زمان قدیم، اول اسم کسی (یه عنوان پیشوند یا به عنوان فامیل) حرفه او یا جایی که رفته بود را نام میبردند. مثل حاجی …، مشهدی …، کربلایی …، شاطر …، میرزا … تا آخر عمر جایی را که رفته بود اول اسم او میگذاشتند تا یادشان نرود طرف چه مسیری را طی کرده است.
امروز وقتی کسی در معرفی خود نام دکتر یا مهندس را اول نام خود میآورد همان حس شاطر و میرزا به من دست میدهد. جالب این است که چنین کاری به کرات چه در انتخاب نام سایت، آیدی لینکدین، آیدی شبکه اجتماعی و از این دست تکرار میشود. شما نگاه کنید اساتید بزرگ در نام سایت یا محاوره، در اول اسم خود دکتر میگذارند؟
متاسفانه در ایران و برخی کشورهای توسعهنیافته مثل هند، پاکستان، عراق و از این دست، نام دکتر را اول اسم خود به کار میبرند. چرا که خود را آنقدر ناچیز میشمارند که میخواهند با آوردن اسم دکتر به خود شخصیت دهند (البته عجیب این است که آلمان و جنوب آمریکا هم چنین است! شاید اثرات مانده از حزب نازی باشد).
حتی در بسیاری جاها باب شده که دانشجوی دکتری را هم دکتر مینامند و شخصی که دانشجوی دانشگاه شده را مهندس. دیگه فکر کنید آش چقدر شور شده که برای این استفاده بد و اعتماد بیمورد مردم به این القاب، قانون تصویب کردند برای مجازات استفاده غیرمجاز از عناوین علمی.
همچنین در ۱۳۸۷ برای جلوگیری از این موارد بخشنامهای تصویب شد:
اين بخشنامه نه تنها ذکر اين عناوين را در نامههاي رسمي غيرمجاز اعلام کرد که در بند ديگرش تأکيد دارد، در گفتوگوهاي روزمره ادارات دولتي نيز ديگر کسي حق ندارد، از عناوين مذکور براي مخاطب قرار دادن ديگران استفاده کند.
همچنین پس از موفقیت برخی چالشها (مثل چالش آب یخ)، چالشی هم برای این موضوع طرح شد:
دبیرعلمی همایش ملی فرهنگ دانشگاهی و نهادینهشدن گفتمان علم، از برگزاری چالش «اسم بدون دکتر» خبر داده، چالشی که میخواهد به تدریج عنوان «دکتر» را از جامعه دانشگاهی حذف کند.
البته هر کسی در جامعه دانشگاهی ما حضور داشته باشد، میفهمد که این چالش تقریبا شکست خورده است. چرا که هدف شفاف و دقیق آن بیان نشده بود.
فکر کنم اولین گام برای مبارزه با مدرک گرایی عدم توجه به مدرک طرف مقابل در صحبت و زندگی روزمره است. اگر خواستید طرف را استخدام کنید یا پروژهای به او بدهید، رزومه علمیاش را ببینید. خیلی از دوستان هم مدرک من شاید به من خرده گرفتهباشند و بگیرند که آنها را دکتر خطاب نکردهام، اما به نظرم این کار، اولین قدم برای مبارزه با مدرکگرایی است.
به نظرم، دومین کار مهم، این است که سابقه کار علمی و مهارتی را هماندازه و شاید بیشتر از مدرک معادل در نظر بگیرید. مثلا فرض کنید میخواهید یک برنامهنویس یا معمار سیستم استخدام کنید.
- یک لیسانس با ۶ سال سابقه را در حقوق و استخدام بر دکترای آن رشته ارجح بدانید. مگر این که شخص مورد نظر کار مرتبط بزرگی در دکترایش کرده باشد.
- یک لیسانس با ۲ سال سابقه را بر ارشد مقدم بدانید.
از طرف دیگر دوستان با مدرک پایینتر هم باید کسب علم، برنامه روزانه و منظمی را در زندگی خود بگنجانند و دچار روزمرگی نشوند. اگر در جایی مشغول کار هستید مرتب بر دانش خود بیفزایند تا ثابت شود که مطالعه مرتبط از بسیاری دکتراهای ما ارزش بیشتری دارد.
راهکار سوم این است که، برای افرادی که اول اسم خود یا همسرشان دکتر/مهندس اضافه میکنند اعتبار پایینتری قائل شوید. کسی که از اعتماد به نفس، دانش و مهارت کافی برخوردار است نیازی به این القاب ندارد. کسی که عقده دکتر/مهندس خطاب شدن دارد، احتمالا به شما آسیب خواهد زد.
