کتاب‌ها چون سیمرغند، منتظرند تا روزی پری از آن‌ها بسوزانی و بِکِشانی به سمت خود.

این نوشته را پاسخی می‌دانم به نوشته‌ای از محمدصادق اسلمی عزیز با عنوان «بی‌چاره کتاب‌هایی که زندانی می‌شوند». موضوع این است که عبارت زندانی کردن کتاب را چندان دوست نداشتم، شاید توصیف‌های زیر زیباتر باشند.

۱- کتاب‌ها چون سیمرغند، منتظرند تا روزی پَری از آن‌ها بسوزانی و بِکِشانی به سمت خود؛ تا با دانش خود، تو را رها سازد چنانکه رستم اسفندیار را کشت یا نابودت کند، چونان که  سهراب را کشت! اگر دوستش داری، آنقدر خوب یاد بگیر تا پرهای کمتری را بسوزانی. بهتر، بیشتر و بزرگ‌تر بپرس، تا جواب‌های بلندتری را برای تو داشته باشد و بیشتر با تو بماند. بیشتر ...

(۱۲+) می‌‌توانم، اما برای تذکر جدی به خودم، امکان لایک کردن نخواهم گذاشت!

این نوشته خیلی کوتاه است. راستش اینه که من از فرایند لایک کردن و لایک گرفتن خوشم نمی‌آید! حتی از نوشتن جمله کوتاه هم خشنود نخواهم شد و سعی خواهم کرد بنویسم. اگر برای من کامنت می‌گذارید بلند بگذارید‍، شرح دهید دقیق شوید.

شاید فیلم  Captain Fantastic 2016 را دیده باشید. کاری به نگاه‌های خیلی غیرواقع‌گرایانه‌اش ندارم، کاری به نگاه ضد مذهبی فیلم هم ندارم. کلا زیاد دوستش نداشتم اما به عنوان دیدن یک مدل جدید از زندگی خوشم اومد. در یک سکانس، وقتی دختر نقش اول فیلم، در اتوبوس کتاب می‌خواند، پدرش از دختر می‌خواهد که حسش را نسبت کتابی که خوانده (لولیتا) بیان کند. اما دخترک در جمله‌ای کوتاه بیان می‌کند که بیشتر ...

در مورد یک قاضی خطاکار تحسین‌شده!

راستش چند وقتیه این ویدیو دست به دست می‌پیچه که ببینید فلان قاضی چقدر خوب است. حتی در لینکدین هم گذاشته بودند. فایل ویدیو ۳.۵ مگا بایتی را از اینجا دانلود کنید.

ماجرا این است که قاضی برای جریمه یک شخص، فرزند خردسال او را در آغوش خود می‌گیرد. قاضی سه انتخاب را برای فرزند تشریح می‌کند تا به عنوان جریمه پدر انتخاب کند: بیشتر ...

رضای عزیز؛ کتاب، صرفا یک وسیله انتقال محتوا نیست!

هدف از این نوشته بهت و حیرت از سوال/جواب‌های عصر ایران با رضا غبیشاوی است. مطالبی در آنجا آمده که به نظر من می‌تواند تاثیرات منفی بسیاری داشته باشد. تاکید من روی این سوال و جواب‌ها است:

سوال:
 ولی افراد کمتر کتاب مطالعه می کنند.
جواب: 
بله این موضوع صحت دارد. افراد کمتر کتاب می خوانند اما مطالعه افراد افزایش یافته است. کاهش کتاب خوانی لزوما به معنی کاهش مطالعه نیست و مطالعه را نمی توان صرفا در کتاب خلاصه کرد.
 
کتاب یک وسیله انتقال اطلاعات است مثل مطبوعات، گوشی های موبایل و تبلت و دیگر وسایل و ابزارها که هر یک دارای مزیت ها و معایبی است.
 
 کتاب تنها یک وسیله است اما هدف، دریافت اطلاعات و معلومات است که به عنوان مثال در کتاب، به صورت کلمه در کاغذ چاپ شده اند.
 
هم اکنون با تغییر وسیله ( از کتاب به گوشی موبایل و تبلت و …) افراد ترجیح می دهند اطلاعات خود را به شیوه دیگری دریافت کنند.
سوال: اطلاعات کتاب، عمقی است اما اطلاعاتی که فعلا مردم دریافت می کنند سطحی و کم عمق است. افراد در گوشی موبایل و تبلت خود مطالعه نمی کنند بلکه جوک و مطالب غیرمفید و سطحی می خوانند عکس وفیلم می بییند  ولی مطالعه نمی کنند. جواب:  به صورت قطعی نمی توان چنین قضاوتی داشت.   اول: مطالعه مطالعه است و نمی توان دریافت تنها انواعی از اطلاعات را مطالعه نامید و بخش های دیگر را غیرمطالعه دانست.   دوم: این مردم هستند که نوع مطالب مورد مطالعه خود را براساس نیازها و علاقمندی خود انتخاب می کنند   سوم: مطالعه مطالب سرگرمی بهتر از مطالعه نکردن است.   چهارم: مطالعه علاوه بر معنی خاص یعنی قرائت و خواندن، در برهه کنونی می توان برای آن معنای عام نیز متصور بود و آن اینکه شامل دیدن عکس، نقشه، شنیدن صدا، دیدن فیلم ، طرح، کاریکاتور، گرافیک و … شود.   پنجم :مردم براساس نیازها و علاقمندی خود مجموعه ای از انواع و دسته های اطلاعاتی را دریافت می کنند یعنی شامل خبری، آموزشی و سرگرمی. نسبت هر یک از دسته ها و بیشتر و کمتر بودن هر یک به نیاز و علاقه افراد بستگی دارد. سوال:  چرا مردم کتاب کمتر می خوانند

جواب: بیشتر ...

