۱- تصور
یک لحظه تصور کنید که گوشی خود را در دست گرفتهاید و میروید به ۲۲ قرن پیش، گوشی را با دو دستان خود بالا میگیرید. صفحه السیدی را روشن میکنید… بله… شما لوح درخشان را در اختیار دارید و میتوانید بر پهنهای، حکمرانی کنید. (فقط) نور صفحه نمایش گوشی شما، کافیست تا به مردم ثابت کنید، شما بر همه آنها برتر هستید. آنها به خاطر آن لوح درخشان
۱) اختیار ناموسشان، جانشان، اموالشان را در اختیار شما قرار میدهند.
۲) برای شما احترام زیادی قائلند، زیرا بالاخره چیزی دارید که هیچ کسی نمیتواند داشته باشد.
۳) الگوی دیگران میشوید و مرتب در محافل، مکاتب و دانشگاهها، از رفتار و آداب شما تعریف میشود.
۴) البته باید شانس هم داشته باشید، در برخی مناطق دیگر که قبل از شما کس دیگری نور السیدی آورده باشد، ممکن است بر نور السیدی شما خرده بگیرد و مردمی را که بر آنها (با آن نور) حکومت میکند، آن نور جدید را نشانه شیطان بدانند! شما را به عنوان نمادی از شیطان در آتش میاندازند. بالاخره دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند.
۵) حتی ممکن است، کسی از یک آبادی دور و ثروتمند آمده باشد. نور السیدی او بر شما ارجح است! چرا؟ بالاخره آنجا وضع پولیشان خوب است، حتما السیدی بهتری تولید میکنند و مردم دنبال یک نفر برای پادشاهی میگردند. السیدی آنها احتمالا روشنتر است، احتمالا دوام بیشتری دارد.
۲- تَعَمُق
میدانم رفتار آن مردم، به نظر شما احمقانه میآید، آخه نور السیدی داشتن هم شد نماد برتری؟ آخه حالا یک دانشی از توی گوشی جستجو میکردی و وضع کشاورزی را بهتر میکردی، جلوی جنگها را میگرفتی یک چیزی! آخه نور السیدی هم شد دلیل احترام؟
من برای خودم و جامعه دانشگاهی و صنعتی خودمان متاسفم، اما همه ما به همین حماقت دچاریم. نور السیدی را مدرک دانشگاهی (یا یک موسسه آموزشی) در نظر بگیرید. (به تطابق موارد بالا با موارد زیر دقت کنید)
۱) همسر شدن یک نفر برای خودتان، برادرتان، خواهرتان، دخترتان یا پسرتان را به خاطر مدرک، برای ازدواج میپذیرید و و برای دیگری بدون مدرک نمیپذیرید (ناموس) خود، فرزند و همسرتان را در اختیار یک پزشک (مدرکدار) نادان قرار میدهید (جان)، به صحبتهای مدرکگرفتههای اقتصاد و مدیریت اعتماد میکنید و بخشهای حساس کار و زندگیتان را در اختیار او قرار میدهید (مال).
۲) برای مدرک احترام قائلند و در یک شرکت، سازمان و … با نام آن مدرک صدایتان میکنند. در فامیل و خانواده (حتی همسر) دکتر، مهندس صدایتان میکنند. وقتی تلویزیون، شبکه اجتماعی، روزنامه و … از او نام میبرند در حالی که یک عنوان مدرک با خود دارد احترام برای شما قائلند.
۳) شما را در صدر مینشانند و احترام زیادی برای شما قائلند، چرا؟ بالاخره مدرک دکتر مهندس دارید. بالاخره چهار سال در دانشگاه وقت گذراندهاید.
۴) البته باید شانس بیاورید، اگر مدیر شما مدرک پایینتر یا همسطحی با شما داشته باشد، مشکلات روی سر شما ریزش میکند. به شما در دانشکده، محل کار و … صدها بهتان میبندند. پیشکسوتانی که باید برای شما در دانشگاه و محل کار راهنما باشند، زیرآب شما را میزنند! چرا؟ چون فقط باید آنها با مدرکشان حکمرانی کنند.
