با سلام،
به شخصه، مدل 4 روز کار (روزی 10 ساعت) و 3 روز استراحت در هر هفته را بیشتر می پسندم. با این مدل، نه کار و پروژه های آدم با وقفه طولانی روبرو میشه و نه اینکه دچار کارِ فرسایشی میشی.
اما سوال شما یک نکته ابهام آمیز برام داره و اونم اینکه گزینه اول یعنی یک هفته کار با روزی 15 ساعت و یک هفته استراحت ، معادل است با اینکه در طی 14 روز جمعا 105 ساعت کار کنیم که برابر میشه با روزانه 7.5 ساعت کار. و برای اینکه گزینه دوم، روزی 8 ساعت کار، هم شرایط یکسان با گزینه اول داشته باشه و معادله برقرار باشه، در نتیجه باید در گزینه دوم هیچ روزی را به عنوان تعطیل (مشخصا تعطیلات آخر هفته) در اختیار نداشته باشیم.
با این تفاسیر، من گزینه اول یعنی یک هفته کار (روزی 15 ساعت) و یک هفته استراحت را انتخاب میکنم.
با سلام
بستگی داره نوع کار چی باشه و شرایط من چگونه باشه.
مثلا اگر فرد مجرد و کم دردسری باشیم که خانواده خیلی به حضورمون نیازی ندارند وبرای آرامش درونیمون نیازی به بررسی هر روزه ی وضعیت خانواده نداریم و البته عاشق کارمون هستیم و ساعات طولانی کار باعث سوهان خوردن روان و سرمایه های شخصیتیمون نمیشه، اگر هدف مشخصی داریم که نرسیدن بهش در زمان مقرر با هرگز نرسیدن تفاوتی نداره، آره روزی 15 ساعت کار مناسب ماست اما اگر فردی هستیم که متاهلیم و غیر از سرمایه مالی سرمایه عاطفیِ خانواده ای که تشکیل دادیم رو هم باید مدیریت کنیم و میدونیم که اعضای خانواده ای که خودمون تشکیل دادیم با زمان زیادی خارج از دسترس بودنمون مشکل دارن یا یک سری از وظایفی که در زندگی شخصی داریم به تعویق یا به گردن دیگر اعضای خانواده میوفته بهتره کمی منطقی تر باشیم، پیشرفت در شغل و حرفه معمولا یه موفقیت شخصی به حساب میاد و خانواده و عزیزان معمولا هیچ درک یا حس خاصی بهش ندارن خصوصا اگر به خاطرش لذت های کوچک و بزرگی رو از دست داده باشن. در کل برای افرادی که فرزند کوچک دارند همون روزی 8 ساعت رو بهتر میدونم چون سرعت رشد و تغییر فرزند اونقدر زیاده که حتی از دست دادن تماشای یک روزش هم غفلت بزرگیه!
چیزی که به عینه دیدم اینه که آدم ها وقتی والد میشن قسمت بزرگی از خودشون رو به فرزندشون می بخشن و عملا اهداف و خواسته هاشون تغییرات بزرگی می کنه.
راستش من فکر میکنم با توجه به شرایط باید تصمیم گرفت چون یه وقت هایی 8 ساعت کار خیلی فکوس نداری خوب نیست ولی خب اگر یه سفر در پیش داشته باشی شاید 15 ساعت بهای خوبی برای پرداختن باشد .
اما چیزی که مهم است این که تا حالا من ساعت کاری نداشتم ! و همیشه نگاه کردم برنامه هفتم و مقدار دستاورد ها و هزینه ها شاید یه کار رو خیلی دوست داشته باشم ولی مهم و فوری نباشه بنابراین یکم جا به جا و شاید هم برعکس این انعطاف پذیری عین وام گرفتن هست که دیر تر پرداخت میشود .
سلام؛ خوشحالم که بعد از مدتی بیشتر مینویسید. من هر روز 8 ساعت رو ترجیح میدم چون نظم و چارچوب روزانه رو دوست دارم. به علاوه چندان اهل سفر و گردش نیستم که روزهای تعطیل زیاد به دردم بخوره و مهم تر اینکه وسواس زیادی در به سرانجام رسوندن کار دارم؛ چه کارهای معماریم و چه تولید محتوا. ساعت کار زیاد و خستگی، امکان اشتباهاتم رو بالاتر میبره و ممکنه اعصابم رو به هم بریزه 🙂
سلام
من 8 ساعت تو روز را ترجیح میدم. چون فرزند کوچک دارم و اینطوری میتونم تعادل بین زندگی حرفه ای و خانوادگی را برقرار کنم. با همین کار منظم هم حسابی میشه تفریح و مسافرت و استراحت داشت (دو روز آخر هفته و تعطیلات دیگه).
