من به صورت خیلی محدود (دو ماه) تجربه 15 ساعت کارکردن رو دارم.
با این حال تصور می کنم اگر اون کار مورد علاقه من باشه 15 ساعت کار در روز رو ترجیح بدم.
اگر کار روتین و یکنواخت باشه 8 ساعت در روز برای من گزینه بهتریه.
آقای مدنی به مساله مهمی در سازمان ها و شرکت ها اشاره کردی.
مدیران و کارمندان مسئولیت پذیر، با روی گشاده کارها رو می پذیرن و با کیفیت خوبی انجامشون میدن.
در مقابل، مدیران و کارمندان تنبل و بی مسئولیت، وقتی که میخوان بهشون کاری بسپارن، غرغر میکنن یا اون کار رو یکجوری سمبل می کنن و سروتهش رو هم میارن.
خب مدیران رده بالا و ارباب رجوع کم کم یاد می گیرن که به مدیران و کارمندان مسئولیت پذیر مراجعه کنن و رفته رفته این روند ادامه پیدا می کنه تا زمانی که اون مدیر یا کارمند انقدر وقتش پر بشه که نتونه وظایفش رو به خوبی سابق انجام بده یا استعفا بده.
راه حل چیه؟
فردی که میخاد کارش رو خوب انجام بده، از پذیرش انجام کارهای جدید خودداری کنه یا زمان تحویل اون ها رو عقب بندازه و اگر مسئولیت جدیدی بهش میسپارن، در قبالش امتیازی مثل افزایش حقوق رو درخواست کنه.
مدیران رده بالا، وظایف و مسئولیت های هر فردی رو مشخص کنن و بر اساس اون یک سیستم ارزیابی عملکرد و پاداش و تنبیه ایجاد کنن.
مساله این نیست که عاشق کاری باشی یا نباشی، از فلان کار لذت ببری یا نبری. مساله اینه که وقتی به کاری تعهد داری و مسئولیت پذیرتری همه کارها خراب میشه رو سرت. مسئولیت پذیری اگه برای همه باشه خوبه شهر آباد میشه کشور آباد میشه . میشیم یه ژاپن دیگه. ولی تو ایران همه از زیر کار فرار میکنن
بی ربط به مطلب شما نیست. حوصله کردید بخونید.
لینک متن کامل: http://tarjomaan.com/barresi_ketab/9153/
از نظر تاریخی، الگوهای کاری انسانها به صورت صَرف انرژی زیاد و بعد استراحت بوده است. برای نمونه، زراعت عموماً در قالب بسیج همۀ نیروها در فصل کاشت و برداشت صورت میگیرد و در فصلهای بدون محصول نیز کارهای خُرد انجام میشود. کارهای بزرگ مثل ساختن خانه یا تدارکدیدن جشن نیز معمولاً به همین شکل هستند. انسانها همیشه همینطور کار میکردهاند. دلیلی نداریم که بگوییم اگر طور دیگری کار کنیم به بهرهوری و کارآمدی بیشتری میانجامد. اتفاقاً اغلب نتیجۀ عکس میدهد.
یکی از دلایل این که کار در طول تاریخ بیقاعده بوده این است که عمدتاً تحت نظارت انجام نمیشده است. این سخن دربارۀ فئودالیسم قرون وسطا و بخش اعظمی از تشکیلات کاری تا همین اواخر نیز صادق است، حتی در مواقعی که رابطۀ در قرن چهاردهم، فهم عمومی از چیستی زمان تغییر کرد؛ زمان تبدیل شد به چارچوبی که کار را با آن اندازه میگرفتند، به جای این که خودِ کار معیار اندازهگیری باشد
بین کارگر و ارباب به شدت ناعادلانه بوده است. اگر آنانی که زیردست بودند محصول خواستهشده را تولید میکردند، آنانی که فرادست بودند خودشان را خسته نمیکردند که بفهمند وقتشان را چطور گذراندهاند.
اکثر جوامع در سرتاسر تاریخ حتی تصورش را هم نمیکردند که روزی وقت یک نفر متعلق به کارفرمایش باشد. اما امروزه برای شهروندان کشورهای دموکراتیک این کاملاً طبیعی است که یکسوم از روز خودشان یا حتی بیشتر را اجاره بدهند. ارباب مدرن با عصبانیتِ کسی که احساس میکند مالی را از او به سرقت بردهاند فریاد میزند: «به تو پول نمیدهم که ول بگردی.» چه شد که به اینجا رسیدیم؟
—————————
به نظر من راه حل اینه که آدم زمانش رو نفروشه. کارش رو بفروشه. پروژه ای کار کنه. آدم با زمانفروشی تمام لحظات رو با پول مقایسه می کنه و هی حساب کتاب می کنه و تمام لحظات کوفتش میشه و دچار استرس و وسواس میشه. چون داره کنتور میندازه. مثلا میگی این یک ساعتی که مثلا به شوخی و مسخره بازی با دوستان یا خانواده گذشت فلان قدر می ارزید و من از دستش دادم. در صورتی که حتی با نگاه هزینه / فرصت هم که قضیه رو ببینی باز این یک ساعت فراغت لازمه تا بتونی کار با کیفیت انجام بدی.
