. بزرگترین مشکل، شروع کردن یک نوشته و کار بود. چگونه آغاز کردن اهمیت بسیاری دارد. «جوی ایتو» در این ویدیو اهمیت شروع کردن را برای نوآور بودن بیان میکند (۲ سال پیش بعد از دیدن این ویدیو جو من را گرفت و دو پروژه را استارت زدم!). حتی «گای کاوازاکی» کتابی دارد با عنوان هنر آغاز کردن (البته بیشتر در مورد ایجاد شرکت و استارتاپ است، اما نکات مهمی را برای شروع بیان میکند). قدرت آغاز کردن، جرات، انرژی، دانش و اعتماد به نفس میطلبد.
اما ربط این ماجرا به کتاب. من در چند مورد اهمیت فرایند مطالعه کتاب را در آغاز و پایان دادن کار بیان میکنم:
- شما به آرامی با شروع مطالعه و پایان دادن یک کتاب، به یک مهارت آغاز و پایان دادن کار دست مییابید. یاد میگیرید که چگونه یک کتاب را آغاز کنید. همچنین باید در هر کتاب با تمام وجود تلاش کنید، کتاب را تا صفحه آخر برسانید (مگر کل کتاب را دور بیندازید). اگر برنامهای مثل هفتهای یک کتاب بریزید، یاد میگیرید که چگونه شروع کنید. در واقع اینکه یاد بگیرید یک کار را کلا با اراده شخصی (نه از روی به عقب انداختن کار و تنبلی) حذف کنید اهمیت بسیاری دارد.
- معمولا خود کتابها با مقدمه یا فصلهای آغازین متفاوت شروع میشوند. محتوای آغازین و انتهایی یک کتاب، به شما چگونه شروع کردن و پایان دادن یک کار را یاد میدهد.
- در اغلب کتابها (بیوگرافی، رمان و داستان شرکتها) با فرایند نحوه شروع یک کار و به پایان رسیدن آن کار توسط بزرگان تاریخ، آشنا میشوید.
- کتابهای انگیزشی، به شما جرات و اراده شروع یک کار را میدهند و کتابهایی که به شما در درک ارزشهای شخصی کمک میکنند، نصفه رها کردن کار را یاد میدهند. اگر بیشتر بخوانید با پایان دادن هم آشنا خواهید شد!
- با نخواندن کتابهای سمی و مضر یا نامتناسب با روحیه خود، یادمیگیرید که تصمیم نگرفتن و شروع نکردن یک کار، خود یک کار و تصمیم است!
پانوشت ۱: Robert Zemeckis جایزه اسکار را برای کارگردانی Forest Gump گرفت. اما به خاطر موافقت مفهومی با حرف وودی آلن (زمانی که به مراسم اسکار برای اهدای جایزه بهترین فیلم Annie Hall دعوت شد، اما در آن حاضر نشد و جایزه را نگرفت) که گفت:
ذات جایزه اسکار احمقانه است. من تحمل قضاوت دیگران در مورد کارهایم و خودم را ندارم. زیرا اگر قضاوت دیگران وقتی که شما را شایسته دریافت جایزه اسکار میدانند بپذیرید، باید قضاوت آنها در زمانی که میگویند شایستگی دریافت جایزه اسکار ندارید را نیز قبول کنید.
جایزه اسکار را به عنوان یک ویژگی شاخص برای مشاهده یک فیلم نمیبینم.
پانوشت ۲: Philippe Petit کاراکتر اصلی فیلم در دنیای واقعی، کارهای هیجان انگیز بسیاری کرده است، در این ویدیو میتوانید با روحیه و کارهای دیگر او آشنا شوید.
میثم مدنی عزیز از اولین نوشته ای که درباره “چرا کتاب بخوانیم” منتشر کردی، پیگیر نوشته هات هستم و از آن ها یاد میگیرم.
برایم جالب بود که تو اغلب به فواید حاصل از فرآیند مطالعه کتاب و نفس کتاب خوانی می پردازی، فارغ از اینکه محتوای کتاب چه باشد. من هم با این دیدگاه موافقم، اینکه خود کتاب خواندن می تواند آموزنده باشد.
خود من هم سعی کردم هدف گذاری، برنامه ریزی و تعهد به برنامه را با کتاب خواندن تمرین کنم.
البته دوست دارم نظرت رو درباره موضوع و محتوای کتابهایی که می خوانیم هم بدانم. در انتخاب کتاب برای مطالعه چه معیارهایی را در نظر می گیری؟ همچنین درباره چگونه خواندن.
با تشکر
سلام، لطف داری.
