میدانم، شاید ربط این دو کمی سخت باشد، اما سعی دارم ارتباطی ایجاد کنم بین قابل اعتماد بودن و خواندن کتاب. همچنین نخواندن کتاب کامل و مقابل چشم چرانی.
تعریف شما از چشمچرانی چیست؟ کسی که چشم خود را به چرا میبرد بدون اینکه مواظب باشد چه به خورد چشم خود میدهد. ممکن است علف هرز بخورد، گیاه سمی بخورد. یعنی اگر شما هر مجتوای دیجیتالی (شبکه اجتماعی،سایت)، جریدهای (زرد، غیر تخصصی)، کانالی از تلویزیون و ماهواره (در حالت کلی)، فیلمی، کتابی، شخصی (که زن و مرد نمیشناسد) را ببینید بدون اینکه از آن آگاه باشید، در واقع ذهن و چشم خود را در علفزاری که دیگران گستراندهاند چراندهاید.
مثلا به پای تلویزیون مینشینید، پای یک کانال تلگرام مینشینید و هر چه به خورد شما میدهند را درون چشم و ذهن خود میکنید. من خود را در موقعیتی نمیبینم که بخواهم در این مورد قضاوت کنم و بگویم ذهنچرانی و چشمچرانی کار درستی است یا نه. جدای از اینکه خیلی افراد، این کار را دوست دارند و گاهی به آن میبالند؛ نمیتوان به طور صفر یا ۱ در مورد آن صحبت کرد.
با این حال انجام هر اخلاق خوبی (از دید من) سخت هست و نیاز به تمرین و مراقبه بسیار. به نظر من مطالعه کتاب نهتنها جلوی شما را میگیرد که نتوانید ذهن خود را در هر جایی بچرانید، بلکه تمرینی است برای شما تا یک کار را تمرین کنید و آن تمرکز بر داشتهها است (یادش بخیر در کتاب «آیین زندگی» از «دیل کارنگی» شعاری بود با نام «آنقدر خودت را مشغول کن تا زمانی برای نگرانی نداشته باشی» . یاد میگیرید آنچه قرار است وارد ذهن کنید و زمانی که میگذارید با ارزش است. من وقتی قرار هفتهای یک کتاب را با خودم گذاشتم (غیر از هفتههای خاص) خیلی از اطرافیان به من میگفتند چطور میتوانی به این هدف برسی. من گفتم کافیاست تلویزیون را حذف کنم. فقط با حذف تلویزیون شما میتوانید هفتهای یک کتاب بخوانید. کتابی که میدانید چه کسی آن را نوشته، تعداد زیادی آن را خواندهاند و از آن بهره بردهاند نه برنامهای که زمان زیادی را به نشان دادن تبلیغ (کالا و به اصطلاح عقاید و تفکرات) میگذراند و شاید بخش کوچکی را به نمایش مطلب مفیدی اختصاص دهد. من آن تبلیغات را علف هرز چرای ذهن میدانم.
البته واضح است که نگاه کردن یک برنامه مشخص تلویزیونی، فیلم، یا ارتباط با دوستان و متخصصین از طریق شبکه اجتماعی (مثل لینکدین، تلگرام و …) را چشمچرانی نمیدانم. مطالعه روزانه وبلاگهای مشخص یا سایتهای خبری که به قول محمدرضا شعبانعلی حزب کلیک نیستند را چراندن چشم و ذهن نمیدانم.
در واقع اعتماد من به یک فرد به تعداد کتابهایی که مطالعه کرده وابستگی شدید دارد. چرا که کار راحت نشستن پای تلویزیون و ماهواره و شبکههای اجتماعی را رها کرده و کار باارزشتری را که کمی هم چالشیتر است برگزیده. حتی یاد میگیرد که افراد مناسبی را در حلقه اطرافیان خود نگه دارد.
البته میپذیرم که گاهی کتاب خواندن ما هم نوعی چشمچرانی و ذهنچرانی است. سعی میکنم در «چطور کتاب بخوانیم» در مورد اینکه در مطالعه کتاب هم از این مورد دور باشیم بنویسیم.