من کار فول تایم رو مساوی زمان فروشی نمی دونم. درسته تعهد دارم که ساعت های مشخصی رو سرکار باشم. ولی در این حالت زمان رو ارزشگذاری نمی کنم (لااقل کمتر مقایسه می کنم). و تعهد اصلی خودم رو این میدونم که کارم رو درست انجام بدم و باید به کارفرمام کار تحویل بدم و نه زمانم رو. اینه که آرامش بیشتری دارم.
البته کار با کار فرق می کنه. در سطح کارهای مهندسی این مدل ذهنی جواب میده.
سلام نمی دونم شما با توجه به تجربه هاتون چه راهکاری رو برای حالت اول پیشنهاد می کنی چون خود من هم گاهی تو اون موقعیت قرار گرفتم و کاری رو با تمام وجود برا کسی انجام دادم طرف مقابلم فکر کرده من وقت اضافه دارم یا وقت من کم ارزشش تر از اون هست و حتی به خودش اجازه داده و چون فکرکرده من حتما بیکارم که برای اون وقت گذاشتم یه کار دیگه هم به من داده انجام بدم، بدی ماجرا این هست که منی که برای طرف مقابلم وقت گذاشتم و تو کاری مجانی کمکش کردم و احترامش رو نگه داشتم ارزشم کمتر از اونی هست که بهش گفته من وقت ندارم و نمی تونم و اگه قرار شده سودی به کسی برسونه به اون بوده. من به این نتیجه رسیدم یه مرز رو باید پیدا کنم ولی پیدا کردن مرز کار سختیه یه مدت بداخلاقی و عصبانیت میخواد تا حال بعضی ها رو سرجاش بیاری:)
سلام
من فکر می کنم باید تجربه هر دو کار رو داشته باشی و تصمیم بگیری.
اما من با توجه به سبک زندگی ام ترجیح میدم هشت ساعت در روز کار کنم چون به طور مثال حداقل چهار روز در هفته ورزش میکنم و خوب از لحاظ علمی هم خوب نیست که یک هفته استراحت بدنی داشته باشم و یک هفته به شدت ورزش کنم.
هر چند سبک 15 ساعت در روز رو برای مثلا دو سه بار در سال دوست دارم تجربه کنم اما روال کاری ام نباشه.
من فکر میکنم خود فرد متوجه به هم خوردن تعادل تو زندگی میشه. من یک مدت بطور همزمان با دانشگاه جایی پاره وقت کار میکرم تا تجربه کار در صنعت پیدا کنم. کار را دوست داشتم ولی بعد مدتی چون دیگه فرصتی برای کلاس ورزش نداشتم احساس ضعف و درد جسمانی بهم فهموند که این رویه را نمیشه ادامه داد. از طرفی عذاب وجدان نداشتن وقت کافی برای فرزندم خیلی قوی بود. کم کم از نظر روحی هم در آرامش نبودم. من الان حتی اگر کار شخصی خود را هم داشته باشم, خود را عادت میدهم که روزهای کاری هفته را روزی حداکثر 9 ساعت کار کنم و بقیه را به سایر جنبه های زندگی بپردازم
از اون اساتید در شرف بازنشستگی ما هم داشتیم. یادمه تو یکی از جلسات اساتید مشاور انجمنهای علمی یکی از اساتید جوان گفت که حداقل یک امتیازی بابت وقتی که اساتید مشاور میذارن قائل بشید. یکی از اساتید قدیمی توپید که این کار را تنها باید از روی علاقه انجام بدید و گرنه اصلا نباید مسئولیت را قبول کنید. جالب اینجاست که ادعای کار فی سبیل الله و از روی علاقه داشتند ولی به محض این که قانون طوری شد که اگر بیشتر تو دانشگاه میموندند پاداش پایان خدمت کمتری دریافت میکردند تعداد زیادیشون خودشون را بازنشسته کردند
اگر یک هفته تماما کار کنم با اینکه کارم برام شیرینه ولی به خانواده نمیرسم و هفته بعد که بیکار باشم حوصلم سر میره (مگه آدم چقدر تفریح داره)
اما روزی ۸ ساعت کار رو هم نتونستم پیاده کنم. الان ۳ روز در هفته میام تهران و میانگین ۱۰ ساعت مشغول کار هستم و ۴ روز دیگه رو میرم شهرستان پیش خانواده و روزی هرچقدر دلم بخواد کار میکنم(میانگین ۴ ساعت). مدل های مختلفی رو امتحان کردم و این فعلا برام بهترین بوده.
با سلام،
به شخصه، مدل 4 روز کار (روزی 10 ساعت) و 3 روز استراحت در هر هفته را بیشتر می پسندم. با این مدل، نه کار و پروژه های آدم با وقفه طولانی روبرو میشه و نه اینکه دچار کارِ فرسایشی میشی.
