اینترنت شاید بعد از آتش و برق، سومین و تاثیر گذارترین کشفهای تاریخ باشه. خب خیلی از ما احتمالا (حدود ۲۰ درصد) با مفهوم اینترنت آشنا هستیم. نگاه ما هم نسبت به دنیا خیلی افتضاحه. نمونش هنس رولسینگ (یکی از بزرگترین نمایشدهندههای داده در جهان) در یک آزمایش ثابت میکنه که یک میمون از نخبهترین دانشجویان و اساتید اقتصاد سوئد بهتر دنیا رو درک میکنن (از طریق انتخاب تصادفی بین دو تا موز!). فقط به خاطر اینکه تحت تاثیر رسانهها و پیشقضاوتها قرار نگرفته است.
اینجا میخوام یکمی آمار بیارم تا نگاهمون به دنیا از دید اینترنت تغییر کنه. یعنی شاید بشه خیلی از شاخصهای توسعهیافتگی در حوزه اینترنت رو به این موضوع مربوط دونست.
مثلا در زیر مشاهده میکنید اونقدرها هم که فکر میکنیم با وجود جوان بودن کشورمون نسبت افرادی که از اینترنت استفاده میکنن به کل جمعیت از خیلی از عربستان و کشورهای آمریکای جنوبی کمتره! آمریکا هم تعریف زیادی نداره و از این دید توی ردههای متوسط توسعهیافتگی هستش. ماشالا به کشورهای اروپای غربی و ژاپن.
جالبی کار مساوی بودن ژاپنی، فرانسوی و چینی (با وجود اختلاف وحشتناک نسبت به جمعیت) به لحاظ متن هست. عجیب آلمانی هست که من خودم هرگز فکر نمیکردم انقدر فعال باشن، با اینکه اثر زیادی ازشون ندیدم. کاش یکی به من بگه این همه متن آلمانی کجاست؟
برخلاف اونچه که ممکنه در مورد سانسور اینترنت در کشورهای مختلف فکر کنید، الگوی جالبی در سانسور اینترنت وجود دارد. کشورهای مذهبی ثروتمند یا مبتنی بر ایدئولوژی (به لحاظ تکنولوژی یا مالی) سانسور اینترنت رو دارن. کشورهای صورتی سانسور رو انجام میدن. کشورهای زرد در حال تغییر سیاستگذاری هستند و سبزها سانسور خیلی کمی دارند یا ندارند. حس من اینه که کشورهای آفریقایی به خاطر ضعف تکنولوژیک و کم بودن مخاطب (سانسور از طریق ضریب نفوذ کم انجام شده) یا مستعمره بودن، سانسور کمی دارن. نکته عجیب هم فرانسه است! که به نظر مهد آزادی ایست اما در این لینک میتونید ببینید که از سال ۲۰۱۰ مرتب فیلترینگ و سانسور رو اعمال میکرده (البته نسبتا محدود).
*** نکته این که فیلترینگ پورن کودکان، تروریسم، نژادپرستی و برخی مباحث مربوط به کپیرایت را خیلی جزء سانسور حساب نمیکنند.
.
یک نکته عجیب هم وجود داره که به نظر میاد، کشورها هرچه از آسیا و خاورمیانه دورتر باشن ضریب نفوذ اینترنتشون بیشتره! و یه جورایی تاثیر جغرافیا در رشد تکنولوژیک رو تایید میکنه. فکر میکنم نیال فرگوسن در کتاب «Civilization: The West and the Rest» عنوان میکرد که نزدیک بودن به اروپا چقدر در رشد دانش کشورها کمک کرده. حالا یه جورایی برعکسه، هر چه از خاورمیانه و آفریقا دورتر میشی اوضاع تکنولوژی بهتر میشه. واقعا سوال عجیب اینه که خاورمیانه رو چه تلسمی درگیر کرده؟
شاید بعدها بازهم این موضوع رو با پستهای جدید کاملتر کردم.
یک نکته در مورد خاورمیانه؛ من فکر میکنم خاورمیانه را اگر با خصیصههای درگیر در تعریف ژئوپولوتیک امروزین آن در نظر نگیرد بلکه کمی سادهتر به عنوان نقطه یا محدودهای به لحاظ صرف هندسی، وسط دو ساحل منتها الیه شرقی و غربی دنیای کهن در نظر بگیرید، سپس مسافت جغرافیایی را در برابر گریز از کهنگی در بعد تاریخ روی نمودار ببرید این نکته را به ذهن میآورد که هر ملتی، در زمان تاسیساش هر اندازه راحتتر از پیشینه و گذشته خودش گسسته است امروزه نیز بیشتر به سمت تکنولوژی روی آورده است.
حرف شما رو در مورد یونان، ایتالیا، اعراب، مکزیک، عراق و مصر رو… میپذیرم. اما در مورد نروژ، ژاپن و چین صحیح نیست. البته حتی برای عکس این موضوع هم (کشورهایی که از گذشته خود فاصله زیادی گرفتهاند) مثالهایی هست مثل آذربایجان، سوریه، ترکیه و … اینها از نظر من فوقالعاده ضعیف هستند.
چیزی هم که نباید فراموش بشه اینه که ما تعریفمون از بیشینه چند ساله؟ مثلا ایران از بیشینه ۲۰۰۰ سال پیش به قبلش خیلی فاصله گرفته، مکزیک از ۳۰۰۰ سال پیشش فاصله گرفته، مصر از ۱۰۰۰ سال. اما ایران فاصله زیادی با ۷۰۰ سال پیش خودش نداره! حسم میگه توی همون سالها موندیم اگر عقب نرفته باشیم. باید دید وقتی از پیشینه ترکیه صحبت میکنیم، داریم از عثمانی صحبت میکنیم یا از ترکیه ۱۰۰۰ سال پیش؟
توی این حوزه کتاب CIVILIZATION رو پیشنهاد میکنم که البته مستند ۶ قسمتیش هم به لطف نویسندش ساخته شده.
اما دید شما زیباست و شاید بتوان با افزودن یک یا چند متغیر، شاخصهای حوبی را استخراج کرد.