۵) طرف از دانشگاه خارجی (به عمد از کلمه «خارجی» استفاده کردم) مدرک گرفته، بالاخره او بر شما برتری دارد. او از جای پولدارتر و ثروتمندتری مدرک گرفته، باید بر شما برتری داشته باشد. حتی جالب است خود بنیاد نخبگان برای کسی که در یک دانشگاه خارجی تحصیل کرده باشد، دهها برابر تحصیلکردههای ایرانی خدمات دارد! تو که از ایران دکترا گرفتهای را چندین سال میدوانند اما برای او امکانات زیادی (حداقل برای یکسال) قائلند.
۳- حکومت با جهل
من در قسمت قبل به هیچ وجه منکر (یا موید) برتری مدرکدار بر بیمدرک نبودم. به هیچ وجه در پی مقایسه مدرک از خارج و داخل نیستم، به هیچ وجه قصد تخریب مدرکداران عزیز را ندارم. اما واقعا به نظر شما چه ربطی داره؟ چرا باید برای مدرک یک فرد احترام زیادی قائل باشید؟
من با پزشکان بسیاری سرو کار داشتهام که اولیهترین اصل پزشکی را (که شناسایی بیماری است) را انجام نمیدهند! آخر یک پزشک و متخصص، چطور میتواند در ۳۰ ثانیه بیماری شما را تشخیص دهد و برایتان (در بهترین حالت) آزمایش بنویسد! یا دارو تجویز کند؟
یک دارنده مدرک روانشناسی (با عنوان دکتر…) آمده و در لینکدین، گفته
این ۷ دسته انسان را از زندگی خود حذف کنید. ۱ – ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ۲ – ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺘﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ۳ – ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺘﺮﺱ میدﻫﺪ. ۴ – ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ میکند. ۵ – ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ میکند. ۶ – ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮﺍﺕ ﻣﺨﺮﺏ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ . ٧- شخصی که بی حرمتی برایش تفریح است.
من کاری به درستی و غلطی عبارتش ندارم (با این که با آن مخالفم) اما نکته من این است که: کدام انسان، با یک سواد حداقلی، برای مردم، به صورت عام تجویز میکند؟
در سالیان اخیر، چند بار خبر کتک زدن شدید دانشآموزان توسط معلمان را شنیدهاید؟ (برای ما دهه شصتیها که دیگه نیازی به شنیدن خبر نداریم). آخر کدام معلم با سواد، دانشآموز را میزند، اگر اندکی بوی معلمی برده باشد و کمی در مورد شغل خودش مطالعه کرده باشد؟ معلم معمولا یک فرد مدرکگرفته است و ما وقتی میخواهیم از آدم باسواد بدبخت مثال بزنیم به او اشاره میکنیم. آخه مگه معلمها نماد سواد هستند؟
این لیست را من میتوانم در دانشگاه، سازمانها و … ادامه دهم. قصد نق زدن ندارم. فقط منظورم این است که مگر یک پزشک یا روانشناس کیست؟ یک معلم دبستان یا استاد دانشگاه کیست؟
یک سایت مثل الف آمده و در توصیف برتریهای یک نفر (نویسنده بعضی نوشتههایش) نوشته «دوره فوقدکترا را در فلان دانشگاه گذرانده است». آخه یکی نیست مگه ما دوره فوق دکترا داریم (چند تا معدود بود که دیگه خبری ازشون نیست)، اون دوره پسادکتری هست. همین کار را خیلی از سایتها و شبکههای اجتماعی برای معاون حقوقی جدید رییس جمهور انجام دادند و چنین توصیفش کردند «فوق دکترا از هاروارد»، این عبارت را جستجو کنید و فقر دانش از مدرک را در سایتهای خبری اصلی ما درک کنید.
مشکل این جاست که میتوان با جهل بر مردم حکومت کرد و با جهل خود به دیگران اجازه داد تا بر ما تسلط یابند. چنین است که در نهجالبلاغه داریم «اَلعِلمُ سُلطان». شناخت مدرکها، به ما پوچ بودن آن را میشناسد. به ما میفهماند که مدرک، نماد برتری نیست، با مدرک، نباید حکومت کرد و تحت حکومت بود.
مدرک، حاصل گذراندن یک دوره در یک جایی است. همین!
