۱- نگران نباشید، من صریح هستم!
راستش من خوشبختانه دوستان زیادی دارم که از طریق وبلاگ، دوستان، دانشگاه یا محیطهای کاری که توی اونها بودم باهاشون آشنا شدم. سعی میکنم اونها رو در حد زمان و توانم کمک کنم، اما یک مشکلی که وجود داره اینه که اونها ایمیل پیگیری رو نشانه پررویی یا وقت گرفتن از من می دونن، در صورتی که چنین چیزی نیست.
من هیچ وقت با کسی تعارف نداشتم و با لحنی صریح به کسی که نمیخوام دیگه باهاش کار کنم یا وقت ندارم براش بگذارم اعلام میکنم.
اما ممکنه مشکلاتی که توی ایمیلها رخ بده یا این که ایمیلشون توی خروارها ایمیل گم بشه، در این صورت من از این که پاسخشون رو بدم عاجزم و متاسفانه خیلی توان ذهنی جستجو ندارم.
بنابراین از هر کسی که
- به من ایمیلی میزنه
- من پاسخش رو توی یک هفته نمیدم
- و صریحا بهش نگفتم که برات وقت ندارم یا حاضر نیستم باهات حرف بزنم
خواهش میکنم ایمیلش رو دوباره بفرسته و پیگیری کنه. من آدم نسبتا صریحی هستم و از این که به کسی بگم وقت یا حوصلت رو ندارم هیچ ابایی ندارم.
یکی از دانشجوهایی که استاد مشاورش بودم، بهم میگفت من میدونم کِی توان نفس کشیدن داری و میتونی پاسخم رو بدی! من وبلاگت رو بررسی میکنم اگر پست نگذاشتی دو روز یعنی اونقدر در کار یا سفر عمیق شدی که توان پاسخگویی نداری! ولی به محض این که پست گذاشتی توی وبلاگ، میفهمم که از زیر آب بیرون اومدی!
خود من هم اعتراف میکنم که یه جورایی حق با اونه! تمام تلاشم اینه که اگر شبانهروزی در اعماق نیستم، بیام و در وبلاگ پست بگذارم.
۲- کتاب Deep Work
حرفهایی که زدم من رو یاد کتاب deep work انداخت که بچههایی که توی اوبر استخدام شدهبودن میگفتن این کتاب رو برای آغاز کار بهشون داده.
جدای از این که میخواستم این کتاب خوب رو بهتون معرفی کنم و در ضمن توصیه هم کنم که بخونیدش، خواستم بهتون بگم که یک سازمان چطور میتونه به خوبی منظورش رو با دادن یک کتاب به کارکنان برسونه! یعنی من اگر به طرف یک کتاب در این حوزه میدم، یعنی این که تو آگاهی کافی از محتوای کتاب رو باید داشته باشی و تا حد ممکن در کارت عمیق باشی و دچار حواسپرتی نباشی!
این روش خیلی متمدنانه، جالب و جذابه که با هدیه دادن یک کتاب، از طرف یک فرهنگ سازمانی رو طلب کنی.