سلام جناب آقای مدنی عزیز
با توجه به اینکه دائم دنبال وقت خالی می گردم که افکار و برنامه ها ومطالعاتم را جلو ببرم .
با توجه به اینکه در کار عملیات بازاریابی و فروش هستم. هر دو شیوه را درگیر بوده ام، اگر واقعا آن یک هفته شرایطی ایجاد گرددد ، که بتوانی به معنی کلمه کار نکنی به نظر من می ارزد که روزی ۱۵ ساعت کار کنی و یک هفته استراحت داشته باشی .
سوال اجمال داره،ومطلق بیان شده برای همین نمیتونیم خیلی استدلال درموردش داشته باشیم.موضوعاتی مثل حقوق،مدت زمان،شرایط اقتصادی جامعه اختیاررو ازما میگیره ومعمولا بر ماتحمیل میشه وما خیلی اراده نداریم درانتخاب میزان ساعت کاریمون،حتی مشاغلی که به ظاهر اختیارش وهمه چیش دست خوته مث پزشکی ووکالت.ازطرفی ازسوال هم برنمیاد که وضعیت فعلی مون رو توضیح بدیم بلکه فقط انتخاب یکی ازاینهاست فارغ ازشرایط فعلی وبیرونی.با همه این اوصاف وبرفرض اختیار وحقوق برابرومدت زمان معین…من 15ساعت یه هفته رو انتخاب میکنم.علتش اینه فرض کنیم قراره یه سال کارکنیم واختیار داریم یکی ازاینها رو انتخب کنیم.درمورد 8ساعت باید همه سال رو بریم سرکار بدون مرخصی(فرض اینه مرخصی هم نداریم دراین یه سال)هرجند نرمال هست ولی باید همیشه کارکنی! وحتی نمیتونی یه مسافرت کوچیک بیرون شهر بری حتی ممکنه اگه تو شهری مث تهران باشی نرسی به پدرومادرت سربزنی.ازطرفی خیلی ازکارهای اداری رو هم نمیتونی انجام بدی عملا تابرسی خونه غروب شده.ولی درمورد 15ساعت اگرچه یه هفته بیش ازاندازه کارمیکنی ولی باز بجاش یه هفته کلا استراحتی میتونی یه مسافرت خوب بری،کارهای جانبی انجام بدی به پدرومادرت سر بزنی و…
سلام. من ترجیح میدم 1 هفته روزی 15 ساعت کار کنم و هفته بعدش به کارهای دیگه از جمله تفریح، ورزش، کتاب و … برسم. چون با 8 ساعت کار به خیلی از این چیزا نمی رسم و زمان زیادی هم تو راه .هستم. البته الان مداوم روزی 13-14 ساعت سرکار هستم
تا وقتی که پروژه ی خاصی رو در دست دارم یا داریم، به طور ذاتی استعداد بیشتری برای کار کردن های بی وقفه ی 15 ساعته به صورت به هم پیوسته رو دارم.مرحله ی بعد طبیعتا لذت بردن و سکون است و اصطلاحا meditate بر آنچه گذشت و آنچه می تواند بشود.(این اون قسمتی هست که به مزیت نسبی خودم احترام می گذارم و فکر هم نمی کنم که بخوام هرگز عوضش کنم، مگر روزی که عوض شده باشه!)
اما وقفه های طولانی را با اجبار های 8 ساعت کار روزانه پر می کنم، یعنی خودم رو ملزم می کنم که دیگه سکون کافی هست و زیادی توقف کردی، وقت انجام دادن هست!حرکت لطفاً! و اون وقت سعیم رو می کنم که به 8ساعت وقت گذاشتن برای حوزه ی کاریم نزدیک بشم(کما این که بسیاری اوقات در حد 4 ساعت هم می موندم و با آرمانم فاصله دارم)
نتیجه گیری:
کاری که تمام وقتی که می تونم با ظرفیت انسانیم!(15 ساعت) براش alert باشم و روش تمرکز کنم، روال جاری من هست.و بعدش هم چه بسا به جای یک هفته، دو هفته استراحت، اما این زمان توقف شدیدا متغیر هست و به این بستگی داره که کجا ریکاوری تموم می شه، خیلی دوست دارم که با ریتم کار روزانه(حتی اگه نتونم 8 ساعت نگهش دارم) به فشار بالای بعدی کاریم نزدیک بشم.اینجوری یک جور حس flew دارم و اینکه همه چیز داره خوب پیش می ره.