۴- مدرکها را بشناسیم، چیزی بیشتر از یک نور السیدی نیستند!
من در زیر، یک فهرست تهیه کردهام، اگر نقصی در آن دیدید یا مدرکی کسر بود در دیدگاهها بگویید تا اضافه کنم.
۱- دیپلم یعنی شما ۱۲ سال در مدرسه درس خواندهاید (تا ۷ بار مشروط شدن را هم دیدم که در این صورت ممکن است تا ۲۰ سال طول بکشد). این که چقدر آن دانش به درد امروز شما میخورد مشخص نیست.
۲- فوق دیپلم، یعنی شما دو سال اضافه بر دیپلم در دانشگاه بودهاید و درسها را گذراندهاید.
۳- لیسانس، (که اشتباها به آن مدرک کارشناسی میگویند و معنی بسیار متفاوتی میدهد) یعنی شما ۴ سال اضافه بر دیپلم خواندهاید.
۴- فوق لیسانس، (که به اشتباه کارشناسی ارشد میگویند و کاملا ترجمه افتضاحتری هست. پانوشت ۱ را ببینید.) یعنی دو سال اضافه بر لیسانس را در دانشگاه بودهاید.
۵- دکتری (که با واژهاش به شدت مشکل دارم و دوست دارم چند پست در موردش بنویسم)، یعنی شما ۴ تا ۷ سال پس از لیسانس در دانشگاه بودهاید و یک رساله هم دادهاید.
۶- پسادکتری (که فوق دکتری نیست) یعنی شما پس از دوره دکتری خود، نیاز داشتید کمی کارآموزی (پژوهش یا آموزش) کنید. این دوره به نوعی به معنی «دوره کارآموزی پس از دوره دکتری» است. از ۱ ماه تا ۵ سال میتواند طول بکشد.
۷- مدرکهای خارج دانشگاهی هم مشابه دورههای بالا تعریف میشوند و به معنی گذراندن یک دوره خواهد بود.
۸- مدرک X از خارج، یعنی هر یک از مدارک فوق در خارج کشور گرفته شدهاند.
۹- مربی دانشگاه، یعنی یک نفر با مدرک فوق لیسانس، در دانشگاه تدریس میکند و به عنوان هیئت علمی استخدام شده است (به هر یک از هزاران مدل اختراع شده در کشور).
۱۰- استادیار دانشگاه، یعنی یک نفر با مدرک دکتری در دانشگاه به عنوان عضو هیئت علمی به استخدام دانشگاه درآمده است.
۱۱- دانشیار، یعنی یک نفر پس از استادیاری، امتیازات پژوهشی، آموزشی و اجرایی را (با حداقل حدود ۵ سال گذر مرحله قبل) کسب کرده است.
۱۲- استاد (گاهی برای تاکید استاد-تمام میگویند)، یعنی یک نفر پس از دانشیاری، امتیازات پژوهشی، آموزشی و اجرایی را (با حداقل حدود ۵ سال گذر مرحله قبل) کسب کرده است.
۱۳- مدرس دانشگاه، یعنی شخصی که (معمولا فوق لیسانس به بالا) که در دانشگاه برای یک ترم (و شاید در ترم بعد تمدید شود) درسی را تدریس میکند.
۱۴- یک پزشک عمومی کسی است که حدود ۷ سال را در دانشگاه پزشکی گذرانده است.
۱۴- یک متخصص کسی است که پس از گرفتن مدرک عمومی، ۳ تا ۵ سال دیگر درس خوانده (معادل دکتری تخصصی سایر رشتهها).
۱۵- یک فوق تخصص کسی است که پس از تخصص، سه سال را برای گرفتن فوق تخصص گذرانده باشد (یه جورایی معادل دوره پسادکترای ۳ ساله رشتههای غیرپزشکی).
لطفا به چند نکته توجه کنید:
الف) من به هیچ وجه منکر سختیها، تلاش و مطالعات شما در دوره تحصیلیتان نیستم. بلکه منظورم این است که هیچ تضمینی نیست، حتی اگر در بهترین دانشگاهها خوانده باشید. از طرفی میدانم که پذیرش در یک امتحان سخت، ملزوم هیچ دانشی در آن حوزه نیست!
