ورشکستگی کارخانجات, قیمت دلار, وضعیت دانشگاه‌ها, استخدام رسمی دانشگاه

امیدوارم شرکت‌ها و بانک‌ها ورشکسته بشن!

این روزها چیزی که وحشتناکه، شکسته شدن چرخه امیده. چرخه‌ای که مرتب توش امیدوار می‌شی و دوباره ناامید می‌شی. شاید دولت و حکومت نفهمن دارن چکار می‌کنن، اما بدونن، هیچ کشوری نمی‌تونست اینجوری بین مردم ایران وحشت بندازه.

مملکت ما بیماره:

  1. کلی آدم استخدام رسمی هستند که چیزی جز یک بار مالی برای دولت ندارند. هر شخص جدیدی رو هم می‌آرن می‌خوان باهاش گند قبلی‌ها رو جبران کنن!
  2. کلی آدم‌ هستند که دارن زیاد حقوق می‌گیرن و کاری از دستشون بر نمی‌آد. نه دانشی دارن، نه اصلا درکی از جامعه امروز دارن، فقط ده برابر یک متخصص حقوق می‌گیرن، در صورتی که یک تجربه بی‌ارزش دارن همگام با عدم شناخت جامعه امروزی. اون‌ها طی این سال‌ها نیازی ندیدن خودشون رو توسعه بدن، به نظرتون اگر حتی کمی چنین فکر می‌کردن وضع فرهنگی ما این بود؟
  3. بانک‌ها و موسسات میان و سود آنچنانی می‌دن، کلی مردم هم می‌رن توی اون‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنن تا سود تضمین‌شده کلان بگیرن. دولت جلوی ورشکستگی رو می‌گیره، پول مردم رو پس می‌ده. در پس پرده به مردم می‌گه، شما اگر برید بخش خصوصی ممکنه نابود بشید، اما این ور، همیشه هوای شما رو دارم! وقتی دولت پول اصطلاحا مال‌باخته‌های بانک‌ها رو می‌داد، یک لحظه با خودش فکر می‌کرد که مال‌باخته‌های بخش خصوصی مگر آدم نبودن؟ اگر به این‌ها پول می‌دی به بقیه هم باید می‌دادی… اما حاضر نبود هزینه کنه.
  4. چرا باید این وضع افتضاح کارفرمایی‌-کارگری رو اصلاح کنن، چرا باید این وضع افتضاح شرایط کار رو اصلاح کنن وقتی با فروش نفت و مالیات سنگین، پول افراد حاضر در دولت رو پرداخت می‌کنن؟ چه کاریه آخه؟
  5. فرض کن دانشگاه حاضر نیست به یک استاد خوب (واقعی) دو برابر پول بده و استادی که رسمی شده رو بیرون کنه، به نظرتون چطور می‌شه از دانشگاه انتظار رشد و پیشرفت داشت؟ اون مدیر دانشگاهی، چی نصیبش می‌شه اگر در راستای رشد ریسک کنه؟ (احتمال نابودی زیاد می‌شه)، چی می‌شه اگر هیچ کاری نکنه؟ (با آرامش تمام بازنشست می‌شه!).
  6. کارخانجات ما حاضر نیستند به متخصصین خوب پول مناسب بدن، برای همین می‌بینی اوضاع رشته‌های فنی و … انقدر خرابه، حقوق کارگر پایینه. چرا باید دلم برای کارخانه‌ای بسوزه که افرادش رو با رانت و پارتی استخدام کرده و اصلا حواسش نیست تکنولوژی داره همه چیز رو می‌بلعه، حتی یک سال عقب افتادن نابود کننده است.

اگر بتونیم از این سختی‌ها بیرون بیایم، شاید اوضاعمون بهتر بشه. مثل یک بیماری که ناچار می‌شه سالم زندگی کنه وگرنه می‌میره. نمونه‌اش شفافیت‌های حداقلی در این روزهاست. حرکت و جنب و جوش بخشی (هر چند بسیار کوچک) از سیستم است.

  • امیدوارم دولت تحت فشار واقعی قرار بگیره، هر چه زودتر معنی استفاده از نیروی بروز و متخصص رو بفهمه، رسمی‌ها رو بازخرید کنه و کسی رو که توانایی نداره رو نگه نداره، بهتون قول می‌دم سرانه مطالعه ۳ برابر می‌شه.
  • امیدوارم تمامی بانک‌ها، کارخانجات و شرکت‌های ضعیف ورشکست بشن، نابود بشن تا یاد بگیرن بی دانش و متخصص نمی‌شه کار رو پیش برد. نقش متخصص، نقش مدیریت، نقش آدم قدرتمند چقدره.
  • به نظر من دولت باید به شدت چوب جلوگیری از ورشکستگی بانک‌ها رو بخوره. جایی که پول ملت رو داد به کسانی که پولشون رو گذاشته بودن تا سود زیادتری از بازار بگیرن. اون‌ها باید نابود می‌شدن، باید پولشون پس داده نمی‌شد، تا مردم می‌فهمیدن بانک ممکنه باعث بشه کل پولشون رو از بین ببره. وقتی طرف می‌تونه پولش رو توی بانک بگذاره چرا باید سرمایه‌گذاری کنه؟
  • امیدوارم شرکت‌هایی که با رانت احمقانه پروژه گرفتن و توی کار ضعیف بودن، نابود بشن. تا بدونن نباید فقط به رانت متکی بود. قدرت، دانش و علم می‌خواد.