راستش چون تجربۀ هردو حالت کاری رو داشتم “امروز” کارهای اقماری رو دلنشینتر میدونم و به کارهای روزمرّه ترجیح میدم.
واژه “امروز” رو برای این ذکر کردم که تاکیدی باشه برای تاریخمصرفداربودن این ترجیح
سلام جناب مدنی و سایر دوستان
آیا در مورد فرزندآوری هم جمله (این مسیر یکی از هزاران مسیر پیش روی توست) را قبول دارید؟ و اینکه هرکسی برای بچه دار شدن مناسب نیست؟ هرچند بسیار انسان شریف، موفق و دانایی باشد. اگرچه طبیعت امکان و قابلیت تکثیر نسل را در تقریبا تمام موجودات قرار داده است . ولی شاید ما تنها موجوداتی هستیم که به مرحله ی اختیار در تولید مثل رسیده ایم. همانطور که گروهی در ایران امروز شما را برای بچه دار شدن سرزنش میکنند، عده ای نه چندان اندک با سرافرازی به خود اجازه میدهند بچه ندارها را شماتت کنند . که چون فرزندی نداری و میلی هم به آن نداری زندگیت بی حاصل است و بی معنی. در جامعه ، ما به سبک زندگی، عقاید و تفکرات متفاوت از خود احترام نمیگذاریم.
خیر من هرگز سرزنش نکردم، بلکه بسیاری را حتی مناسب ازدواج هم نمی دانم، چه برسد به فرزند آوری.
نکته این است که این هم سبکی از زندگی است، اما این که به خاطر جزئیاتی کم اهمیت (مثل پوشک) بیایی و آن را نفی کنی اشتباه است.
حداقل بسیاری از دوستان من این را میدانند.
خود من سالها مورد شماتت بودم که چرا فرزند نمیآوری! کوچکترین اهمیتی هم برای من نداشتند، چون شرایطش را نداشتم. حتی سال پیش هم نمیتوانستم به خوبی امسال از این نعمت بهره مند شوم.
اما اگر یک چیز در حال رشد باشد (مثل اوضاع کنونی کشور) و رویاهای مهندسی شده بر ما غلبه کند با آن مشکل دارم، حتی اگر آن رویا فرزندآوری باشد، حتی اگر ازدواج باشد. صحبت من دقیقا منطبق با نگرانی شماست.
اگر بد رساندهام در نوشتهای جداگانه توضیح خواهم داد.
آقای مدنی اصلا منظورم این نبود که “شما” کسی را سرزنش کردید. من که چنین برداشتی نداشتم. منظورم جمع مردمان در جامعه مان بود. اگر نه که عرض کردم ، هرکس در سبک زندگی ، مادامی که به دیگران آسیب (کوتاه مدت یا بلند مدت) نرساند، آزاد است. هرچند من هم معتقدم امثال پوشک و شیرخشک و …. کم اهمیت ترین مسائل در فرزندآوری است.
سلام میثم عزیز
خیلی وقت بود مطلبی نذاشته بودی،دلتنگت شده بودیم.قبلا هم گفتم اینکه همیشه نگاه متفاوتی دارری خیلی دوست دارم.البته قبلا هم من نظری دریه موضوع دیگه داده بودم که شما ازمنظر دیگه ای به قضیه نگاه میکردی وخیلی برا من جالب بود.حتی تو خوندن ذبیح الله منصوری هم همینطوره.