اما سوال شما یک نکته ابهام آمیز برام داره و اونم اینکه گزینه اول یعنی یک هفته کار با روزی 15 ساعت و یک هفته استراحت ، معادل است با اینکه در طی 14 روز جمعا 105 ساعت کار کنیم که برابر میشه با روزانه 7.5 ساعت کار. و برای اینکه گزینه دوم، روزی 8 ساعت کار، هم شرایط یکسان با گزینه اول داشته باشه و معادله برقرار باشه، در نتیجه باید در گزینه دوم هیچ روزی را به عنوان تعطیل (مشخصا تعطیلات آخر هفته) در اختیار نداشته باشیم.
با این تفاسیر، من گزینه اول یعنی یک هفته کار (روزی 15 ساعت) و یک هفته استراحت را انتخاب میکنم.
با سلام
بستگی داره نوع کار چی باشه و شرایط من چگونه باشه.
مثلا اگر فرد مجرد و کم دردسری باشیم که خانواده خیلی به حضورمون نیازی ندارند وبرای آرامش درونیمون نیازی به بررسی هر روزه ی وضعیت خانواده نداریم و البته عاشق کارمون هستیم و ساعات طولانی کار باعث سوهان خوردن روان و سرمایه های شخصیتیمون نمیشه، اگر هدف مشخصی داریم که نرسیدن بهش در زمان مقرر با هرگز نرسیدن تفاوتی نداره، آره روزی 15 ساعت کار مناسب ماست اما اگر فردی هستیم که متاهلیم و غیر از سرمایه مالی سرمایه عاطفیِ خانواده ای که تشکیل دادیم رو هم باید مدیریت کنیم و میدونیم که اعضای خانواده ای که خودمون تشکیل دادیم با زمان زیادی خارج از دسترس بودنمون مشکل دارن یا یک سری از وظایفی که در زندگی شخصی داریم به تعویق یا به گردن دیگر اعضای خانواده میوفته بهتره کمی منطقی تر باشیم، پیشرفت در شغل و حرفه معمولا یه موفقیت شخصی به حساب میاد و خانواده و عزیزان معمولا هیچ درک یا حس خاصی بهش ندارن خصوصا اگر به خاطرش لذت های کوچک و بزرگی رو از دست داده باشن. در کل برای افرادی که فرزند کوچک دارند همون روزی 8 ساعت رو بهتر میدونم چون سرعت رشد و تغییر فرزند اونقدر زیاده که حتی از دست دادن تماشای یک روزش هم غفلت بزرگیه!
چیزی که به عینه دیدم اینه که آدم ها وقتی والد میشن قسمت بزرگی از خودشون رو به فرزندشون می بخشن و عملا اهداف و خواسته هاشون تغییرات بزرگی می کنه.
راستش من فکر میکنم با توجه به شرایط باید تصمیم گرفت چون یه وقت هایی 8 ساعت کار خیلی فکوس نداری خوب نیست ولی خب اگر یه سفر در پیش داشته باشی شاید 15 ساعت بهای خوبی برای پرداختن باشد .
اما چیزی که مهم است این که تا حالا من ساعت کاری نداشتم ! و همیشه نگاه کردم برنامه هفتم و مقدار دستاورد ها و هزینه ها شاید یه کار رو خیلی دوست داشته باشم ولی مهم و فوری نباشه بنابراین یکم جا به جا و شاید هم برعکس این انعطاف پذیری عین وام گرفتن هست که دیر تر پرداخت میشود .
سلام؛ خوشحالم که بعد از مدتی بیشتر مینویسید. من هر روز 8 ساعت رو ترجیح میدم چون نظم و چارچوب روزانه رو دوست دارم. به علاوه چندان اهل سفر و گردش نیستم که روزهای تعطیل زیاد به دردم بخوره و مهم تر اینکه وسواس زیادی در به سرانجام رسوندن کار دارم؛ چه کارهای معماریم و چه تولید محتوا. ساعت کار زیاد و خستگی، امکان اشتباهاتم رو بالاتر میبره و ممکنه اعصابم رو به هم بریزه 🙂
سلام
من 8 ساعت تو روز را ترجیح میدم. چون فرزند کوچک دارم و اینطوری میتونم تعادل بین زندگی حرفه ای و خانوادگی را برقرار کنم. با همین کار منظم هم حسابی میشه تفریح و مسافرت و استراحت داشت (دو روز آخر هفته و تعطیلات دیگه).
From احسان کارگزارفرد on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom علی رسولی on خوشبهحال/بدبخت ساعتمزدها و عاشقانکار
Go to commentFrom میلاد on خوشبهحال/بدبخت ساعتمزدها و عاشقانکار
Go to commentFrom مسعود on خوشبهحال/بدبخت ساعتمزدها و عاشقانکار
Go to commentFrom معصومه شیخ مرادی on خوشبهحال/بدبخت ساعتمزدها و عاشقانکار
Go to commentFrom معصومه شیخ مرادی on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom ناهید on خوشبهحال/بدبخت ساعتمزدها و عاشقانکار
Go to commentFrom ناهید on خوشبهحال/بدبخت ساعتمزدها و عاشقانکار
Go to commentFrom محمدرضا on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom محمد شریف اکبری on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom امین رضا on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom فاطمه الماسی on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom رسول احمدپناه on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom مهشید on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom ناهید on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to comment