پاسخم کوتاه نیست. برای هر کدام از سوالات تو، حداقل یک فصل جدا در نظر گرفته بودم. اگر به مقدمه مراجعه کنی، میبینی که «چرا کتاب بخوانیم؟» تنها یکی از ۷ فصل است که خود ۲۷ بخش خواهد داشت. در همان مقدمه هم اشاره کردم که در «چرا کتاب بخوانیم؟» تاکیدم روی تمایز کتاب با سایر ابزارهای دریافت داده است. یعنی مثل خیلی از جاها که عنوانی مشابه دارند، سعی نداشتم در مورد «چرا دانش خوب است؟» صحبت کنم، در آن حالت، خود محتوا (به عنوان داده) اهمیت دارد. برای همین تاکیدم روی کتاب و کتابخوانی به عنوان یک فرایند است، و نه صرفا ابزاری برای دریافت داده.در مورد تفاوت داده، اطلاعات، دانش و خرد هم در بخش «وقتی از کتاب خواندن صحبت میکنیم دقیقا داریم در مورد چی حرف میزنیم؟» بیشتر خواهم نوشت.
من به خودم، تو و دیگران متعهد هستم که خوب بنویسم و سر صبر. عجله نکنم. دوست ندارم به خاطر هیجان و تعجیل خودم و مخاطبم، نوشتههایی سبک و سطحی داشته باشم (اگر هم سبک شدند، در آن لحظه بیشتر نتوانستم).
دوست ندارم با نوشابه تبلیغ ورزش کنم، یا با ورزش، تبلیغ نوشابه و سیگار! ترجمهاش این میشود که سعی ندارم به سبک ضد کتاب (یعنی سطحی و موردی)، برای کتاب بنویسم.
با سلام
من از روزنوشتههای محمدرضا شعبانعلی و از طریق مطلبی که اخیراً با عنوان “درباره روش کتاب خوانی (۱): ما کتاب نمیخوانیم” نوشتهاند، با وبلاگ شما آشنا شدم. طی یکی دو روز اخیر، برخی مطالب شما رو خوندهم و – به قول مجریان صدا و سیما – اعتراف میکنم واقعاً از متون و نقطه نظرات شما استفاده کردهم. سعیم بر این هست که از این به بعد، حتماً زمانی رو به خوندن وبلاگ شما اختصاص بدم.
در خصوص این مطلب، نکتهای به ذهنم رسید که به نظرم، با واقعیات مطابقت نداره.
در فوتبال، بیشتر پول را تمامکنندهها (دروازهبان و مهاجم) میگیرند.
به عنوان فردی که جسته و گریخته، اخبار ورزشی رو دنبال میکنم، میشه گفت که – به طور متوسط – مهاجمان، دستمزد بیشتری نسبت به سایر پستها میگیرند، اما بعید میدونم عموماً این موضوع در مورد دروازهبانها درست باشه.
ممنون از توجهتون.
ممنون دوست عزیز، حق با شماست. من شاخص را دقیق ننوشتم.
از دو دید من میتونم به اون بخش از نقصی که پیدا کردید (که درست بود و به همین خاطر متن رو اصلاح کردم) پاسخ بدم.
۱- شاخص درآمد گنگ و ناقص بود. باید کل دوره بازی رو در نظر گرفت. یعنی این که باید در نهایت حساب کرد چند سال، با چه فشار و فراز و فرودی، با چه مصدومیتی درآمد داره؟ برای این کارهای شاخصهای ویژهای داریم.
۳- منظور من تمام کننده (آغاز کننده) به معنای عام بود. یعنی اون مدافعی که یک حمله رو تمام میکنه و باعث میشه حملهای دفع بشه هم یک تمام کننده است، یا اون هافبکی (در هر موقعیت فرعی) که باعث به ثمر رسیدن یا نرسیدن یک گل میشه هم حسابه.
چون بحث شخص یا نتیجهگیری از موقعیت بازیکن نبود، من زیاد روش حساس نیستم.
اما یک گزارش در مورد توزیع درآمد فوتبالیستها خواهم نوشت، در اونجا خواهیددید که پس از حمله، بهترین پست، دروازهبان است. این پست رو در دنیا از نگاه داده خواهم نوشت. دادههام رو کامل خواهم کرد.
سلام.
صحبتاتون رو از رادیو کار نکن شنیدم. بسیار جذاب و شنیدنی بود. همین حسی که من همیشه دارم با اینکه شغلم کارمندی هست و توی زمینه کاری خودم دارم فعالیت میکنم اما ی حس درونی به من میگه این مال من نیست، من میتونم خیلی پیشرفت کنم میتونم خیلی کارهای بزرگتری انجام بدم. اما تردید در بعد از اینجا همیشه من رو ساکن نگه داشته، اینکه حالا بعدش قراره چه اتفاقی بیفته(مثلا از گشنگی بمیریم (: ). البته در همین جایی هم که هستم هر روز سعی بر افزایش دانش اندکی که دارم میکنم(برنامه نویسی و …). یادم رفت بگم من از شهر دور جنوبی هستم و خیلی وقتها به سرم میزنه که بیام تهران و اونجا تجربیات جدیدی به دست بیارم
در کل تمامی مطالبتون رو دنبال میکنم. ممنون از آدم هایی مثل شما وجود دارین که این مطالب رو با خلوص نیت در اختیار دیگران میزارید.