ب) بنده به هیچ وجه منکر فواید مدرک نیستم، همچنانکه در نور السیدی موبایل هم فوایدی را قائلم.
ج) به عمد از مثال نور السیدی استفاده کردم تا بگویم بسیاری از کاربردهای آن وسیله بدون کارکرد خواهد بود و هیچ الزامی به وجود آنها نبوده است. مثلا شما وقتی به عنوان یک شخص با مدرک دکتری، میروید و در جایی کار میکنید، کلی چیز جانبی در گرفتن مدرک خود یاد گرفتهاید که احتمالا هیچ کاربردی نخواهند داشت و همچنین بالعکس، ممکن است یک چیز جانبی (همچنان که داشتن نور صفحه در موبایل یک چیز جانبی است) تمام کارکرد شما در یک جا را شامل شود.
د) رقابت برای ورود به دانشگاه و گرفتن مدرک را درک میکنم، اما این، چیزی به شما اضافه نمیکند! مثل این است که کلی توی صف خرید گوشی بودی و از هر هزار نفر به یک نفر گوشی میدادن (حتی بر اساس قابلیت). مسئله این است که این موضوع هیچ ربطی به احترام و … که برای مدرک قائل میشوند ندارد. این که از کلی متقاضی، فقط یک نفر فوق تخصص پذیرش میشود مانند این است که برای یک شغل منشیگری، صد نفر درخواست میدهند و ۱ نفر پذیرش میشود.
و) اگر مدرک را در کنار سایر شاخصها در نظر بگیریم میتوانیم تا حدودی و با خطای زیاد ولی قابل تحملی، شخص مورد نظر را برآورد کنیم.
ه) بنده خودم بیش از ۲۶ سال را تحصیل کردهام (بدون مردودی)، بنابراین امیدوارم مَثَل «گربه دستش به گوشت نمیرسه، میگه پیفپیف» را برای من به کار نبرید.
ی) دورههایی مثل اَنتِرنی، کارآموزی و … را به حساب برتری مدرک خود قرار ندهید. کسی هم که برای منشیگری، کارگری ساختمان، کارگری معدن و … هم میرود، دورههای زیادی را برای تثبیت در کار خود میگذراند، حالا ممکن است، این دورهها اسمهای قشنگی مثل اَنتِرن، طرح یا پسادکتری نداشته باشند و به آن ۳ ماه دوره آزمایشی بدون حقوق بگویند.
پانوشت ۱: یک جمله بسیار زیبا در مورد ضعف ترجمه و فارسی حرفزدنمان شنیدم که یادم نیست از کیست، اگر کسی میداند بگوید مرجع را اعلام کنم:
ما ملتی هستیم که عدم استفاده ازیک کلمه خارجی ایمیل، از دو واژه خارجی دیگر پست الکترونیک استفاده میکنیم!
پانوشت ۲: دوره هر یک از مدارک فوق، ممکن است تغییراتی در اندازه و میزان داشته باشند (با توجه به کشور، رشته، دانشگاه و ….).
پانوشت ۳: تصویر فوق، ترکیبی از پوستر فیلم «دهفرمان» با یک گوشی موبایل است، که میخواستم سریع آماده کنم. چون عکس یک موضوع فرعی بود، از Paint استفاده کردم.
اولا که من بند “ی” رو متوجه نشدم یعنی چه
ثانیا تقریبا با صحبت های شما موافقم ولی با قسمت هایی هم موافق نیستم
مثلا اینکه وقتی تاکید میکنیم کسی مدرک دانشگاهی مثلا از امریکا داره به این دلیله که در امریکا درس خوندن و نمره قبولی گرفتن و موفق شدن سخت تر از کشور خودمون هست و قابل انکار هم نیست.
