این روزها که کتاب صوتی به شدت فراوون شده و به خاطر سادگیش و جذابیتش برای دانلود، خیلی روی بورسه، بارها و بارها من رو وسوسه کرده تا بخرم و گوش کنم.
من قبل از اون به شدت برای گوش کردن سخنرانیهای آدمهایی که دوستشون داشتم یا تکرار چیزهایی که بلد بودم استفاده میکردم. کلی هم شعر و پادکست رو هم با گوشیم گوش کردم. اما واقعا نتونستم با گوش کردن کتابهای صوتی رمان، علمی و انرژیبر کنار بیام.
از نظر من کتابهای صوتی
- کند هستند (برای رمان). یعنی شما ناچارید (حالا اعداد نمیارم ولی بدونید حداقل دو سه برابر زمان میبره) کلی زمان بیشتر بگذارید.
- تند و سطحیکننده هستند (برای کتابهای مفهومی). به نظر من برخی کتابهای مفهومی رو باید خط به خط یا صفحه به صفحه خوند. اما در کتاب صوتی این اتفاق به سادگی نمیافته.
- قابلیت تعامل ندارند. یعنی وقتی کتاب میخونی میتونی چیزی بنویسی، مکثی کنی…
- شما به سادگی متوقف نمیشوید، سرعت یکنواخت است. کلاسی را تصور کنید که استاد بی توجه به این که شما فهمیدید یا نفهمیدید از کنار موضوع رد شود. این کلاس کم کم شما را شنونده صرف میکند. کم یا زیاد کردن سرعت یکنواختی را از کار میگیرد. میتواند به کار جذابیت بدهد.
- از تنبلی شما جلوگیری میکند. اگر چه ممکن است دیگر حتی همان کتاب صوتی را هم گوش نکنید اما خیالتان راحت، خواندن کتاب برایتان سختتر میشود.
من میفهمم که باید خیلی از متنها رو بارها و بارها گوش کرد. با این موضوع مشکلی ندارم. برای همین خیلی از سخنرانیها یا کتابهایی که خوندمشون یا تسلط نسبی دارم رو گوش میدم (پانوشت ۱).
این موضوع استفاده از زمان رانندگی یا … برای گوش کردن رو هم دوست ندارم (مگر سفر خیلی طولانی باشه) چرا که باید از این معدود زمانهای تنهایی برای نشخوار ذهنی استفاده کرد.
مهم: هر کسی ساختار ذهنی متفاوتی رو داره و میتونه در کتاب صوتی خیلی بیشتر از کتاب چاپی از محتوا بهره ببره. اما من اینجوری نیستم و گفتم با شما هم این موضوع رو در میان بگذارم شاید تنها نباشید.
در فصلهای بعد باز هم سراغ این موضوع کتاب صوتی خواهیم آمد.
پانوشت ۱: اونهایی که به علوم کامپیوتر و ریاضیات علاقهمندند، حتما سری به مصاحبههای انجام شده در بنیاد سیمونز بزنن. برای من سرشار از الهام بود. حتی خود مصاحبهکنندهها هم جز اسطورهها هستند. نگاهی به اسامی بیندازید (link).
ای بابا هر چی نوشته بودم پرید!!
میثم جان هرچند میدونم خیلی زحمت میکشی که محتوایی عالی ارائه بدی و برای فضای ظاهری وبلاگت هم اهمیت زیادی قائلی اما یچیزی هست که وقتی مطلبی رو میخونی اذیت میکنه اونم اینه که وقتی اسکرول میکنی این عکس خودت و اون سه تا خط هی با نوشته میاد پایین و روی مقداری از نوشته ها رو میگیره، زیاد آشنایی ندارم اما به پیشنهاد شاهین کلانتری خیلی از دوستان الان از ورد پرس با دامنه دات کام استفاده میکنن که فضای وبلاگشونو خیلی دلچسب تر کرده، یه پیشنهاد دوستانه اینه که اگه وقتشو داری شماهم استفاده کن مطمئنا خیلی مفیدتره.
در این مورد « وقتی اسکرول میکنی این عکس خودت و اون سه تا خط هی با نوشته میاد» منظورت توی نسخه تبلت یا موبایله یا اینکه در نسخه دسکتاپ این مورد رخ داده؟
نمیفهمم ربط فضای ورد پرس با دامنه دات کام چیه؟ اما ایشالا وقت کنم یک بار بروز میکنم این وبلاگ رو.
تو دسکتاپ این اتفاق میافته. ربطی که ندارن، وبلاگ هایی که با ورد پرس کار میکنن ظاهر شکیل تری دارن و برای خونده شدن جذابتر و راحتترن همین. هرچند مطالب وبلاگت اینقد پرمغز و جذاب هستش که مسئله ظاهری زیاد مهم نباشه…
دقیقا راجع به این پستت منم همین حسو دارم نسبت به کتاب صوتی. خیلی کتاب صوتی نخونده دارم روی گوشی و لبتابم که بعضیاشو یا اصلا باز نکردم و یا تا نصفه شنیدم و بعد بیخیالش شدم.
قبلا فکر میکردم بخاطر تنبلیمه اما بعدا دیدم اینطوری نیست و دلایل زیادی داره. چون کم کتاب کاغذی و پی دی اف نمیخونم و همینطور سخنرانی و سمینار هم زیاد گوش میدم اما هیچوقت برای کتاب صوتی رغبت آنچنانی نداشتم.
خیلی از کتابهایی که الان تو فضای مجازی هستش چه بصورت قانونی یا غیر قانونی توسط افراد غیرحرفه ای و با امکانات غیر حرفه ای تولید شدن. اینم میتونه یه دلیل خیلی مهم باشه برای عدم ایجاد رغبت برای گوش دادن کتاب باشه. نظر شما چیه؟
تو دسکتاپ این اتفاق میافته. ربطی که ندارن، وبلاگ هایی که با ورد پرس کار میکنن ظاهر شکیل تری دارن و برای خونده شدن جذابتر و راحتترن همین. هرچند مطالب وبلاگت اینقد پرمغز و جذاب هستش که مسئله ظاهری زیاد مهم نباشه…
میثم جان
من هم در این زمینه با شما موافقم. اخیراً برای استفاده بهینه از زمانهایی که نمی تونم کتاب دستم بگیرم از این روش استفاده کردم ولی چندان کارآمد نبود.
اتفاقی که برای من می افته پرش های ناگهانی ذهنم بارها و بارها در حین گوش دادن کتاب است و نهایتاً جا ماندن از برخی مطالب کتاب و دوباره بازگشتن. شاید علتش یکنواخت شدن تُن صدای گوینده باشه و این که به نوعی فقط حس شنوایی من رو درگیر می کنه در حالی که در خواندن کتاب های فیزیکی لامسه و بینایی هم درگیر هستند.