عذاب وجدان, تحقیر ملیت, معرفی کتاب,سرانه کتاب,فیلم ماجان, مهارت زندگی و کار

مورد عجیب عذاب وجدان (مطالعه موردی فیلم ماجان)

حتما شما هم این طنز رو شنیدید که:

ایرانیه به آلمانیه گفت، چقدر در می‌آری؟ گفت ۳۰۰۰ دلار

چقدر خرجته؟ گفت: ۱۸۰۰ تا

بقیش رو چکار می‌کنی؟ گفت: یه جور خرجش می‌کنم.

بعد آلمانیه پرسید تو چقدر در می‌آری؟  گفت: یک میلیون و پونصد

چقدر خرجته؟ گفت: ۳ میلیون!

بقیش رو چکار می‌کنی؟ گفت یه جوری درش می‌آرم.

واقعیت اینه که خیلی از شغل‌های توی ایران، از این جهت ارزش دارن، که توش اجازه داری بزنی از کار، در ازاش کمی هم عذاب وجدان در وجودت کاشته می‌شه. این عذاب وجدان وسیله‌ای هست برای تخریب روحیه، استثمار و هزاران موضوع دیگه.

مثلا شغل معلمی یا هیئت علمی رو در نظر بگیرید. تمام چیزی که به شمابه عنوان مزیت شغلی اون مطرح می‌کنن اینه که تو اگرچه خیلی کمتر از حقت می‌گیری، اما در ازاش کلی وقت داری که کسی نیست بهت گیر بده و می‌تونی در ازاش کار خودت رو بکنی. وقتی با افراد مختلف سر خروج صحبت می‌کردم،‌مزیت شغلی اون رو این می‌دونستن که اگر رسمی بشی، دیگه پیدات هم نشه دانشگاه، هیچ مشکلی پیش نمی‌آد و می‌تونی پول رو بگیری ولی جای دیگه کار کنی! وقتی هم به رفتار افراد از اون دست به مدیران دانشگاهی نگاه می‌کردم،‌می‌دیدم که در ازای معامله وقت در مقابل عذاب وجدان! کسی جرات مقابله با بالاسری‌ها رو نداشت و همه تعجب می‌کردن که چرا اینقدر صریح با اون افراد صحبت می‌کنی!

خیلی کارهای دولتی هم همینجوریه، برای همینه که خود من شخصا یک خط قرمز دارم و افرادی که در دولت یا سازمان‌های اینچنینی (برای یک مدت نسبتا طولانی) بودن رو به کار نمی‌گیرم، مگر موارد خیلی خاص.

یا برخی اتوبان‌ها رو که می‌ری، مثل شهید همدانی یا جاده دماوند، یک جاده می‌بینی که سه باندهاست، خلوت، اتوبان طور، اون وسط‌ها یهو زده سرعت مجاز ۵۰ کیلومتر در ساعت! تو هم نمی‌تونی سرعتت رو به اون حد برسونی! حتی نزدیک عوارضی ها هم اگر دقت کرده باشید، سرعت شما ۱۲۰ تاست، یهو تابلو می‌زنه، سرعت مجاز ۸۰، ۱۰۰۰ متر جلوتر می‌زنه ۴۰، نمی‌گن که اگر کسی در این مدل قانون رو رعایت کنه که از پشت می‌زنن بهش. اما می‌دونید چه خوبی داره این کار برای پلیس! اینه که با ایجاد عذاب وجدان در شما، در صورت جریمه شدن نامناسب، نمی‌تونید حرفی بزنید! اونقدر اشتباه کردید که حق ندارید اعتراض کنید!

اساتید زیادی هم به این سبک نمره می‌دن! یعنی اونقدر امتحان رو سخت می‌گیرن که شما از طریق خود امتحان ۱۰ هم نمی‌شید و دیگه استاد اگر بهتون بده ۱۴ کلی خوشحال می‌شید! اگر هم اعتراض کنید که دیگه کارتون زاره، می‌گه اگر می‌خوای نمره خودت رو می‌دم!

مشکل حلال و حروم رو بگذاریم کنار، چون اونقدر پیچیده شده اوضاع که به نظرم کمی سخته ورود بهش. اما بیاید از دید ایجاد عذاب وجدان نگاه کنیم به مشاغل.

۱- ماجان

پارسال فیلم ماجان رو دیدیم، فیلمی خوش‌ساخت با بازی دو بازیگر خیلی خوب (فرهاد اصلانی و مهتاب کرامتی). خواستم به اندازه کافی ازش گذشته باشه تا یک وقت حرف‌های من داستان فیلم رو لو نده، البته بدونید که ادامه این بخش ممکنه داستان فیلم رو لو بده و اگر ندیدید فیلم رو، بهتره از بخش ۲ ادامه بدید.

داستان فیلم در مورد یک زن و شوهره که یک بچه کم‌توانی ذهنی و جسمی دارن. اونقدر که نگهداریش رو خیلی سخت می‌کنه. ماجان (مهتاب کرامتی)‌ به شدت تلاش می‌کنه بچه رو نگه داره، اما شوهر (فرهاد اصلانی) تلاش می‌کنه بچه رو بفرسته آسایشگاه. اونقدر سر این موضوع دعوا می‌کنن تا این که شوهر نقشه‌ای می‌کشه و سعی می‌کنه بچه خودش رو توی دریا غرق کنه!