اما خوب به هر حال با این خیلی موافقم که ما باید نمودهای بیرونی درس و تحصیل را ببینیم.اینکه در جمعی بدون دانستن مدرک افراد صرفا از روی اعمل و رفتار و صحبت ها و…بشود گفت که چه کسی مدرک بالاتری دارد.و من فکر میکنم اگر این طور نیست این کم کاری و اشتباهاتیه که تو سیستم دانشگاهی و اموزشی ما وجود داره وگرنه داشتن مدرک اگر همه چیز مدیریت شده و حساب شده و درست باشه خیلی هم میتونه خوب باشه
و نکته دیگه اینکه انتظار میره کسی که ۴ سال در دانشگاه درس خونده نسبت به دیگری که این دوره را نگذرونده سطح بالاتری داشته باشه در علم،گفتار،رفتار،اندیشه
و در دانشگاه های ما حدود ۳۰ واحد درسی دروس عمومی و معارف گذرونده میشه و این اصلا کم نیست.به اندازه یک ترم تحصیلی محسوب میشه و لاقل ما به طور پیش فرض انتظار این رو داریم که شخصی که بعد از ۴ سال از دانشگاه فارغ التحصیل میشه با مدرک لیسانس حداقل به اندازه همان واحدهای معارف و خودشناسی و …که گذرانده بدانه.و اگه این اتفاق نمی افته کم کاری و خیلی مساعل دیگه مطرحه
ممنون از دیدگاهتون.
۱- انتظار درستی نیست! شما اگر در خانه بنشینید و فکر کنید، یا بروید سر کار، اونقدر برای شما درس آموز و نکتهدار هست که از دانشگاه هم ممکنه بیشتر باشه! من خودم هم در بازار انقلاب کار کردم، هم پاساژ کاشانی در حوزه لوازم یدکی، هم در ساختمانسازی. خیلی از چیزهایی رو یاد گرفتم که در دانشگاه یاد نگرفتم و اصلا امکان یادگیری آن وجود نداشت. اون ۳۰ واحدی که شما میگید، رو اگر خوانده باشید، متوجه میشید که چیزی به رفتار و دانش آدم اضافه نمیکنند. من یادمه سال آخر لیسانس، به استاد معارفمون گفتم، تو رو خدا یه چیز فراتر از اثبات خدا بگو. یه چیزی بگو که صدها بار برامون تکرار نشده باشه! به استاد ادبیات گفتم، به جای روخوانی از یک کتاب ادبیات درسی، بیا و ما رو با دو تا شاعر و نویسنده آشنا کن. .. به خاطر همین رفتارم هم نمره ۱۲ گرفتم از اون درس! یعنی استادی که سالها داره حکمت و استدلال درس میده (۱۶ سال) به خاطر یک پیشنهاد، ۸ نمره شما رو کم میکنه.
۲- بند «ی» رو نامفهوم نوشته بودم، ممنون که اطلاع دادید، اصلاحش کردم.
۳- این که خیلیٰها از سیستم آموزشی ایراد میگیرن، مثل اینه که به کارخونه تولید موبایل ایراد بگیرید که چرا موبایلتون برای ما شخم نمیزنه! این چه نور السیدی هست که کار یک گاو رو هم انجام نمیده؟ کار سیستم دانشگاهی یک چیزه و انتظارات ما یک چیز دیگه. سیستم دانشگاهی برای یک چیز ساخته شده و ما (به عنوان جامعه) مسئولیت و برتری زیادی براش قائلیم که حقش نیست.
۴- تاکید هم کردم، مدرک مثل یک نور السیدی موبایل میمونه، خیلی خوبه، پاکه، نور داره، توی دست جا میشه، کلی خوبی داره. صحبت من این بود که معنی مدرک رو بدونیم و اضافه بر چیزی که هست براش احترام قائل نشیم و ازش چیزی نخوایم که در توانش نیست.
۵- مدرک گرفتن از خارج، اصلا سختتر از مدرک گرفتن (حداقل در دانشگاههای خوب خودمون) نیست! ممکنه مباحثی مثل غربت، تنهایی یا یادگیری زبان را مطرح کنید که من میگویم، اینها ربطی ندارند! اگر دانشجوی خیلی خوبی بوده که کمکهزینه گرفته (که در ایران نیست) و اگر هم متوسط بوده که توسط خانواده تامین شده و مشکل دانشجویان بیپول کشور خودمان را ندارد. مسئله این است که کلی هم آسیب در تحصیل در خارج هست که در داخل نیست. البته من منکر دانش برخی از آنها نمیشوم هرگز، اما نکتهام این است که در حالت عمومی برتری (به دردبخوری) ندارد.