من خودم اساتید و همکاران رده بالاتر خود را حداکثر استاد خطاب میکنم (اگر نتوانم نام کوچک یا بزرگ را خالی نام ببرم)، شما هم در دانشگاه حداکثر از این مورد استفاده کنید.
در نهایت این که اگر خواستید دانش و مهارت کسی را محک بزنید، از او بخواهید ۵ کتابی را که در سال اخیر خوانده است نام ببرد، البته افرادی که صاحب شرکتهای بزرگ یا درگیر پروژههای عظیم هستند هم ممکن است وقت کافی نداشته باشند، اما حتی از آنها بخواهید ۵ پروژه بزرگ و چالشی اخیری که انجام دادهاند را نام ببرند. ۵ چارچوب آخری که یادگرفتهاند را نام ببرند. ۵ نویسنده جدیدی را که شناختهاند نام ببرند.
اگر حتی درصدی برای تغییر ارزشگذارش از «مدرک» به «میزان مطالعه (حتی شناخت نویسنده)» ببریم، گام بزرگی را در جهت پیشرفت کشورمان برداشتهایم.
پانوشت ۱: معنی دکتر از کلمه لاتین docēre میآید به معنای مدرس! اروپا و فرانسه در قرن ۱۳ میلادی به خصوص دانشگاه بلونیا و دانشگاه پاریس آغازگر استفاده از پیشوند دکتر بودند. بعدها در کل اروپا رایج شد.
پانوشت ۲: در این مورد و علتهای روانی/اجتماعی/تاریخی آن بیشتر خواهم نوشت.
جناب آقای مدنی گرامی.
از خواندن نوشته هایتان لذت بردم. باید اعتراف کنم که پس از این 16 سال وبگردی، تمیز دادن نوشته های سره و محتوای غنی از نوشته ها و محتوای سطح پایین را آموخته ام. جنس قلم شما و نوشته هایتان از آن نوشته هایی است که در یاد مخاطب می ماند.
به خصوص از نوشته های سلسله وار حضرت عالی در باب کتابخوانی لذت بردم و خواستم بدین وسیله تشکری از شما کرده باشم.
از این پس به جمع خوانندگان دائمی نوشته های شما اضافه شدم.
با مهر
یاور مشیرفر
یاور عزیز خوش آمدی. وبلاگت را خواندم و دوست داشتم. اینجا هم در ادامه مطلبی از تو، نوشتم.
سلام جناب آقای مدنی
این اولین پستی از شما بود که خواندم و پست های مربوط به کتاب و ادامه همین را هم باید بخوانم.
دو چیز ذهن من را در این مورد و درکل ادامه تحصیل ندادن برای دکترا به خود مشغول کرده و نمی دانم شاید غلط باشد:
1. اگر این عناوین دکتر و مهندس که به لحاظ فلسفی و زبان شناسی امور اعتباری هستند ، به نوعی مسمی ملموس و در خور هم در عالم واقع داشته باشد حداقل کمتر موجب آزار ذهنی به شخصه خود من می شود. به عبارت بهتر حتی اگر بپذیریم لزومی هم در حذف این عناوین نباشد ، حداقل آن کسی که دکتر یا مهندس و… خطاب می شود در عالم واقع شان علمی و عملی مورد نیاز را حقیقتا داشته باشد.
2.برداشت من این است که ( البته به نوعی شما هم از کاربرد عناوین ذکر کردید) در گذشته در حوزه دانش (با تمام نواقص و پیشرفتهای مختص آن دوران) هویت سازی با توسل به غیر منوط به شاگردی واقعی نزد انسان های عالم و فاضل بود و شاگرد بعد از مدتها شاگردی و صاحب صلاحیت شناخته شدن از طرف دیگران ملقب به یک عنوانی می شد ولی در اعصار اخیر و به ویژه با سهل الوصل ترشدن رفتن به دانشگاه هویت سازی دیگر با توسل به شاگردی به معنای واقعی و خروجی واقعی داشتن نیست و صرف آزمون و ورودی به دانشگاه و نهایتا فازغ التحصیلی هویت جدید و بی خاصیتی تحت عنوان مهندس و دکتر و… شکل می گیرد.
پایدار باشید.
فوق العاده فوق العاده فوق العاده لذت بردم!!
یعنی اینا همه حرفای دل خودم بود که میخواستم گفته بشه. هرچند شاید سهمم خیلی کوچیک باشه توی این اتفاق اما استوریش کردم که مطلب رو حداقل فالوئرای خودم بخونن.
آخییییییییش! خیلی چسبید🤚🏻🌹