سلام.این مجموعه پست های کتابخوانی تون رو پیگیری میکنم .خیلی ممنون.فقط اگه ممکنه کتاب خوب هم معرفی کنید.
حتما، سعی دارم موضوعی این کار رو انجام بدم، اون هم بعد از نوشتن بخش چگونه کتاب خواندن.
عالی
سلام جناب مدنی.از محمدرضا شعبانعلی به شما رسیدم. پیگیر نوشته هاتون هستم، لطفا با قدرت ادامه بدید. ممنون
سلام جناب مدنی .از محمدرضا شعبانعلی به شما رسیدم
مطالب مفیدی نوشتید ممنون
سلام اقای مدنی
من نمی دانم چرا از نظر مردم وحتی شما کتاب خواندن کار سخت است؟! ساده ترین کار است . من میتوانم اگر گردن و چشمانم اجازه دهند تمام روز را کتاب بخوانم. در هر زمینه ای. البته مغز هم باید همراهی کند. هر ساعت باید حدود ده دقیقه دست از مطالعه بکشم تا مفاهیم و اطلاعات در مغزم رسوب کرده و طبقه بندی شوند.. گاه با خودم فکر میکنم که کاش برای کتاب خواندن مختصر پولی می دادند . اگر پخت و پز و نظافت منزل اجازه می داد تمام وقت در منزل را صرف خواندن کتاب می کردم.
سلام جناب مدنی:
نمی دانم این مورد « هفته ای یک کتاب …» از کجا نشات گرفته ولی من مدتی بود این روش را ادامه می دادم ولی وقتی برای تحلیل و تفکرو درونی سازی مطالب نبود انگار حس می کردم دارم سطحی و معمولی عمل می کردم.
ولی در مرحله بعد این روش را کنار گذاشتم و هر کتابی را اینقدر تمرکز می کردم تا خوب حلاجی اش کنم و نتیجه ای که می گرفتم برام جالب بود : مثلا از مطالعه عمیق کتاب « افسانه کارآفرینی» مایکل گربر 2 مقاله مشتی نوشتم که برام لذت بخش بود و یا با مطالعه کتاب های « گاو بنفش و قبایل» از ست گادین نگرشم نسبت به خاص بودن و متفاوت شدن تغییر کرد و در همین زمینه 3 مقاله برای سایتم نوشتم… خلاصه با عمیق خواندن کتاب های : اقیانوس آبی ، گاو بنفش، قبایل و افسانه کارآفرینی، ایده عالی مستدام و تست مامان و … کسب وکاری در حوزه گیاهان دارویی ایجاد کردم.
سلام
کار شما کاملا درسته، اونهایی هم که هر هفته می خونن کارشون درسته!
یک نفر ماراتون کار میکنه، یکی سرعت، یکی وزنهبردار میشه یکی ژیمناست.
در ضمن شاید اگر یک هدف خوب قرار بدی و چند سال تایم بگذاری، بتونی در همون سطح یاد بگیری و با همون سرعت بخونی!
یک هدف ده ساله برای خودت بگذار (برای خود من کتابهایی ۵ سال طول کشیده خوندن فعالشون) بدون که میشه!
(منظورم از مثال پیش رو این نیست که شما اینجوری هستی، بلکه میگم نسبت به ده سال بعد خودت میتونی اینجوری باشی) فرض کن یک بچه اول ابتدایی برای خوندن یک صفحه باید نیم ساعت زمان بگذاره، برای فهم یک ضرب کلی زمان بگذاره، اما بعد از مدتی دیگه اینها رو در کمتر از یک دقیقه انجام میده.
سلام و وقت بخیر. ممنون از مطالب مفیدتون. سوالم اینه که اجازه دارم از مطالبتون کمک بگیرم برای پیج ابنستاگرامم یا گاهی عینا ازشون استفاده کنم؟
سلام با ذکر منبع شکلی نیست