این که چی می‌شه زیاد مهم نیست، اما موضوع، جایی جالب می‌شه که ماجان در پایان فیلم چیزی رو به شوهرش می‌گه. بهش می‌گه، تو چه گناهی رو مرتکب شدی (از چه کاری اینقدر عذاب وجدان داری) که باعث می‌شه دست به چنین کار وحشتناکی بزنی؟

خیلی‌ها داستان فیلم رو نقد کردن. مخصوصا عذاب‌هایی که شوهر می‌کشه و در آخر از کشتن بچه پشیمون می‌شه. خیلی‌ها این رو فیلم‌نامه‌ای از سری فیلم‌های مناسبتی تلویزیون می‌دونن. اما حداقل خود من معادلش رو ه‌ها بار دیدم، دیدم که  به خاطر عذاب وجدان، چه رفتارهای عجیبی می‌تونه از آدم سر بزنه.

فیلم ماجان به نظر من نماد اثر عذاب وجدانه:

عذاب وجدان می‌تونه کاری با آدم کنه که در ازاش،  فرزند و همسری که دوستش داری رو داری رو از دست بدی.

۲- فرار از عذاب وجدان

بسیاری از حاکمان، مدیران یا سخنوران، تلاش می‌کنن از این حربه استفاده کنن و با ایجاد عذاب وجدان، رخنه‌ای دردناک در افراد پای سخنرانی،‌ زیردست یا طبقه خاص مورد نظر ایجاد کنن و از همین طریق بر اون‌ها حکومت کنن.

من خیلی سالی هست که فقط پای سخنرانی مذهبی افراد خاصی می‌رم، شما یک سخنرانی مذهبی رو انتخاب کنید، حتی شده مثلا یک عزاداری، با احتمال زیادی به شخصیت حضار حمله می‌کنه! مثلا می‌گه شما که مسلمون نیستید! فلانی مسلمونه که … اون هم اصلا مسلمون نیست، فقط حضرت علی!

فکر نکنید نقدم فقط به سخنرانان مذهبی هستش، حتی ملی‌گراها، غرب‌زده‌ها، دانشمندا و .. هم همینطورن. نیروهای تکنیکال ما هم انقدر از این آش تحقیر شخصیت خوردن که سریع بابت کارهایی که باید می‌کردن  و نکردن و البته طبیعی بوده که نکنن!  عذاب وجدان می‌گیرن.

ببینید فرض کنید شما چند سال درس نخوندید پایتون ضعیفه یا حالا هر موضوع دیگه، احتمالا شرایط جوری بوده که بد انتخاب کردید، اصلا رفتید بازی و عشق و حال، طبیعیه که اشتباه کنید. چیزی که وحشتناکه اینه که غصه بخورید که چرا اون کار رو کردید! در واقع از عذاب وجدان پرهیز کنید.

توی شبکه‌های اجتماعی یا حتی بسیاری از کتاب‌ها می‌بینم که شروع می‌کنن در مورد عقب‌افتادگی، بی‌شعوری، توسعه‌نیافتگی ایرانیان صحبت می‌شه، حتی در مورد این که سرانه مطالعه ما خیلی کمه!

باشه کمه، ولی راهش از تحقیر شخصیت ملی نمی‌گذره، راهش از تخریب شخصیت ایرانیان نمی‌گذره! من از همه افرادی که چنین کتاب‌هایی رو خوندن سوال می‌کنم، آیا واقعا وقتی اون کتاب‌ها رو خوندید، بیشتر توسعه پیدا کردید؟ یا با شعورتر شدید؟ من بهتون می‌گم،‌صرفا تخریب شخصیت خود، قومیت، ملیت یا انسانیت رخ داده!

این می‌شه که بعضی کتاب‌ها رو می‌خونی و حالت خوب می‌شه، بعضی‌ها رو می‌خونی و حس می‌کنی داری اذیت می‌شی. البته لزومی نداره که خوندن این کتاب‌ها باعث اذیتت بشه اما اگر آمادگیش رو نداشته باشی، چنین بلایی سرت می‌آد. مثل این می‌مونه که تازه وارد باشگاه وزنه‌برداری شدی، می‌بینی اون آدمی که چند ساله تجربه داره، داره وزنه ۱۰۰ کیلویی می‌زنه، تو می‌گی خب حتما یک چیزی می‌دونه که داره این وزنه رو می‌زنه، بالاخره مربیه، کلی کار کرده توی این حوزه! تو هم شروع می‌کنی اون وزنه رو زدن و از درد نالیدن، بعد به خاطر همین درد دیگه کار رو ادامه نمی‌دی! بعد خودت رو کلی از درون اذیت می‌کنی که چرا من انقدر بدم! عذاب وجدان می‌گیری که چرا این همه سال کار نکردم؟ حالا اگر مربی بدجنس باشه، به جای این که راهنماییت کنه که

  • وزنه‌برداری هم یک ورزش مثل بقیه‌است، اگر هم تا به حال نیومدی و یا چند بار اومدی و نشده، ول کردی یک چیز طبیعیه، بیا از وزنه ۱۰ کیلویی شروع کن بعد از ۳ سال طبق این برنامه می‌رسی.