شما به ۱۰۰ تا تجارت اول (دانشبنیادن) کشور نگاه کن. از دیجیکالا و همکاران سیستم بگیر تا توسن و ورزش ۳، از کاله و (آپارات، میهنبلاگ و کلوپ) بگیر تا بازار و دیوار (بچههای بازار و دیوار فقط یک دوره دوساله کارآفرینی را در خارج بودن و لیسانس را در صنعتی شریف بودند). از تخفیفان و گلرنگ بگیر تا بهروز و قلمچی! هیچ کدوم از بنیانگذارانشون از خارج مدرک نگرفتن! اونقدر میتونم برات مثال بزنم که مطمئن باشی، ما کارآفرین و مدیر قوی مدرک گرفته از خارج خیلی کم داریم. شاید بگید پس این از خارج مدرکگرفتهها کجان؟ من برات میگم: دانشگاهها، سازمانها و شرکتهایی که مدل دولتی دارن و به عنوان مدیر، از اونها استفاده میکنند یا این که این افراد صاحب تجارتهای شکستخورده (مثل شیپور، بامیلو، تپسی و … شاید بپرسید چرا؟ تحلیلاشون رو توی همین وبلاگ ارائه میکنم) هستند، البته مثل اکثر حکمها، استثنائاتی هم درش هست مثل هاکوپیان و …
۶- نکته آخر این که اگر به قسمت ۲ همین سری نگاه کنید «تکامل شاخصهای کلیدی به جای چرخه تکامل معکوس» تاکید کردم که مدرک، یکی از روشهای بررسی کفایت و شایستگی یک نفره و نه بیشتر. یعنی قبول دارم که شاخص مهمی هست ولی خیلی وقتا، هیچ ربطی به کاربردش نداره! حتی میتونه ضرر داشته باشه. یک قسمت بعدی از همین سری رو خواهم نوشت در مورد مفهوم Over-qualify که بیشتر توضیح میدم.
در حالی که دارم کرفس سرخ میکنم به شدت هم میخونمتون… خیلی از سطرها و مفاهیم مطرح شده رو میپذیرم و قبول دارم
در اینکه میفرمایید انتظارات ما از مدرک و سیستم اموزشی زیادیه تردید دارم
اگر زمان ما برای کسب مدرک در رشته مورد علاقه و انتخابی صرفا صرف اموزش همون مباحث از مبتدی تا پشرفته میشد میتونستیم فرد مدرک گرفته رو حداقل خبره و ماهر در کارش (مدرکش)که به حساب بیاریم و سیستم اموزش رو در مسیر صحیح بدونیم
بنظرم شما بحث عقل شعور و فهمیدگی رو با بحث دانش در هم آمیختین درسته هر مدرک گرفته ای عاقل نیست و هر عاقلی مدرک گرفته نیست اما قطعا اونی که مدرک گرفته نادان بحساب نمیاد و استفاده از الفاظی مثل دکتر و مهندس دانش اون فرد در اون رشته رو نشون میده و البته دانایی در هر زمینه ای میتونه از مزیت های فرد بحساب بیاد و اینکه در بیوگرافیش این بیان بشه ایرادش کجاست؟!
منظور من اینه میتونیم مدرک فرد رو حتی اگه صرف پذیرش از میون هزاران نفر در یک رشته ای باشه و دانشی هم کسب نکرده باشه در کمترین حالت نشان پشتکار و استمرار در انجام یک کار هرچند بی حاصل که بدونیم و ازون دسته چیزهایی که بودنش بهتر از نبودنشه
اما در کل با مفهوم حرفهای شما موافقم که نماد برتری نیست و نباید باشه
کرفسها سوخت…
من هرگز نگفتم مدرکگرفتهها نادانند،بلکه حرفم این است که ربط موضوع را بفهمیم و فقط به عنوان یک شاخص در برآورد یک موضوع بدانیم. شاید یک خاطره بگویم برایتان بد نباشد. رفته بودم بیمه، مسئول بیمه گفت نام خودت را به عنوان کارفرما وارد کن. دفعه بعد به من گفت باید گواهی تاسیس کارفرما را بیاورید! گفتم من که خودم تاسیسی نداشتم. برگشت گفت: این چه دکتری هست که نمیفهمه اساسنامه چیست؟ من خودمم دانشجوی دکتری هستم ولی تو حالیت نیست!