 

تنها امید من در این روزها اینه که دولت، کارخانجات و شرکت‌ها بفهمن که دیگه زندگی راحت نیست، بفهمن که توی جنگلی هستند که برای حرکت و زنده بودن، به قدرت و دانش نیاز دارند. نیاز دارند ریسک کنند، در واقع با عمق وجود درک کنند که ریسک ایستادن از ریسک حرکت بیشتره. این جور حس نکنی که غیر از دو وزارت، بقیه گرفتن خوابیدن! چون فهمیدن که برای بقا در این سیستم فقط باید حرکت نکنی!

فکر کنم اگر ققنوسی از این آتش بیرون بیاد، به جایی می‌رسیم که حتی از زمان ارزونی دلار هم بهتره! شاید زندگی سخت‌تر باشه، اما عادلانه‌تر خواهد شد. نگاهی به آمریکا، انگلیس، آلمان،‌ ژاپن و چین کنید. زمانی که زمین خوردن، راه رفتن رو یاد گرفتند.

 

 

4 دیدگاه در “امیدوارم شرکت‌ها و بانک‌ها ورشکسته بشن!”

  1. میدونم اعصابت خورده. اعصاب همه خورده. ولی چیزهایی که میخوای هم منصفانه نیست (به نظر من) هم امکان پذیر نیست.
    این مردم و خود من و تو همه تو این فضا تنفس کردیم. تو این فضای تنبلی و رکود. هیچ وقت لزومی نبوده خودمون و مهارت هامون رو توسعه بدیم، حتی اگر توسعه میدادیم فایده ای نداشت. یا قابل استفاده نبود یا زیرآب ادمو میزنند یا بدون کوچکترین تغییری در حقوق به حجم کار و وظایفت اضافه می شه.
    ضمن این که تصمیم گیرندگان خودشون حاضر نیستند به خودشون زحمت بدهند به علوم روز مجهز بشوند، اصلا حرف هیچ کس رو قبول ندارند، میان تو سمینارها حرفای خودشونو میزنند و میروند. فقط باید بهشون بگی بتمرگ گوش کن این چیزشرای مدیریتی و استراتژیک و راهبردی و فلان و فلان رو برا تو کره خر می گم نه برای اون دانشجوی بیکار.
    حالا فکر کن تو اینجور فضایی چنین آرزوهای محیر العقولی داری. چنین شوکی خودش فساد زاست هی ملت میگردن سوراخای پیچوندن رو پیدا می کنند.ما باید آرام آرام اصلاح بشیم. گرچه خیلی از ما در این جبر و پیچ تاریخی و جغرافیایی ممکن است گم شویم و هیچ وقت پیدا نشویم.

    ما همه مون فاسد شدیم. ولی تو امیدوار باش. ( ضمن این که میثم جان هیچ اتفاقی نیفتاده!!! آقا یه مقدار دلار و سکه بالا رفته، یهو همه ناامید شدن، یهو همه اعتقادات و افکارشون رو پس می زنن. یهو همه به دین و اعتقاداتش پشت می کنن. آقا چه خبر شده مگه ؟!! زندگی پر از این بالا پاییناست. بعدش انصافا زندگی قشنگه ازش لذت ببرید. (من عاشق نیستما :دی 4 ساله ازدواج کردم) فقط سعی این جریانات رو یه ذره دورتر نگاه کنیم. یه ذره از خودمون فاصله بگیریم بریم 10 سال بعد از اونجا به خود 1397 مون نگاه کنیم. همین الان تو یمن و سوریه و فلسطین مردم عروسی می کنن جشن می گیرن بچه دار میشن و…
    اگه همش به طور یکنواختی شادی و خوشی و رفاه و لذت باشه خیلی مسخره و تکراری میشه زندگی. اینا هیجان زندگیه.

    به نظرمن این اتفاقات فرصتی برای پخته شدن بیشتر ما “””هم””” می تونه باشه اگر جوش نیاریم!! میشه زندگی رو جور دیگه ای چرخوند. میشه خیلی چیزها رو حذف کرد از زندگی. (البته نخواهید هم مجبور میشوید :دی) فرق من با خیلیا اینه که با رضایت خیلی از این چیزها رو از زندگیم حذف کردم.
    یادبگیریم مینیمالیستی زندگی کنیم. این همه ابزار، این همه وسایل، به خدا میشه راحت تر زندگی کرد.
    راه های کم هزینه تر زندگی کردن رو پیدا کنید. (قطعا نیازه که یه مقداری از سطح رفاه و آسایشمون بزنیم ولی آیا این الزاما بد است ؟)

    1. اعصاب خوردی نیست.
      تنها راهه به نظر. کسی ترکیب تیم برنده رو دست نمی‌زنه. قدرت اصلی توی کشور بر اساس دانش و بهره‌وری نمی‌گرده، با نفت می‌گرده. از دانشگاه بگیر، تا صنایع پیشرفته.
      می‌گن ملوان رو توی دریای طوفانی می‌شناسن. اینجا می‌شه که معلوم می‌شه کی قوی هست و کی نیست.

  2. با سلام
    تحلیل دکتر ادیب رو میخوندم ایشون هم نظرشون این بود دولت باید جلوی سرعت پول رو بگیره و اینکار مستلزم ورشکستی چندین بانکِ و ادامه داده تنها راه افت قیمتها همینه البته در پایانش گفت آقای روحانی آدمی نیست که چنین ریسکی رو بکنه .

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.