بیاد بهت بگه:

  • مشکل جامعه امروز اینه که جوانان بدنسازی نمی‌کنند، حتما تربیت خانوادگیشون بد بوده! دولت خوب عمل نکرده، تو خیلی خطا کردی در زندگی که چنین سعادتی نداشتی! ببین من ۱۰۰ کیلویی می‌زنم و تو نمی‌تونی…

برای همین همیشه سختم بوده که کتاب معرفی کنم! مگر در یک کلاس خاص برای یک هدف خاص، به بچه‌ها گفتم اگر فلان کار رو نمی‌تونید بکنید برید فلان کتاب رو بخونید، یا در جلسات اگر دیدم طرف مقابلم در حوزه‌ای اطلاع نداره و دوست داره داشته باشه،‌ بهش کتاب معرفی می‌کنم. تا اونجایی که تونستم (اگر غیر این بوده و دیدید بهم تذکر بدید) هیچ وقت کتاب‌ نخواندن رو عار ندونستم! هیچ وقت سرانه پایین کتاب خوندن رو توی سر ملیت ایرانی نزدم! شاید رد مقابل کسانی که به کتاب حمله کردن یا موضوع نامناسبی رو گفتن،‌دفاع کردم ولی تا اونجایی که شده، سعی کردم از ایجاد عذاب وجدان جلوگیری کنم.

 

خلاصه این که،‌ کلا عذاب وجدان نگیرید! حتی اگر کثیف‌ترین کار رو کردید! انسانید و واجب‌الخطا، فقط در صورت توان،‌ برای طرف (در حد توان) جبران کنید،‌ سعی کنید دیگه درست پیش برید. هیچ چیز هم اونقدر با ارزش نیست که بخواید باهاش شخصیت، قومیت، ملیت یا انسانیت خودتون رو تحقیر کنید.

5 دیدگاه در “مورد عجیب عذاب وجدان (مطالعه موردی فیلم ماجان)”

  1. این سیاه و سفید ندیدن و تمرین نگاه خاکستری و اساسا سبز و زرد کردن می‌تونه خیلی کمک کنه.
    هر اشتباهی که کردیم ما رو به حفرۀ حماقت سقوط نمی‌ده و هر کار خوبی که کردیم لزوما ما رو به قلۀ رفیع سعادت نمی‌رسونه.

    هر اشتباهی به جای خودش، هر کار خوبی هم به جای خودش.
    در کل اون وجهه انسانی به ندرت و به سختی می‌تونه نابود بشه و انسان شایستۀ تحقیر باشه.

    با مهر
    یاور

  2. با سلام، به نظرم کلمه انسانیم و واجب‌الخطا معنی نارسا و حتی اشتباهی داره. واجب الخطا اطلاق کردن انسان این معنی رو به ذهن میرسونه که هر کاری هم کردی ایرادی نداره، دست خودتت که نبوده! (به معنی منفی این جمله دقت کنید، نه جنبه جبران و پوزش خواهی آن) یک جوری توجیه برای افراد میشه.
    کلمه ای دیگری مثل ممکن الخطا برای انسان به کاربردن صحیح تر است از جایز الخطا و یا واجب الخطا.

  3. چیزی که هست این که ما مجموعه ای از خوبی ها بدی ها هستیم ولی به نظرم خیلی نادرست میاد که به عذاب وجدان ها دقت نکنیم .( چون مستعد توجیه تمام بدی ها و زشتی ها هستیم ) شایداگر به جای غصه خوردن از عذاب وجدان ها درصدد جبران یا درس گرفتن از آن ها باشیم بهتر باشد .
    یادمون نره که همه ما در در شرایط یکسان کار های مختلفی میکنیم و این انتخاب های ماست که زندگی مارو شکل میده و پیشمون شدن چیزی جز استمرار اشتباهات قبلی نیست .

  4. حرف شما پیامدهای سنگینی داره که از پذیرش آن گریزی ندارید. فتأمل.
    انسان واجب الخطا نیست، ممکن الخطا هست.

  5. میثم عزیز،
    همون روز اولی که پستش کردی خوندمش و سعی کردم که زندگیش کنم. واقعیت همینی هست که گفتی، و به راستی، فیلم ماجان هم به خوبی روایتگر چنین نکته ای بود: عذاب وجدان تو رو توی موضع ضعف و حقارت قرار میده.
    بعد از خوندن مطلب، سعی ام بر اینه که ذهنم رو نسبت به مقوله ی عذاب وجدان هوشیارتر کنم و از جایگزین مناسبی که براش وجود داره -که اون هم چیزی نیست جز جبران – بیشتر بهره ببرم.

    در زندگی و نوشتن پایدارتر از همیشه باشی.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.