گفتم من یک مدرک دکتری در ریاضی و علوم کامپیوتر دارم. چه ربطی به دانش من از قواعد بروز بیمه داره؟ این که شما دانشجوی دکتری هستی چه ربطی به من داره؟ من کی خواستم به خاطر دکتر بودنم گواهی ندم؟
مشکل اینه که ما دچار توهم مدرک میشیم. شاید بشه گفت «توهم مدرکداری» یک ماده مخدر با قدرت توهم زایی فراوان هست. حتی در صورت فوایدی هم باید تا حد امکان ازش دوری کرد. مثلا این که افراد برای صدا زدن شوهرشان،همسرشان یا فرزندشان از واژه دکتر، مهندس و… استفاده میکنند چه معنی دارد؟
معنا و مفهوم خیلی مهم است. باید مواظب توهمزایی بیشاز حد بود.
بحث جالبی رو باز کردی
در حین خوندن این پست ها یاد حرف دکتر مهدی نائبی افتادم، ایشون در گروه برق و مخابرات دانشگاه شریف تدریس می کنن و من بکمک سایت مکتبخونه دانشجو کلاس درس آمار و احتمال مهندسیشون بودم. یک جایی در درس ی مقایسه جالبی بین دانشگاه های ایران و خارج انجام دادن. گفتن در دانشگاه های خارجی دانشجو بعنوان پنبه وارد دانشگاه می شه و دانشگاه این پنبه رو نخ می کنه و در قالب یک پارچه با کیفیت می ده بیرون. بعد صنعت از این پارچه مرغوب ی لباس مناسب با قد و قواره خودش می سازه. اما در ایران ما بعد از اینکه پنبه وارد سیستم شد با سازوکاری که داریم در نهایت بصورت یک کیسه گونی تحویل می دیم بیرون. بعد بلافاصله می فرستیمش سربازی و در نهایت هرچی رشته بودیم رو دوباره می زنیم پنبه می کنیم. بنظرم تشبیه خیلی جالبیه هر چند از دانشگاه های خارج صرفا براساس شنیده های دوستان تحصیلکرده در خارج شباهتش رو می پذیرم ولی در مورد سازوکار دانشگاه های داخلی کاملا موافق هستم با ایشون. و فک می کنم علت اینکه اینهمه به این عناوین دکتر و مهندس چسبیدیم بخاطر اینه که اون هدف اصلی که دنبالش بودیم که همون کسب دانش و بکارگیری در حوزه کاری مربوطه هست رو بهش نرسیدیم و برای این زمانی که در دانشگاه صرف کردیم به همون حداقل عنوان مدرک بعنوان حداقل دستاورد اکتفا می کنیم.
در بحث توهم اجتماعی هم که واقعا سنگ تموم گذاشتیم و اونم اینه که بسیاری از افراد ثروتمند و دارای کسب و کار که گاها حتی مدرک دانشگاهی هم ندارن برای موفقیت هایی که داشتن در بین خودشان و حتی از بیرون با عنوان مهندس خطاب می شن و کلی به این نحوه ی معرفی کردن و معرفی شدن مفتخر هستن که این عجیبترین حالت ممکنه!!!!
ی مساله ی دیگه ای که می خوام تحلیلت رو بدونم اینه که با روی کار اومدن سایت هایی مانند مکتبخونه، فرادرس، متمم و… وهمچنین نمونه های خارجی خیلی پیش از اینها مثل کلاس های آنلاین دانشگاه ام آی تی، ویدئوهای آموزش یوتیوب، coursra,
Khan academy, lindaو….که افراد با توجه به نیازشون دوره و مهارت های متمرکزی رو بدون رفتن به دانشگاه میگذرونن آینده سیستم های آموزشی چی می شه؟ و بنظرت این عناوین دکتر و مهندس از بین نخواهند رفت؟