۱- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش سیزدهم: تا یاد بگیریم، درخت همیشه سبز بی بَر و بار است.

البته اعتراف می‌کنم: برخی از درختان همیشه‌سبز، میوه و شکوفه می‌دهند‍! نکته مهمی که باید بدانیم بحث استثناهاست. مثلا فرض کنید بگوییم:

کسی که با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در اتوبان‌های تهران حرکت می‌کند تصادف می‌کند.

به این معنی نیست که حتما تصادف می‌کند. خیلی‌ها تصادف نمی‌کنند. موضوع این است که احتمال به شدت بالا می‌رود. شاید اغلب قوانین و دانش‌های غیر ریاضیاتی بر اساس احتمالات وضع شده‌اند. مثلا اگر سیگار و قلیان بکشی به احتمال بالا زودتر می‌میری. برخی مسن‌های فامیل با وجود کشیدن قلیان،  ۹۴ سال عمر کردند. کلی فامیل ورزشکار و سالم‌خور داریم که در ۳۰ سالگی فوت کردند. دانش‌های مدیریتی و اقتصادی هم چنین است. تقریبا هر سیستم پیچیده‌ای به نوعی پیش‌بینی ناپذیر است. اما شاید بتوان احتمال رخ دادن یک حادثه را زیاد یا کم کرد. مثلا اگر شما سکه‌ای دارید که می‌خواهید خط آن ظاهر شود، کافیست به تعداد کافی آن را پرتاب کنید، هر چند ممکن است این تعداد ۱۰ میلیون بار باشد. البته باز هم ممکن است خط را نبینید ولی دارید مرتب احتمال خط آمدن را بالا می‌برید. بیشتر ...

1- چرا کتاب بخوانیم؟ بخش هشتم: تا فرایند واقعی پیشرفت و زندگی را ببینیم.

بخش اول: نقطه شروع خیلی مهمه!

من عاشق کتاب‌های از نوع

  • تافته‌های جدابافته، ملکوم گلدول
  • قوی سیاه، نسیم طالب
  • هنر شفاف اندیشیدن، رولف دوبلی
  • تصمیم‌گیری، یونا لرر

هستم، از آن جهت که روی دیگر اتفاقات زندگی انسان‌های (به ظاهر) همیشه موفق را روشن می‌کنند! مثلا در تافته‌های جدابافته، به برتری‌های بسیار بالایی که بیل گیتس، استیو جابز و سایر نوابغ داشتند و کسی روی آن‌ها تاکید نمی‌کند و صرفا با داستان گاراژ شروع می‌کنند اشاره می‌کند. حتی همین هفته پیش بود که جادی در : فریب «هر کی تلاش کنه موفق می شه» رو نخورین. به «لیلی گلستان» تاخت، چون خانم گلستان روی این حرفش که «هر کی تلاش کنه موفق می‌شه» تاکید کرد، همچنین تمامی موفقیت‌هاش رو مدیون تلاشش می‌دونست بدوناشاره به ثروت (مادی و معنوی) بسیار بزرگی که براش مونده بود. در واقع، خانم گلستان ده‌ها امکانات داشت که یک فرد معمولی ممکنه لازم باشه ده‌ها سال برای رسیدن به یدونش تلاش کنه. بیشتر ...