این نوشته یک سوال را مطرح میکند؟ سعی دارم در دو بخش این موضوع را به جای مناسبی برسانم.
به نظر شما چه تفاوتی بین حیوان اهلی و وحشی وجود دارد؟
گاهی ما گوشتخوار بودن یا گیاهخوار بودن را مبنای وحشیگری میدانیم. اما ما اسب وحشی هم داریم. گاو وحشی هم داریم. شاید به نظر شما خشونت موجود در خوردن یا رفتار، عامل اصلی تعیین وحشی بودن حیوانات باشد. اما جالب است بدانید خشونت یک رفتار مقطعی است! مثلا خرس قطبی ممکن است چندین ماه در خواب باشد، کلی هم دنبال غذا میگردد. کلی سعی و تلاش تا مقداری غذا گیر بیاورد. شاید لحظه شکار را از وی جدا کنیم، شما کمتر صحنه خشونتآمیزی را از وی میبینید.
تازه خشونت یا صمیمیت یک رابطه نسبی است! مثلا به این عبارت زیبا از چگوارا دقت کنید:
از نظر انسانها سگها حيواناتی باوفا و مفيدند. اما از نظر گرگها، سگها گرگهايی هستند که تن به بردگی دادند، تا در آسايش و رفاه زندگی کنند!
حتما در کارتون سندباد خاطرتان هست که
سندباد برای تهیه تعداد زیادی نارگیل، به سمت میمونها سنگ پرتاب میکند.میمونها که در بالای درخت هستند تنها پرتابکردنیشان نارگیل است. از همین رو به جای سنگ نارگیل به سمت سندباد و دوستانش پرتاب میکنند!
مشابه همین موضوع را در جای دیگری خواندم که خاطرم نیست.
دلفینها با خود فکر میکنند که به این انسانهای احمق نگاه کن! کافیست کمی بپریم و دلقکبازی در بیاوریم تا برای ما غذا پرتاب کنند!
میبینید؟ یک جورایی همه چیز نسبی است. اگر ما خود را در قضیه میمونها اهلی میدانیم در قضیه دلفینها چه؟
البته میپذیرم کمی جزئیات مهم را در موضوع دخیل نکردهام. هدف اصلی من این است که بگویم باید با خودمان فکر کنیم چه تعریف مناسبی را میتوانیم از وحشی یا اهلی بودن ارائه کنیم؟
البته من این موضوع را در برخی از سخنرانیهایم با موضوع مسیر شغلی مطرح کردهام. و آنهایی که بودهاند میدانند منظور من از وحشی و اهلی بودن چیست!
سوال مهم این است که اصلا آیا وحشی شدن یا اهلی شدن خوب است؟ از طرف دیگر آیا ما وحشی هستیم یا اهلی؟
از دید من وحشی بودن به معنای آن کاری است که میمون با نارگیلهای خود میکند! وحشیگری آن کاری است که گرگ با گله گوسفندان میکند! تمامی گوسفندان را میدرد بدون این که بتواند بیش از یک گوسفند را بخورد! وحشیگری آن کاری است که دانشجویان ما به سرشان میآید! سالها و سالها درس میخوانند. بدون درآمد، بدون حقوق. حالا میخواهند در دو سال اول، تمامی آن فلاکتها را جبران کنند!
وحشیگری کاری است که یک آدم خیلی گرسنه یا تشنه میکند. بدن به او میگوید که احتمالا حالا حالاها آب و غذا نیست. بنابراین بیش از آن مقداری که لازم دارد مصرف میکند کما این که به بد شدن حالش بینجامد.
وحشی (برخی) پزشکان و متخصصان ما هستند! سالها درس و سختی میکشند و حالا به قدرت رسیدهاند. جان مردم در اختیار آنها است. مانند آن گرگ نمیتوانند از آن همه پول استفاده کنند اما تا میشود انسانها را زخمی میکنند با کم وقت گزاشتن برای آنها.