گام‌هایی برای مقابله با مدرک گرایی: ۱- همدیگر را دکتر/مهندس خطاب نکنیم.

زمان قدیم، اول اسم کسی (یه عنوان پیشوند یا به عنوان فامیل) حرفه او یا جایی که رفته بود را نام می‌بردند. مثل حاجی …، مشهدی …، کربلایی …، شاطر …، میرزا … تا آخر عمر جایی را که رفته بود اول اسم او می‌گذاشتند تا یادشان نرود طرف چه مسیری را طی کرده است.

امروز وقتی کسی در معرفی خود نام دکتر یا مهندس را اول نام خود می‌آورد همان حس شاطر و میرزا به من دست می‌دهد. جالب این است که چنین کاری به کرات چه در انتخاب نام سایت، آیدی لینکدین، آیدی شبکه اجتماعی و از این دست تکرار می‌شود. شما نگاه کنید اساتید بزرگ در نام سایت یا محاوره، در اول اسم خود دکتر می‌گذارند؟ بیشتر ...

لزومی نداره به پیتزا سس بزنید‍!

در زیر صرفا چند گزاره آوردم که شاید به دردتون بخوره.

  • لزومی نداره به پیتزا سس بزنید، شاید اون پیتزا خوشمزه باشد.
  • لزومی نداره توی سفر، جوجه بزنید! شاید منظره‌های قابل کشف، باارزش‌تر باشند.
  • لزومی‌نداره هر جایی حرف بزنید، شاید سکوت بهتر باشد
  • لزومی نداره جواب هر سوالی رو بدید و بدتر از اون در جواب هر متن بی‌ربط به شما (منظورم بیشتر در شبکه‌های اجتماعی است) متنی بنویسید.
  • لزومی نداره با چای خوش‌طعم، قند و شکلات بخورید.
  • لزومی نداره به قهوه میت و شکر بزنید.

معمولا، پیتزایی رو سس می‌زنن که نخوان طعم‌های موجود رو در دهان تفکیک کنند. یعنی اون پیتزا طعمش و محتویاتش اونقدر داغونه که باید با سس و نوشابه بخوریدش تا بشوره ببره پایین. برای ساندویچ هم همینطور. پس اگر پیتزایی خوبی گیرتون اومد، سعی کنید طعم خودش رو کشف کنید. با فکر و تلاش سعی کنید کشف کنید چه ادویه‌ای توش زدن و چه موادی رو توش به کار گرفتن. بیشتر ...

چرا کتاب بخوانیم؟ بخش شانزدهم: تا یاد بگیریم چه زمانی، چگونه و برای چه قضاوت کنیم.

مشکل اغلب ما این است که فکر می‌کنیم قضاوت مثل تصویر بالاست:

با صدای نرم چکش چوبی روی سندان چوبی، حکم صادر می‌شود و ما بی‌آنکه از حکم محکوم تاثیری بگیریم، می‌رویم سراغ حکم بعدی. در یک چکش زدن، حرف می‌زنیم و یک نفر را محکوم می‌کنیم، و/یا یک نفر را تبرئه. همه هم به حکم ما احترام می‌گذارند. بیشتر ...

دنیا از نگاه داده: داستان گاو قهوه‌ای و قدرت در دست نادان

این نوشته از یک تحقیق چاپ شده در واشنگتن پست الهام گرفته که در این لینک می‌توانید مشاهدهش کنید.

جریان اینه که

۷ درصد مردم بالغ آمریکا (۱۶ میلیون نفر) اعتقاد دارند، شیرکاکائو از گاو قهوه‌ای به دست می‌آید! (نه تنها بلد نیستند، بلکه ادعا هم دارند).

۴۵ درصد هم نمی‌دانستند شیرکاکائو از کجا می‌آید. بیشتر ...

پاسخ به محدثه: در «چرا کتاب بخوانیم؟ بخش چهارم: تا کتاب‌ها نوشته شوند»

محدثه یک سوالی رو در «چرا کتاب بخوانیم؟ بخش چهارم: تا کتاب‌ها نوشته شوند» مطرح کرد، با این موضوع که:

حرفاتون درسته ولی خب به درآمد مردم هم باید نگاه کرد
مثلا من دانشجو که پول تو جیبیمو هنوز از بابام میگیرم سخته بخام کلیدر محمود دولت آبادی رو بخرم و بخونم
کاش راه حلاتون زیاد آرمانی نبود بیشتر ...

دنیا از نگاه داده: اشتباهات و دروغ‌های یک رئیس جمهور

پیش‌نوشت: ما یک دروغ (Lie) داریم و یک اشتباه و سوتی (falsehood). با هم فرق می‌کنند. یک وقت هست من دروغ می‌گویم و یک وقت هست من در اشتباه هستم، این دو به لحاظ ساختاری با هم تفاوت دارند.

نیویورک تایمز در این مقاله تحت عنوان «دروغ‌های ترامپ» یک تحلیل آماری انجام داده روی دروغ‌ها و اشتباهات ترامپ و تاثیرات آن روی اعتماد عمومی مردم. بیشتر ...