دراون مورد من مبنای دیدگاهم توجه به خود فرد بودولی شما اینجا از منظرتاثیرگذاری اجتماعی نگاه کردی.ومبنای اون هم چندسال پیش درمتمم میخوندم درمورد دوری از افراد سمّی،واینکه خیلی از وقت ها ما انرژی مون رو بخاطر اونها هدر میدیم ادم هایی که هرچی بهشون بگی حاضر نیستن بپذرین.من دیدگاهم اونجا مبتنی بر این مبنا بود وهمینطور مطالب قبلی شما،که حتی میگفتی تو تاکسی هم از جامون تکون نخوریم چون انرژی باید مصرف کنیم.حالا نمیدونم چقدر با اون موارد مرتبط هست.منتهی من منظورم این بودوالبته همونجا هم فک کنم تاکید کردم نباید به “هرکسی”پاسخ بدیم ونه اینکه کلا پاسخگو نباشیم.من نظرم این بودکه به اهلش پاسخگو باشیم.این مورد دراون مساله خارج رفتن هم صادق هست من مبنام همین بود.من میگم کسی که تصمیم گرفته بره وهرروز داره کشورشو فحش میده،اگه ما بگیم نرو یا بخاییم ازتاریخ بگیم به نظرت موثره؟ولی اگه کسی مشورت بخاد خب من اگه بلد باشم دریغ نمیکنم .معمولا هم ازمزایا میگم هم معایب.مثلا ببین ما اشنا هایی داریم که چهار سال پیش اومده بودم تهران با هم رفتیم خرید اونم پاساژقائم.این اقا شما بشینی پای صبتش همش ناله میکنه وازازدواج نکردن میگه،واینکه پول نداره!درحالی که اون زمان مثلا کفش تو شهرمون بود 50تومن تو اون پاساژه زیر 300تومن نبود!من وقتی دیدم دنبال این چیزاس گفتم تو تا صدساله دیگم نمیتونی ازدواج کنی(که نکرده).ازهمونجا گفتم دیگه من باشم به این بگم ازدواج خوبه وازمزایاش بگم.من خیلی ساله که (ازده سالگی)با کارگرها بودم.تو دبیرستان خیلی نگران بودم که اینا چقدر سخت زندگی میکنن.بعدها دیدم که خیلی ازاینها خودشون دوست دارن اینطوری زندگی کنن وگرنه کارگری که کارکنه میتونه خودشه بکشه بالا غالبا.جمعه میرفتی دنبالشون میگفتن امروز که میخاییم بریم کوه!امروز خسته ایم!درحالی که ما سالها نه جمعه داشتیم نه عید(همین الانشم نداریم!من هنوزم نشده افتاب بزنه خواب باشم حتی جمعه)وخداروشکر ثبات هم رسیدیم ولی خیلی ازاونها وضعیتشون بدتر شد.جالب بود بابای من میگفت باید کار کنید میگفتن شما دیوانه اید وحریص!(همین چندهفته پیش هم به بابام گفته بودن چرا انقد کار میکنی؟!ماجای تو بودیم همش میخابیدیم!).ببین کسی که عبادتش رابطه مستقیمی با رفتار آخوندها داره میتونی از مزایای دین بگی؟من میگم خیلی ازاینها دنبال حقیقت نیستن فقط میخان یه چیزی بگن وتورو هم زخمی کنن. خیلی ازموارد که گفتم باید بی تفاوت باشیم منظورم اینجور آدم ها بودونه بی تفاوتی صرف.که البته دیدگاه شما بهتره
سلام
تبریک میگم
مطلبتون خیلی راه گشا بود چون منم چند مدتی هست فرزند دومم بدنیا اومده و خدایی از کلی کارهام افتادم و حالا با این مطلب شما فهمیدم باید چه کنم .
ممنونم
From امین رضا on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom فاطمه الماسی on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom رسول احمدپناه on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom مهشید on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom ناهید on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom حسن کشاورز on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom جعفرسیرجانی on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom الهام on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom علیرضا سراجیان on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom سوریاس on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom سعید یگانه on کدام را ترجیح میدهید؟ یک هفته کار (روزی ۱۵ ساعت) یک هفته استراحت یا هر روز ۸ ساعت؟
Go to commentFrom فرزانه on آیا سکوت و آرامش نماد متانت است؟ در پاسخ به فکر کنم نیما (همچنین جعفر سیرجانی)
Go to commentFrom میثم مدنی on آیا سکوت و آرامش نماد متانت است؟ در پاسخ به فکر کنم نیما (همچنین جعفر سیرجانی)
Go to commentFrom فرزانه on آیا سکوت و آرامش نماد متانت است؟ در پاسخ به فکر کنم نیما (همچنین جعفر سیرجانی)
Go to commentFrom جعفرسیرجانی on آیا سکوت و آرامش نماد متانت است؟ در پاسخ به فکر کنم نیما (همچنین جعفر سیرجانی)
Go to commentFrom عليرضا on نکاتی برای کتابخوانی: اثر شگرف کتابهایی که حتی نام و نویسنده آن هم خاطرمان نیست.
Go to commentFrom محمد برزین on میخندی؟ باید گریه کنی! وقتی که ما بیموقع متخصص ریسکسنجی میشویم!
Go to comment