وحشی (برخی) مسئولین ما هستند. سالها برای رسیدن به قدرت حقارت کشیدهاند. استرس دیدهاند. و حالا کمی وقت دارند تا عقده و بدبختیهای این همه سال را جبران کنند.
میدانید نقطه ضعف وحشیها چیست؟ زود گول میخورند.
یک تحقیق جالب در افغانستان در سالهای بعد از طالبان انجام شد (این بخش از خاطرات من نقل میشود، امیدوارم به زودی منبع مناسبی برای آن پیدا کنم).
بعد از این که آمریکا به افغانستان حمله کرد و حکومت تشکیل شد، کشورهای بسیاری شروع به کمکهای مالی و غیر مالی کردند. پولهای بسیاری به افغانستان سرازیر شد و از طرف دیگر خود افغانستان هم درآمدهایی داشت.
بعد از چند سال یک اتفاق عجیب نمایان شد. طی این سالها فساد مالی به شدت افز ایش پیدا کرده بود. حالا با توجه به این که پولها از طریق بینالمللی وارد میشد تحقیقات بسیاری توسط گروههای کارکشته انجام شد، تا مشخص شود چرا به این شدت فساد مالی بالا گرفته است. چرا این سطح رشوهگیری زیاد شده است؟
جواب خیلی جالب بود. با مدیران مختلفی که رشوه گرفته بودند مصاحبه شد و جواب آنها اغلب حاوی یک موضوع مهم بود: «ما نمیدانستیم حتی ۲ ماه دیگر سر کار هستیم یا خیر، حتی زنده میمانیم یا نه. بنابراین وقتی به سر کار میآییم سعی میکنیم تا جایی که راه دارد به هر طریقی که ممکن است، پول جمع کنیم.
بیخود نیست کمترین فساد در کشورهای سوشیالیستی است.
شما اگر بخواهید یک وعده غذای معمولی بخورید شاید یک پرس غذا، جوابگویتان باشد. اما کافی است تا کمی گرسنگی کشیده باشید که ببینید چندین برابر خوردهاید. بنابراین در بسیاری از تحقیقات ثابت شده است که ورزش کردن میتواند منجر به افزایش وزن شود و شما اگر قصدتان کم کردن وزن است سراغ ورزش نروید!
برای پول هم همینطور است. اگر با نگاه مناسب و آرام نگاه کنید، میبینید که آنقدرها هم برای زندگی پول نمیخواهید! اما کافیست مانند این روزها یا ۸ سال پیش، ایجاد ناامنی کنید و در نظم ذهنی مردم آشفتگی ایجاد کنید، مردم دیگر به خودشان هم رحم نمیکنند و تا میشود وحشی میشوند.
این موضوع حتی برای توسعه فردی هم درست است! یعنی سالها در یک وضعیت افتضاح زندگی کردهایم و همه سالهای خود را هدر دادهایم و ناگهان میخواهیم صدم ثانیهها را حفظ کنیم. سالها مطالعه زیاد نداشتهایم و ناگهان میخواهیم با مطالعه چند کتاب، خود را چنان کتابخوانی معرفی کنیم که نظیرش نیست.
البته من به جوگیری مثبت نظر منفی ندارم! اما نگران وحشیگری هستم.
وحشیها عمر بلندی ندارند. ریسک زیادی دارند.
چقدر دغدغههای متفاوت و نابی نسبت به اطرافیانم دارید. خوندن مطالب شما واقعا برام لذت بخشه، ممنونم ازتون.
آیا امکان دسترسی به سخنرانیهاتون در موضوع مسیر شغلی هستش؟ اگرم امکانش باشه لطفا چنتا منبع مفید در این زمینه معرفی کنین.
ممنون.
احتمالا یکی تخصصی و یکی عمومی انتهای همین ماه داشته باشم. این بار را اطلاع خواهم داد.
میثم عزیز
عیدروبهت تبریک میگم.
درمورد نسبی بودن ،تقریبا درهمه جا هست.مثلا درحقوق شرکت ها،مادونهاد داریم یکی مدیریت شرکت یکی نهاد هدایت کننده،یابه تعبیری یکی میشه مغز یکی زبان شرکت.حال اگرمعامله ای انجام بشه که تعارض داشته باشه،کی باید ضرر رو تحمل کنه؟سهامدارها یا ثالثی که خریده؟مثلا در شرکتهای تجاری توجه به ثالث هست .اما باز درحقوق مدنی قضیه دقیقا برعکس هست ومرکز توجه مالک هست ونه ثالث.درموضوعات دیگه هم همینطور هست.درمورد خوب یابدبودن گفتی،خب سوال اینه که،اگردرمحیطی باشیم که اکثروحشی باشد!آیا مامیتونیم اهلی باشیم؟خورده نمیشیم؟راه مقابله اش چیه؟ماهم بایدوحشی بشیم؟آیا وحشی یااهلی،بودن ما فقط دست خودمون هست؟یامحیط هم موثره؟درمورداینکه ماکدومش هستیم رونمیدونم!شایدالان اهلی باشیم،ولی خب اگه شرایط برای ماهم فراهم بشه وحشی نمیشم؟!(شایدمصداق این باشیم که میگن طرف آب گیرش نمیاد وگرنه شناگرخوبیه!)براهمون اینو نمیدونم کدومش هستم!تو یه کلمه میخای بگی وحشی ها کسایی هستن که زیاده روی میکنن.زودگول خوردن رونفهمیذم!توچی زود گول میخورن؟بهرحال راهکاررونگفتی،البته احتمالا در نوشته بعدی اشاره میکنی.
سلام بر اقا میثم عزیز
سرباز که بودیم اموزشی ؛ سرهنگ ها به ما فشار می اوردن می گفتن :باید سختی بکشین یکی از یچه ها گفت دلیل نمیشه که چون ما امریه هستیم(شاید بچه سوسول باشیم )دیگه فشار بیشتر تراز بچه های سرباز عادی به ما وارد بکنین
ما هم تو زندگیمون سختی کشیدیم. سرهنگه که دید راست میگه دوستمون؛ گفت :اگه سختی کشیدین که عقده ای میشین؛ اگه هم نکشیدین که ادم میشین
به نظرم اونایی که وحشی میشن
وحشی (برخی) مسئولین ما هستند. سالها برای رسیدن به قدرت حقارت کشیدهاند. استرس دیدهاند. و حالا کمی وقت دارند تا عقده و بدبختیهای این همه سال را جبران کنند
فک کنم وحشی یا اهلی شدن بستگی به شرایط و انتخاب خود جاندار داره و خیلی عوامل دیگه
سلام
پاراگراف آخر در مورد توسعه فردی برای من تامل برانگیز هست، ممنون میشم اگر کمی بیشتر بازش کنید.
حتما، این موضوع تا ۴ یا ۵ قسمت ادامه خواهد داشت.
سلام اقای مدنی
لطفن این سخنرانی های که در مورد مسیر شغلی هست رو اطلاع رسانی کنید ممنونم
سلام جناب مدنی
البته در مورد کتابخوانی، بعد از مدتی مطالعه نکردن، در صورتیکه مطالعه زیاد به کاری مداوم و پیوسته تبدیل شود می تواند تاثیرات مثبت زیادی در زندگی فرد داشته باشد.
البته شما به خوبی مطلب رو مطرح کرده و مصداق های عالی بیان نمودید.
ممنون از مطالب جالب و قابل تاملی که منتشر می کنید.
سلام
و چقدر به شخصه هراس دارم که وحشی ای نشوم که از ولع زود تر و بیشتر پول جمع کردن ، خون دیگران را در شیشه کنم و اسمش را ارزشمندی و حساسیت کار بگذارم و در بی شرمانه ترین حالت بگم که دیگران می خورن من چرا نه !
تشکر